زبیده البرز؛ فریبرز حبیبی؛ سید نجم الدین مرتضوی
چکیده
بهمنظور بررسی اثر محلولپاشی قبل و پس از برداشت پلیآمینها بر افزایش عمر گلجایی آلسترومریا رقم ‘سوکاری’ (Alstroemeriaaurantica cv.Sukari)، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو نوع پلیآمین (پوتریسین و اسپرمین) در چهار سطح (صفر، 5، 10 و 20 میلیگرم در لیتر) انجام گرفت. تیمار 20 میلیگرم در لیتر پوتریسین و اسپرمین عمر گلجایی ...
بیشتر
بهمنظور بررسی اثر محلولپاشی قبل و پس از برداشت پلیآمینها بر افزایش عمر گلجایی آلسترومریا رقم ‘سوکاری’ (Alstroemeriaaurantica cv.Sukari)، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو نوع پلیآمین (پوتریسین و اسپرمین) در چهار سطح (صفر، 5، 10 و 20 میلیگرم در لیتر) انجام گرفت. تیمار 20 میلیگرم در لیتر پوتریسین و اسپرمین عمر گلجایی را بهترتیب 19 و 22 روز، و تیمار 10 میلیگرم بهترتیب 14 و 18 روز افزایش دادند. تیمار پوتریسین و اسپرمین در هر سه مرحلۀ نمونهبرداری اثر معناداری بر شاخص کلروفیل برگ داشت. در مرحلۀ اول، نمونهبرداری غلظت 20 میلیگرم در لیتر پوتریسین و غلظت 10 و 20 میلیگرم در لیتر اسپرمین اثر معناداری بر وزن تر و خشک داشت. غلظتهای 10 و 20 میلیگرم در لیتر پوتریسین و اسپرمین بهطور معناداری فعالیت آنزیم کاتالاز را در مراحل اول و دوم نمونهبرداری افزایش داد و اثر اسپرمین بیشتر از پوتریسین بود. تیمار 20 میلیگرم در لیتر اسپرمین به افزایش فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز منجر شد و فعالیت آن را تا مرحلۀ سوم نمونهبرداری افزایش داد. پوتریسین و اسپرمین بهطور معناداری سبب کاهش فعالیت آنزیم کلروفیلاز برگ و پکنیناز و فنلاکسیداز گل آلسترومریا شد و بهترین تیمار، 20 گرم در لیتر اسپرمین بود. تیمارهای 10 و 20 میلیگرم در لیتر پوتریسین و اسپرمین اثر معناداری بر افزایش مقاومت غشایی گلبرگ در مراحل اول و دوم نمونهبرداری داشت. براساس نتایج تحقیق حاضر، اسپرمین 20 میلیگرم در لیتر و پوتریسین 10 میلیگرم در لیتر بیشترین تأثیر را در افزایش عمر گلجایی و کاهش پیری گلهای آلسترومریا داشتند. اسپرمین در افزایش عمر گلجایی آلسترومریا مؤثرتر از پوتریسین بود.
طاهره رضاپور کویشاهی؛ سعید سیف زاده؛ معرفت مصطفوی راد؛ علیرضا ولدآبادی؛ اسماعیل حدیدی ماسوله
چکیده
این آزمایش بهمنظور بررسی عملکرد دانه بادامزمینی در کشت مخلوط با ذرت تحت کاربرد تلفیقی کودهای فسفره شیمیایی و زیستی در طی سالهای زراعی 1396 و 1397 بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مرکز تحقیقات رشت اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل پنج سطح کود فسفره (صفر، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار از منبع سوپرفسفات ...
بیشتر
این آزمایش بهمنظور بررسی عملکرد دانه بادامزمینی در کشت مخلوط با ذرت تحت کاربرد تلفیقی کودهای فسفره شیمیایی و زیستی در طی سالهای زراعی 1396 و 1397 بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مرکز تحقیقات رشت اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل پنج سطح کود فسفره (صفر، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار از منبع سوپرفسفات تریپل، 50 کیلوگرم در هکتار سوپرفسفات تریپل+ 200 گرم فسفات بارور2 و 100 کیلوگرم در هکتار سوپرفسفات تریپل+ 200 گرم فسفات بارور2) و پنج الگوی کشت شامل کشت خالص ذرت، کشت خالص بادامزمینی و کشت مخلوط یک ردیف ذرت+ یک ردیف بادامزمینی (1:1)، دو ردیف ذرت+ یک ردیف بادامزمینی (1:2)، یک ردیف ذرت+ دو ردیف بادامزمینی (2:1) بود. براساس نتایج این آزمایش، اثر متقابل کود فسفره و سیستم کشت مخلوط بر تمام صفات اندازهگیریشده معنیدار بود. حداکثر عملکرد دانه ذرت و بادامزمینی در سیستم تککشتی با کاربرد 100 کیلوگرم سوپرفسفات تریپل و 200 گرم فسفات بارور2 مشاهده شد. استفاده ترکیبی از فسفر شیمیایی و زیستی منجر به افزایش عملکرد دانه ذرت و بادامزمینی در سیستم تککشتی شد. بالاترین نسبت برابری زمین (LER) معادل 8/1 در تیمار شاهد و کشت مخلوط ذرت و بادامزمینی با نسبت ردیف 1:1 مشاهد شد. سیستم کشت مخلوط اجزای عملکرد بادامزمینی از قبیل تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، طول و عرض غلاف را بهبود بخشید. براساس نتایج این آزمایش، سیستم کشت مخلوط ذرت- بادامزمینی از نظر تولید گیاهان زراعی در واحد سطح مزیت داشت. بهعلاوه، غلظت نیتروژن و فسفر در دانه بادامزمینی در واکنش به کاربرد تلفیقی کودهای فسفره شیمیایی و زیستی تحت شرایط کشت مخلوط ذرت و بادامزمینی افزایش پیدا کرد. کشت مخلوط ذرت و بادامزمینی با نسبت ردیف 1:1 و کاربرد 100 کیلوگرم سوپرفسفات تریپل و 200 گرم فسفات بارور2 بر تیمارهای دیگر برتری نشان داد. بدین ترتیب، کود زیستی فسفات بارور2 میتواند برای افزایش سودمندی و تولید محصول در کشت مخلوط ذرت و بادامزمینی تحت شرایط اقلیمی منطقه قابل توصیه باشد.
اکرم مهدوی خرمی؛ جعفر مسعود سینکی؛ مجید امینی دهقی؛ شهرام رضوان؛ علی دماوندی
چکیده
بهمنظور بررسی اثر کودهای شیمیایی، بیولوژیک و نانو بر عملکرد و کیفیت (میزان روغن و پروتئین) دانة کنجد در شرایط قطع آبیاری، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در دانشگاه شاهد در سال 95-1394 اجرا شد. سطوح آبیاری شامل، آبیاری کامل (شاهد) و قطع آبیاری در BBCH 75 و 65 (کدهایی برای فنولوژیک گیاه که ...
بیشتر
بهمنظور بررسی اثر کودهای شیمیایی، بیولوژیک و نانو بر عملکرد و کیفیت (میزان روغن و پروتئین) دانة کنجد در شرایط قطع آبیاری، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در دانشگاه شاهد در سال 95-1394 اجرا شد. سطوح آبیاری شامل، آبیاری کامل (شاهد) و قطع آبیاری در BBCH 75 و 65 (کدهایی برای فنولوژیک گیاه که بهترتیب معادل 50 درصد گلدهی و دانهبندی است) در کرتهای اصلی و ترکیبهای مختلف نیتروژن (نیتروکسین، اوره و تلفیق 50 درصد اوره و نیتروکسین) و ترکیبهای مختلف پتاسیم (عدم مصرف، محلولپاشی نانو پتاسیم (2 در هزار)، مصرف آبی دیاکسید پتاسیم (2 لیتر در هکتار) و مصرف خاکی نانو پتاسیم (2 کیلوگرم در هکتار) در کرتهای فرعی قرار داشتند. بیشترین تعداد کپسول در بوته، در آبیاری تا 50 درصد دانهبندی و مصرف اوره به همراه محلولپاشی نانو کلات پتاسیم (26/19 عدد) بود. بالاترین عملکرد دانه و همچنین عملکرد و درصد پروتئین در آبیاری تا 50 درصد دانهبندی در شرایط عدم استفاده از کود پتاسیم و کاربرد نیتروکسین (به ترتیب 5/1340، 53/276 کیلوگرم در هکتار و 5/20 درصد) حاصل شد. بیشترین درصد و عملکرد روغن در آبیاری تا 50 درصد گلدهی، و محلولپاشی نانو کلات پتاسیم به همراه سیستم تلفیقی 50 درصد کود اوره به اضافة کود نیتروکسین بهترتیب با میانگین 96/47 درصد و 46/550 کیلوگرم در هکتار مشاهده شد. استفاده از کود بیولوژیک نیتروکسین و محلولپاشی نانو کلات پتاسیم در شرایط قطع آبیاری در 50 درصد دانهبندی، باعث افزایش عملکرد دانه (حدود 15 درصد نسبت به شاهد) و همچنین بهبود صفات کیفی دانه کنجد شد.
جعفر مساح؛ حسن طهماسبی؛ محمودرضا روزبان؛ بهزاد آزادگان
چکیده
استفاده از روشهای کاهش مصرف انرژی در گلخانهها از جمله کاهش تلفات حرارتی، بهبود بازده سیستمهای گرمایشی، خنککننده و آبیاری میتواند میزان مصرف انرژی برای تولید هر محصول را تا چندین برابر کاهش دهد. در این پژوهش، یک سیستم اتوماسیون کنترل اقلیم گلخانه، باهدف کاهش مصرف انرژی طراحی و ساخته شد. این سیستم از ایستگاههای فرمان و ...
بیشتر
استفاده از روشهای کاهش مصرف انرژی در گلخانهها از جمله کاهش تلفات حرارتی، بهبود بازده سیستمهای گرمایشی، خنککننده و آبیاری میتواند میزان مصرف انرژی برای تولید هر محصول را تا چندین برابر کاهش دهد. در این پژوهش، یک سیستم اتوماسیون کنترل اقلیم گلخانه، باهدف کاهش مصرف انرژی طراحی و ساخته شد. این سیستم از ایستگاههای فرمان و اندازهگیری تشکیل شده بود که ایستگاه فرمان شامل HMI و ایستگاه اندازهگیری شامل حسگر رطوبت، حسگر نور، و هشت حسگر حرارت بود. ایستگاه اندازهگیری، شرایط اقلیم گلخانه را دریافت میکرد و سپس آنها را برای ایستگاه فرمان ارسال میکرد. در این پژوهش، تأثیر سامانه اتوماسیون کنترل اقلیم گلخانه طراحی شده، بر ویژگیهای کمی و کیفی سه رقم گل رز شاخهبریده به نامهای "آنجلینا"، "سامورایی" و "رد وان"، با سامانه شاهد، مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین، مصرف انرژی در هر دو سامانه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس نتایج بهدستآمده، شاخص کیفیت و وزن شاخساره در هر سه رقم مذکور، در محصولات تولیدشده تحت سامانه اتوماسیون نسبت به سامانه شاهد بهبود یافت. اما تفاوت معنیداری بین ویژگیهای طول و تعداد ساقه گلدهنده، قطر ساقه، تعداد شاخسارههای جانبی و کور، طول میانگرهها و عمر گلجایی محصولات دو سامانه موردمقایسه، مشاهده نشد. نتایج بهدستآمده نشاندهنده کاهش میزان مصرف انرژی گلخانه تحت سامانه اتوماسیون کنترل اقلیم نسبت به سامانه شاهد به میزان 12 درصد بود. در مجموع، با توجه به اینکه استفاده از سامانه کنترل اقلیم بدون اینکه تأثیر منفی روی خصوصیات کمی و کیفی محصول گذاشته باشد بازده مصرف انرژی را ارتقاء داده است قابل توصیه میباشد.
کمال سادات اسیلان
چکیده
بهمنظور بررسی اثر عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم بر پروفیل اسیدهای چرب، درصد روغن، عملکرد دانه و روغن گیاه کتان، رقم Lirina، آزمایشی در سال 1398 بهصورت فاکتوریل در پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی واقع در هشتگرد، استان البرز اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی مقادیر نیتروژن خالص شامل 30، 60 و 90 کیلوگرم در هکتار از منبع ...
بیشتر
بهمنظور بررسی اثر عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم بر پروفیل اسیدهای چرب، درصد روغن، عملکرد دانه و روغن گیاه کتان، رقم Lirina، آزمایشی در سال 1398 بهصورت فاکتوریل در پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی واقع در هشتگرد، استان البرز اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی مقادیر نیتروژن خالص شامل 30، 60 و 90 کیلوگرم در هکتار از منبع اوره (46 درصد نیتروژن)، مقادیر فسفر خالص شامل ۴۰، 80 و 120 کیلوگرم در هکتار از منبع سوپر فسفات تریپل (46 درصد فسفر) و مقادیر پتاسیم خالص 40، 80 و 120 کیلوگرم در هکتار از منبع سولفات پتاسیم (۵۰ درصد پتاسیم) بود. نتایج نشان داد بیشترین مقدار اسید لینولنیک (99/43 درصد) و اسید لینولئیک (68/17 درصد) و اسید پالمتیک (02/6 درصد) با کاربرد 30 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن و 40 کیلوگرم در هکتار کود فسفر حاصل شد. بیشترین مقدار اسید اولئیک (49/27 درصد) و اسید استئاریک (25/5 درصد) با مصرف 30 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن بهدست آمد. بالاترین عملکرد دانه در هکتار (28/2384 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد روغن (19/939) بهترتیب با مصرف 90، 120 کیلوگرم در هکتارنیتروژن و فسفر حاصل شد. البته این ترکیب کودی اختلاف معنیدار آماری با ترکیب کودی 90 و 80 کیلوگرم در هکتار نیتروژن و فسفر نشان نداد. همچنین براساس نتایج حاصل از این پژوهش درصد روغن تحت تأثیر مقادیر کودی قرار نگرفت.
سید علی طباطبایی
چکیده
یکی از تأثیرات کاهش آب در خاک، کاهش رشد و نمو گیاهچههای سبزشده و تغییر در نمو مزرعهای آنها در چنین شرایطی است. مشخص شده که پیشتیمار بذرها موجب بهبود برخی خصوصیات گیاهچه و گیاه حاصل میشود. بهمنظور بررسی اثر پیشتیمار بذر جو با سالیسیلیک اسید بر رشد گیاهچۀ جو، مقدار پرولین و تغییر فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانتی تحت شرایط ...
بیشتر
یکی از تأثیرات کاهش آب در خاک، کاهش رشد و نمو گیاهچههای سبزشده و تغییر در نمو مزرعهای آنها در چنین شرایطی است. مشخص شده که پیشتیمار بذرها موجب بهبود برخی خصوصیات گیاهچه و گیاه حاصل میشود. بهمنظور بررسی اثر پیشتیمار بذر جو با سالیسیلیک اسید بر رشد گیاهچۀ جو، مقدار پرولین و تغییر فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانتی تحت شرایط تنش خشکی آزمایشی در سال 1391 در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان یزد به اجرا درآمد. فاکتور اول شامل غلظتهای مختلف سالیسیلیک اسید (صفر، 50، 100 و 150 قسمت در میلیون) و فاکتور دوم شامل سه سطح خشکی (صفر، 6- و 12- بار) بود. نتایج نشان داد که اثر سالیسیلیک اسید و تنش خشکی بر درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، وزن خشک گیاهچه، پروتئین، کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و پرولین معنادار بود. اثر متقابل تنش و تیمار بذر بر تعداد برگ معنادار نبود، ولی تأثیرات اصلی آنها معنادار بود. بیشترین درصد جوانهزنی (7/98 درصد)، سرعت جوانهزنی و وزن خشک گیاهچه مربوط به غلظت 100 قسمت در میلیون سالیسیلیک اسید بود. تحت شرایط تنش خشکی، پروتئین کاهش یافت که استفاده از سالیسیلیک اسید مقدار آن را افزایش داد. همچنین تحت شرایط تنش فعالیت کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و پرولین افزایش یافت که استفاده از سالیسیلیک اسید سبب کاهش در آنها شد.
محمد رحمانی؛ محمد اسماعیلی آفتابدری
چکیده
با توجه به اهمیت اصلاح الگوی کشت یونجه از طریق ترویج ایده کشت دومنظوره تولید بذر و علوفه یونجه، آزمایشی بهصورت کرتهای یکبارخردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی طی دوسال 1392 و 1393در استان زنجان اجرا شد. چهار الگوی کشت یونجه همدانی شامل بذرپاشی، کشت ردیفی با فاصلههای 25، 50 و 75 سانتیمتر در کرتهای اصلی و سه سطح مصرف بذر 10، 20 و ...
بیشتر
با توجه به اهمیت اصلاح الگوی کشت یونجه از طریق ترویج ایده کشت دومنظوره تولید بذر و علوفه یونجه، آزمایشی بهصورت کرتهای یکبارخردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی طی دوسال 1392 و 1393در استان زنجان اجرا شد. چهار الگوی کشت یونجه همدانی شامل بذرپاشی، کشت ردیفی با فاصلههای 25، 50 و 75 سانتیمتر در کرتهای اصلی و سه سطح مصرف بذر 10، 20 و 30 کیلوگرم در هکتار در کرتهای فرعی قرار گرفت. نتایج تجزیه مرکب نشان داد کشت با فاصله ردیف 25 و 50 سانتیمتر بیشترین علوفه خشک را تولید نمودند. مصرف بذر بین 20 تا 30 کیلوگرم تفاوت معنیداری در عملکرد علوفه خشک نداشتند و بیشترین علوفه خشک را تولید کردند. به لحاظ کیفی، درصد جوانهزنی بذر تحت تأثیر فاصله ردیف کشت و تراکم بوته قرار نگرفت ولی بذرهای حاصل از کشت 10 کیلوگرم بذر در هکتار، وزن هزار بذر بالاتری داشتند. به لحاظ اقتصادی بیشترین ارزش اقتصادی تولید دومنظوره از فاصله کشت 25 و 50 سانتیمتر و میزان مصرف 10و 20 کیلوگرم بذر در هکتار بهدست آمد. بر اساس این نتایج، ارزش اقتصادی حاصل ازکشت یونجه در ردیفهای50 سانتیمتری با مصرف 10 کیلوگرم بذر در هکتاربا کشت در ردیفهای نزدیکتر و مصرف بذر بیشتر تفاوت معنیداری نداشت و میتوان پیشنهاد نمود مزارع یونجه بذری با این الگو کشت شوند.
رویا کریمی؛ هاشم هادی؛ مهدی تاج بخش شیشوان
چکیده
باتوجه به جهانی بودن مشکل کمآبی، بررسی امکان کاهش خسارت ناشی از تنش کمآبی اهمیت زیادی دارد. این آزمایش بهصورت کرتهای یکبار خرد شده در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ارومیه، طی سال زراعی 92-1391 اجرا گردید. تنش کمآبی در سه سطح، آبیاری پس از رسیدن رطوبت خاک به 90، 70 و 50 درصد ظرفیت ...
بیشتر
باتوجه به جهانی بودن مشکل کمآبی، بررسی امکان کاهش خسارت ناشی از تنش کمآبی اهمیت زیادی دارد. این آزمایش بهصورت کرتهای یکبار خرد شده در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ارومیه، طی سال زراعی 92-1391 اجرا گردید. تنش کمآبی در سه سطح، آبیاری پس از رسیدن رطوبت خاک به 90، 70 و 50 درصد ظرفیت زراعی در کرت اصلی و محلولپاشی روی برگهای سورگوم علوفهای در پنج سطح بدون محلولپاشی، محلولپاشی اسید سالیسیلیک در دو سطح 5/0 و یک میلیمولار و سولفات روی در دو سطح 300 و 3000 میلیگرم در لیتر، در زمان پنج تا ششبرگی در دو نوبت با فاصله سه روز، در کرتهای فرعی مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اثر متقابل تیمار محلولپاشی در کمآبی برای رنگیزههای فتوسنتزی بهجز کلروفیل کل و نیز برای محتوای آب نسبی معنیدار شد. همچنین، اثرات اصلی محلولپاشی و کمآبی، بر روی تعداد برگ، وزن خشک برگ، ساقه و عملکرد علوفه در مترمربع، نشت الکترولیت و شاخص سطح برگ معنیدار بود، عملکرد علوفه خشک در شرایط کمآبی شدید نسبت به آبیاری نرمال دچار کاهش معنیدار 11/21 درصدی شد. بیشترین عملکرد علوفه خشک با میانگین 53/1571 گرم در مترمربع از محلولپاشی سولفات روی 3000 میلیگرم در لیتر و اسید سالیسیلیک 5/0 میلیمولار حاصل شد که علاوه بر جبران هزینههای محلولپاشی منجر به افزایش قابلقبول درآمد کشاورزان و نیز قابل توصیه میباشد.
ساحره هاشمیان؛ علیرضا ابدالی مشهدی؛ امین لطفی جلال آبادی؛ احمد کوچک زاده
چکیده
گیاه کاسنی بهدلیل خاصیت خوشخوراکی و قابلیت هضم بالای خود، نقش مؤثری در افزایش تولیدات دامهای اهلی دارد. بهمنظور بررسی اثر تاریخ کاشت و سطوح کود نیتروژن بر برخی صفات کاسنی (Cichorium intybus L.) آزمایشی بهصورت کرتهای یکبار خردشده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 96-1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و ...
بیشتر
گیاه کاسنی بهدلیل خاصیت خوشخوراکی و قابلیت هضم بالای خود، نقش مؤثری در افزایش تولیدات دامهای اهلی دارد. بهمنظور بررسی اثر تاریخ کاشت و سطوح کود نیتروژن بر برخی صفات کاسنی (Cichorium intybus L.) آزمایشی بهصورت کرتهای یکبار خردشده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 96-1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان انجام شد. فاکتورهای موردبررسی شامل چهار تاریخ کاشت (اول آبان، 15 آبان، اول آذر و 15 آذر) بهعنوان کرت اصلی و چهار سطح نیتروژن (صفر (عدم کاربرد)، 75، 150، 225 کیلوگرم در هکتار) بهعنوان کرت فرعی بودند. نتایج نشان داد که تاریخ کاشت تنها شاخص سبزینگی، قابلیت هضم ماده خشک و انرژی قابل هضم را تحت تأثیر قرار داد، اما نیتروژن بر تمام صفات موردبررسی اثر معنیداری داشت. افزایش کاربرد نیتروژن تا 225 کیلوگرم در هکتار باعث شد که گیاه از نظر ارتفاع بوته، شاخص سبزینگی، سطح برگ، تعداد شاخه فرعی وزن تر و خشک شرایط بهتری را ایجاد نماید. بهطوریکه تیمار 225 کیلوگرم در هکتار نیتروژن نسبت به عدم کاربرد، وزن تر اندام هوایی و درصد پروتئین علوفه را بهترتیب 35/66 و 44/6 درصد افزایش داد. اما در این دو صفت در تاریخهای کاشت مختلف بین سطوح کاربرد نیتروژن اختلاف معنیداری مشاهده نشد. در این پژوهش تاریخ کاشتهای دیرهنگام منجر به بهبود اکثر صفات فیزیولوژیکی، مرفولوژیکی، عملکردی وکیفی گیاه شد. بر همین اساس میتوان تاریخ کاشت اوایل تا اواسط آذرماه با میزان کود شیمیایی 150 کیلوگرم در هکتار را بهترین تیمار جهت کشت کاسنی در منطقه اهواز معرفی نمود.
مصطفی درویش نیا؛ عبدالحسین رضایی نژاد؛ بهرام دلفان
چکیده
تحقیق حاضر بهمنظور بررسی تأثیرات ضدقارچی اسانس گیاهان مرزة خوزستانی (Satureja khuzistanica Jamzad)، مرزة رشینگری (S. rechingeri Jamzad)، کارواکرول و قارچکش بنومیل در کنترل قارچ Botrytis cinerea Pers.:Fr. بر روی محیط کشت سیبزمینی-دکستروز-آگار و میوههای انگور یاقوتی، کیوی و توتفرنگی صورت گرفت. آزمایشها بهصورت فاکتوریل براساس طرح کاملاً تصادفی با سه ...
بیشتر
تحقیق حاضر بهمنظور بررسی تأثیرات ضدقارچی اسانس گیاهان مرزة خوزستانی (Satureja khuzistanica Jamzad)، مرزة رشینگری (S. rechingeri Jamzad)، کارواکرول و قارچکش بنومیل در کنترل قارچ Botrytis cinerea Pers.:Fr. بر روی محیط کشت سیبزمینی-دکستروز-آگار و میوههای انگور یاقوتی، کیوی و توتفرنگی صورت گرفت. آزمایشها بهصورت فاکتوریل براساس طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. اثر بازدارندگی اسانسها، کارواکرول و قارچکش بنومیل بر روی قارچ در محیط کشت PDA و میوه نشان داد که اسانس مرزة خوزستانی، کارواکرول و بنومیل قدرت بازدارندگی بیشتری نسبت به اسانس مرزة رشینگری دارند. ترکیبات عمدة موجود در اسانس مرزة خوزستانی شامل کارواکرول (16/92 درصد)، پی-سیمن (26/1 درصد) و گاما-ترپنن (74/0 درصد) و در مرزة رشینگری شامل کارواکرول (2016/77 درصد)، گاما-ترپنن (062/1 درصد) و پی-سیمن (26/1 درصد) بودند. اسانس مرزة خوزستانی، کارواکرول و بنومیل در غلظتهای 50، 200، 500 و 1000 میکرولیتر در لیتر در مقایسه با اسانس مرزة رشینگری در کنترل عامل بیماری مؤثرتر بودند، بهطوری که اسانس مرزة خوزستانی در غلظت 200 میکرولیتر در لیتر، کارواکرول در همة غلظتها و بنومیل در غلظت 50 میکرولیتر در لیتر موجب بازدارندگی کامل (100 درصد) رشد قارچ عامل بیماری شدند. بررسیهای آزمایشگاهی در محیط کشت و روی میوه نشان داد که با افزایش غلظت اسانسهای گیاهی بر فعالیت ضدقارچی آنها علیه عامل بیماری افزوده شد.
آسیه سیاهمرگویی؛ بنیامین ترابی؛ عیدمحمد سهرابی راد؛ سید مجید عالیمقام
چکیده
بهمنظور بررسی عوامل مؤثر در کاهش عملکرد سویا، نسبت به عملکرد قابل حصول، آزمایشی به صورت پیمایشی با استفاده از 50 مزرعه سویا در شهرستان کلاله در تابستان سال 1394 انجام گردید. نمونهبرداری از علفهای هرز در اوایل فصل رشد سویا بر اساس الگوی دبلیو انجام شد. در این پژوهش کلیه اطلاعات مربوط به مدیریت زراعی شامل مساحت اراضی، عملیات تهیه ...
بیشتر
بهمنظور بررسی عوامل مؤثر در کاهش عملکرد سویا، نسبت به عملکرد قابل حصول، آزمایشی به صورت پیمایشی با استفاده از 50 مزرعه سویا در شهرستان کلاله در تابستان سال 1394 انجام گردید. نمونهبرداری از علفهای هرز در اوایل فصل رشد سویا بر اساس الگوی دبلیو انجام شد. در این پژوهش کلیه اطلاعات مربوط به مدیریت زراعی شامل مساحت اراضی، عملیات تهیه بستر بذر، تاریخ کاشت، روش کاشت، رقم مورد استفاده، محل تهیه بذر، میزان بذر مصرفی، روش مبارزه با علف هرز، نوع، مقدار و زمان مصرف علفکش، در قالب پرسشنامه و در طول فصل رشد از طریق پرسش از کشاورزان جمعآوری و تکمیل شد. در پایان فصل رشد میزان عملکرد ثبت گردید. از میان پارامترهای مختلف مورد بررسی مساحت مزرعه، مقدار بذر مصرفی، استفاده از بذر گواهیشده، تاریخ کاشت، علف هرز کنجدشیطانی و علف هرز قیاق تأثیر معنیداری بر عملکرد سویا داشتند. نتایج نشان داد بین حداقل عملکرد تخمین زده شده با مدل (1039 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد مطلوب (2036 کیلوگرم در هکتار)، 996 کیلوگرم در هکتار خلأ وجود دارد. سهم عدم استفاده از بذرهای گواهی شده در ایجاد این میزان خلأ عملکرد 07/23 درصد، تاریخ کاشت دیرهنگام 04/15 درصد، مقدار مصرف کم بذر 54/11 درصد، مساحت کم مزارع 62/7 درصد، حضور علفهرز قیاق و کنجد شیطانی به ترتیب 47/12 و 25/30 درصد بود. بنابراین با بهینهسازی موارد ذکرشده میتوان خلأ عملکرد را کاهش داد و عملکرد را به دو برابر افزایش داد.
محمد علی ابوطالبیان؛ رنگین شبرندی
چکیده
بهمنظور ارزیابی تأثیر پرایمکردن بذر و قارچ میکوریز آربوسکولار در مقادیر مختلف کود فسفات بر صفات سبزشدن، عملکرد و اجزای عملکرد ذرت نیمه میانرس اس- سنسور، آزمایشی در سال 1391 در مزرعة پژوهشی دانشکدة کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایة بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد که در آن عامل پرایمکردن در ...
بیشتر
بهمنظور ارزیابی تأثیر پرایمکردن بذر و قارچ میکوریز آربوسکولار در مقادیر مختلف کود فسفات بر صفات سبزشدن، عملکرد و اجزای عملکرد ذرت نیمه میانرس اس- سنسور، آزمایشی در سال 1391 در مزرعة پژوهشی دانشکدة کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایة بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد که در آن عامل پرایمکردن در دو سطح شاهد (بدون پرایم) و پرایم با آب، عامل قارچ میکوریز در دو سطح شاهد و کاربرد قارچ و عامل سوم یعنی کود فسفات در سه سطح شاهد صفر، 50 و 100 درصد از مقدار توصیه شدة فسفات مطالعه شد. نتایج نشان داد که پرایمکردن بذر باعث افزایش 15 درصدی سرعت سبزشدن شد. بیشترین درصد همزیستی نیز در تیمار 50 درصد مصرف کود فسفات به میزان 47/65 درصد بهدست آمد. همچنین، پرایمکردن باعث افزایش تعداد دانه در بلال شد. وزن صددانه نیز تحت تأثیر تیمار پرایمکردن، تلقیح با میکوریز و 50 درصد مصرف کود فسفات افزایش چشمگیری داشت. در این تحقیق، پرایمکردن باعث افزایش 32/22 درصدی عملکرد شد. بیشترین عملکرد دانه به میزان 59/1249 گرم در مترمربع، مربوط به تیمار استفاده از 50 درصد کود فسفات در تلقیح با میکوریز بود. لذا، در راستای کشاورزی پایدار میتوان با کاربرد قارچ میکوریز مصرف کود فسفات را تا 50 درصد کاهش داد.
راضیه خودسیانی؛ مهرداد جعفرپور
چکیده
هدف: بتاگلوکان یکی از اجزای دیواره سلولی قارچی و از نظر درمانی مهمترین پلیساکارید در قارچهاست. هدف از این پژوهش تولید ورمیکمپوست اختصاصی بهمنظور بهبود ارزش غذایی و برسی محتوای بتاگلوکان در قارچ بلازئی (A. subrufescens) میباشد.
روش پژوهش: آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار در مرکز تحقیقات قارچ دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان ...
بیشتر
هدف: بتاگلوکان یکی از اجزای دیواره سلولی قارچی و از نظر درمانی مهمترین پلیساکارید در قارچهاست. هدف از این پژوهش تولید ورمیکمپوست اختصاصی بهمنظور بهبود ارزش غذایی و برسی محتوای بتاگلوکان در قارچ بلازئی (A. subrufescens) میباشد.
روش پژوهش: آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی و در سه تکرار در مرکز تحقیقات قارچ دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان (خوراسگان) در سال 1400-1399 انجام شد. تعداد 18 بستر ترکیبی بهعنوان تیمارهای موردبرسی در آزمایش، شامل خاک پوششی 100 درصد بهعنوان شاهد، کمپوست و ورمیکمپوست برگشتی 100 درصد، سرخارگل و ورمیکمپوست سرخارگل بهتنهایی و در ترکیب با خاک پوششی بههمراه هورمون اکسین (ایندولاستیکاسید) به نسبتهای معین در نظر گرفته شد.
یافتهها: براساس نتایج بسترهای غنی از عناصر معدنی از جمله کمپوست و ورمیکمپوست برگشتی قارچ بهتنهایی و در ترکیب با خاک پوششی منجر به رشد بهینه قارچ بلازئی شدند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بیشترین میزان بتاگلوکان با مقدار 86/72 میلیگرم بر کیلوگرم و بیشترین سرعت محصول دهی در بسترهایی با منشأ گیاه دارویی سرخارگل مشاهده شد.
نتیجهگیری: در مجموع اگر مبنا تولید بیوماس باشد بهتر است از بسترهای کشت غنیشده و اگر مبنا تولید ماده مؤثره در قارچ باشد، بهتر است از بسترهایی که با سرخارگل ترکیب شدهاند، استفاده شود. در پژوهش حاضر ترکیب خاک پوششی50 درصد+ کمپوست و ورمیکمپوست برگشتی قارچ 50 درصد در جذب عناصر غذایی و بهبود صفات کمی بهتر نقش ایفا کردند.
طاهره رضاپور کویشاهی؛ محمد حسین انصاری؛ معرفت مصطفوی راد
چکیده
بهمنظور ارزیابی اثر برخی سویههای باکتری حلکنندة فسفات بر عملکرد و خصوصیات زراعی مهم لوبیای محلی گیلان تحت تأثیر مقادیر مختلف کود فسفره، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات با طرح پایة بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار، در مزرعة آزمایشی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گیلان (رشت) در سال زراعی 1393 اجرا شد. مقادیر کود فسفره شامل ...
بیشتر
بهمنظور ارزیابی اثر برخی سویههای باکتری حلکنندة فسفات بر عملکرد و خصوصیات زراعی مهم لوبیای محلی گیلان تحت تأثیر مقادیر مختلف کود فسفره، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات با طرح پایة بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار، در مزرعة آزمایشی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گیلان (رشت) در سال زراعی 1393 اجرا شد. مقادیر کود فسفره شامل سه سطح صفر، 40 و 80 کیلوگرم (P2O5) در هکتار و باکتری حلکنندة فسفات (سودوموناس پوتیدا) در سه سطح شامل سویههای 113، 168 و 173 و عدم تلقیح باکتری بهعنوان تیمار شاهد، بهطور تصادفی و بهترتیب در کرتهای اصلی و فرعی قرار گرفتند. اثر متقابل کود و باکتری بر وزن صددانه و محتوای پروتئین دانۀ لوبیا معنادار بود. کاربرد 80 کیلوگرم فسفر در هکتار کمترین تعداد غلاف در بوته (8/9 عدد)، تعداد دانه در غلاف (53/3 عدد)، عملکرد زیستتوده (3317 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد دانه (1136 کیلوگرم در هکتار) در واحد سطح را نشان داد. همچنین، بیشترین تعداد دانه در غلاف (12/4 عدد)، شاخص برداشت (44 درصد) و عملکرد دانه (1858 کیلوگرم در هکتار) تحت تأثیر سویة 168 باکتری حلکنندة فسفات بهدست آمد. سویة 168 کارایی بیشتری از نظر افزایش عملکرد دانه در مقایسه با دیگر سویههای باکتری حلکنندة فسفر داشت. براساس نتایج پژوهش حاضر، در سطوح پایین فسفر قابل دسترس خاک سویههای باکتری حلکنندة فسفات را میتوان در راستای افزایش عملکرد دانۀ لوبیای محلی در گیلان و شرایط اقلیمی و خاکی مشابه توصیه کرد.
سمیه امرایی تبار؛ احمد ارشادی
چکیده
در این پژوهش آستانه تحمل به خشکی و رابطه بین برخی پاسخهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی دو پایه هستهدار کادامن و GF677 بررسی گردید. به همین منظور آزمایشی گلدانی در گلخانه بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. نهالهای ریشهدارشده یکساله این دو پایه با افزودن مقادیر متفاوتی از پلیاتیلن گلیکول-6000 به ...
بیشتر
در این پژوهش آستانه تحمل به خشکی و رابطه بین برخی پاسخهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی دو پایه هستهدار کادامن و GF677 بررسی گردید. به همین منظور آزمایشی گلدانی در گلخانه بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. نهالهای ریشهدارشده یکساله این دو پایه با افزودن مقادیر متفاوتی از پلیاتیلن گلیکول-6000 به محلول غذایی هوگلند در معرض تنش خشکی (1/0- (شاهد)، 6/0-، 1/1- و 6/1- مگاپاسکال) قرار گرفت. افزایش معنیدار نشت یونی و کاهش محتوای نسبی آب برگ در پایههای کادامن و GF677 بهترتیب در تنش خشکی 6/0- و 1/1- مگاپاسکال اتفاق افتاد. غلظت رنگیزههای فتوسنتزی و عملکرد کوانتومی فتوسیستمII (FV/FM) حساسیت کمتری به تنش داشته و در پایههای کادامن و GF677 بهترتیب در تنش خشکی 1/1- و 6/1- مگاپاسکال دچار کاهش معنیدار شد. کاهش در فتوسنتز، تعرق، CO2 زیر روزنهای و هدایت روزنهای در تنش خشکی شدید در پایه کادامن بسیار چشمگیرتر از GF677 بود. در تنش 6/1- مگاپاسکال، پایه GF677 با وجود کاهش قابلتوجه در تعرق، فتوسنتز خود را چندان کاهش نداد، درحالیکه در پایه کادامن کاهش نسبی در فتوسنتز در تنش 6/1- مگاپاسکال بهمراتب بیشتر از کاهش نسبی تعرق و CO2 زیر روزنهای بود و همین منجر به کاهش کارایی نسبی مصرف آب و هدایت مزوفیلی کادامن در مقایسه با GF677 شد. بهنظر میرسد کاهش شدید فتوسنتز در پایه کادامن در کنار محدودیتهای روزنهای تا حد زیادی ناشی از محدودیتهای غیر روزنهای مانند آسیب به غشای سلولی و کاهش کلروفیل، کاروتنوئیدها و فلورسانس کلروفیل در این پایه است. یافتههای این پژوهش نشان داد که پایه GF677 تحمل بالاتری به تنش خشکی شدید نسبت به کادامن دارد.
محدثه کیانی؛ محمد رضا جهانسوز؛ علی احمدی
چکیده
روشهای خاکورزی مرسوم اثرات زیانباری بر ساختمان خاک دارند. این آزمایش با هدف بررسی تأثیر روشهای مختلف خاکورزی بر عملکرد ارقام پاییزه نخود به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در 4 تکرار، در مزرعه آموزشی پژوهشی دانشگاه تهران واقع در کرج، در سال 1391 انجام شد. در این آزمایش، اثر 3 روش خاکورزی مرسوم[1]، خاکورزی ...
بیشتر
روشهای خاکورزی مرسوم اثرات زیانباری بر ساختمان خاک دارند. این آزمایش با هدف بررسی تأثیر روشهای مختلف خاکورزی بر عملکرد ارقام پاییزه نخود به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در 4 تکرار، در مزرعه آموزشی پژوهشی دانشگاه تهران واقع در کرج، در سال 1391 انجام شد. در این آزمایش، اثر 3 روش خاکورزی مرسوم[1]، خاکورزی حداقل[2] و بدون خاکورزی[3] بر روی عملکرد 3 رقم نخود آرمان، هاشم و ILC-482 مورد بررسی قرار گرفت. همزمان با کشت بذر، کود سوپرفسفات به میزان 150 کیلوگرم (12 کیلوگرم فسفر معمولی، 30 کیلوگرم فسفر تریپل) در هکتار به خاک اضافه شد. بالاترین درصد سبز شدن مربوط به خاکوری مرسوم بود، ولی از آنجاییکه نخود گیاهی رشد نامحدود است، با افزایش سایر اجزای عملکرد نظیر تعداد دانه در غلاف و تعداد غلاف در بوته و وزن هزاردانه عملکرد خود را در خاکورزی حداقل در ارقام هاشم و آرمان به بالاترین مقدار در مقایسه با خاکورزی مرسوم و بدون خاکورزی رساند. ارقام هاشم و آرمان در سیستم خاکورزی دارای بیشترین عملکرد نسبت به سایر تیمارها بودند.
[1] Conventional tillage
[2] Reduced tillage
[3] No tillage
محسن سیلسپور
چکیده
بهمنظور ارزیابی غلظت نیترات و فلزات سنگین در خاک و اندام خوراکی کاهو در مزارع دشت ورامین، پژوهش حاضر در سال زراعی 97-1396 انجام شد. برای انجام پژوهش، تعداد 30 مزرعه کاهو در دشت ورامین انتخاب شد. در فصل برداشت کاهو به مزارع فوق مراجعه و نمونهبرداری مرکب از خاک و محصول انجام شد و میانگین غلظت نیترات و فلزات سنگین در خاک و محصول با حدود ...
بیشتر
بهمنظور ارزیابی غلظت نیترات و فلزات سنگین در خاک و اندام خوراکی کاهو در مزارع دشت ورامین، پژوهش حاضر در سال زراعی 97-1396 انجام شد. برای انجام پژوهش، تعداد 30 مزرعه کاهو در دشت ورامین انتخاب شد. در فصل برداشت کاهو به مزارع فوق مراجعه و نمونهبرداری مرکب از خاک و محصول انجام شد و میانگین غلظت نیترات و فلزات سنگین در خاک و محصول با حدود استاندارد از طریق آزمون تی تکنمونهای، مقایسه آماری شدند. میانگین غلظت نیترات، سرب و کادمیوم در کاهو بهترتیب 2756، 46/1 و 11/0 میلیگرم در کیلوگرم وزن تازه بود که بهترتیب، 8/1، 3/7 و 1/1 برابر استاندارد اعلامشده توسط سازمان ملی استاندارد ایران بود. میانگین غلظت نیترات و غلظت کل سرب، کادمیوم و نیکل در خاک مزارع کاهو بهترتیب 27، 42، 64/0و 5/42 میلیگرم در کیلوگرم بود که غلظت نیترات و سرب بهترتیب 35 و 180 درصد بیشتر از حد مجاز بود. ارزیابی خطر ناشی از ورود عناصر سنگین به بدن و بیماریهای غیرسرطانی با فرمولهای ارائهشده توسط سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا انجام شد. در این راستا از شاخص خطرپذیری به بیماریهای غیرسرطانی (HQ) استفاده شد. شاخص خطرپذیری به بیماریهای غیرسرطانی برای کلیه آلایندهها، کمتر از یک بود که مؤید عدم خطر برای مصرف بود. شاخص تجمع زیستی برای تمام فلزات موردمطالعه، کمتر از یک بود. بیشترین عامل تجمع زیستی متعلق به فلز سنگین کادمیوم بود که نشاندهنده تمایل کاهو به جذب و انباشت کادمیوم در مقایسه با سایر فلزات سنگین بود. براساس نتایج این پژوهش، احتمال مواجهه با بیمارىهاى غیرسرطانى ناشى از نیترات و فلزات سنگین از مسیر خوردن کاهو بهطور جدى وجود ندارد، اما پایش غلظت نیترات و فلزات سنگین در خاک و کاهو در فواصل زمانى مختلف ضرورى است.
روح الله کریمی؛ احمد ارشادی؛ محمود اثنی عشری؛ مسعود مشهدی اکبر بوجار
چکیده
در این پژوهش، مقاومت به سرمای 15 رقم تاک با دو روش آزمون رنگآمیزی تترازولیوم و ارزیابی سبز شدن جوانهها پس از انجماد، طی شش ماه از شروع سازگاری به سرما در جوانهها تا زمان خروج از سازگاری بررسی شد. همچنین الگوی تغییرات فصلی غلظت پروتئینهای محلول، فنول کل و مالوندیآلدهید طی این مدت بررسی شد. اختلاف معناداری بین مقاومت به سرمای ...
بیشتر
در این پژوهش، مقاومت به سرمای 15 رقم تاک با دو روش آزمون رنگآمیزی تترازولیوم و ارزیابی سبز شدن جوانهها پس از انجماد، طی شش ماه از شروع سازگاری به سرما در جوانهها تا زمان خروج از سازگاری بررسی شد. همچنین الگوی تغییرات فصلی غلظت پروتئینهای محلول، فنول کل و مالوندیآلدهید طی این مدت بررسی شد. اختلاف معناداری بین مقاومت به سرمای ارقام در تمامی مراحل اندازهگیری در سطح 1 درصد مشاهده شد. بیشترین مقاومت به سرمای برآوردشده در دیماه مربوط به رقمهای ’بیدانهقرمز‘ و ’خلیلی‘ (بهترتیب با LT50 برابر با 22- و 6/21- درجۀ سانتیگراد) و کمترین مقاومت مربوط به رقمهای ’روبی‘ و ’پرلت‘ (بهترتیب با LT50 برابر با 1/16- و 9/16- درجۀ سانتیگراد) بود. با افزایش سازگاری به سرما، غلظت پروتئینهای محلول و فنول کل در ارقام مورد بررسی افزایش یافت و در دیماه به حداکثر رسید. غلظت این ترکیبات در ارقام مقاوم به سرما از قبیل ’بیدانهقرمز‘ و ’خلیلی‘ بیش از ارقام دیگر بود که حاکی از ارتباط مثبت این ترکیبات با مقاومت به سرما است. غلظت مالوندیآلدهید حاصل از پراکسیداسیون لیپیدهای غشا در ابتدا و انتهای فصل رکود کمتر از مقدار آن در دیماه بود. غلظت مالوندیآلدهید در ارقام مقاوم به سرمای ’خلیلی‘ و ’بیدانهقرمز‘ در مرحلۀ رکود عمیق کمتر از ارقام حساس به سرما نظیر ’روبی‘، ’پرلت‘ و ’یاقوتی‘ بود. نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که تجمع بیشتر پروتئینهای محلول و ترکیبات فنولی در ارقام مقاوم، ضمن حفظ پایداری غشا در دمای کم، به افزایش تحمل به یخزدگی در آنها منجر شده است.
جابر عیسیزاده پنجعلی خرابسی؛ محمد گلوی؛ محمود رمرودی
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر تنش خشکی و محلولپاشی متانول بر ویژگیهای کمی و کیفی سویا (رقم ’ویلیامز‘)، آزمایشی بهصورت کرتهای خردشده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعة پژوهشی دانشکدة کشاورزی مغان در سال 1390 انجام گرفت. تنش خشکی شامل آبیاری پس از 40، 55 و 70 درصد تخلیة رطوبت قابل دسترس بهعنوان عامل اصلی، و محلولپاشی ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر تنش خشکی و محلولپاشی متانول بر ویژگیهای کمی و کیفی سویا (رقم ’ویلیامز‘)، آزمایشی بهصورت کرتهای خردشده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعة پژوهشی دانشکدة کشاورزی مغان در سال 1390 انجام گرفت. تنش خشکی شامل آبیاری پس از 40، 55 و 70 درصد تخلیة رطوبت قابل دسترس بهعنوان عامل اصلی، و محلولپاشی متانول شامل عدم محلولپاشی (شاهد) و محلولپاشی با 7، 21 و 35 درصد حجمی متانول بهعنوان عامل فرعی لحاظ شد. تأثیر تنش خشکی بر قطر ساقه، طول غلاف، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، عملکرد دانه، شاخص برداشت، محتوای هیدرات کربن محلول، کلروفیل کل، درصد روغن و پروتئین دانه معنادار بود. افزایش تنش خشکی موجب افزایش محتوای هیدرات کربن محلول، درصد روغن دانه و کاهش سایر ویژگیهای مورد بررسی شد. تیمار آبیاری پس از 70 درصد تخلیۀ رطوبت قابل دسترس عملکرد دانه را 87/33 درصد کاهش داد. تأثیر محلولپاشی متانول بر تعداد غلاف در بوته، عملکرد دانه و محتوای کلروفیل بسیار معنادار و بر طول غلاف، تعداد دانه در غلاف، هیدرات کربن محلول و درصد پروتئین دانه معنادار بود. بیشترین تأثیر بر ویژگیهای بررسیشده از تیمار محلولپاشی با 21 درصد حجمی متانول بهدست آمد، بهطوری که عملکرد دانه نسبت به شاهد 6/25 درصد افزایش یافت و بیشترین عملکرد دانه از تیمار آبیاری پس از 40 درصد تخلیۀ رطوبت قابل دسترس بهدست آمد.
عباس زارعیان؛ آیدین حمیدی؛ فرشید حسنی
چکیده
بهمنظور بررسی اثر قطعآبیاری و محلولپاشی پتاسیم بر برخی از ویژگیهای فیزیولوژیک (فتوسنتز، پایداری غشای سلولی و کلروفیلبرگ) و شاخصبرداشت گندم نان، آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در سال زراعی90-91 و در دو مکان مؤسسه تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهال کرج و مرکز تحقیقات کشاورزی و منابعطبیعی ...
بیشتر
بهمنظور بررسی اثر قطعآبیاری و محلولپاشی پتاسیم بر برخی از ویژگیهای فیزیولوژیک (فتوسنتز، پایداری غشای سلولی و کلروفیلبرگ) و شاخصبرداشت گندم نان، آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در سال زراعی90-91 و در دو مکان مؤسسه تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهال کرج و مرکز تحقیقات کشاورزی و منابعطبیعی استان یزد اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل تنشخشکی (بهصورت قطعآبیاری در سه سطح از مرحله تشکیل سنبله تا رسیدگی فیزیولوژیک، از مرحله شروع دانهبندی تا رسیدگی فیزیولوژیک و آبیاری طبیعی)، محلولپاشی پتاسیم (در سه سطح عدم محلولپاشی، محلولپاشی5/1 و 3 درصد سولفات پتاسیم (K2SO4)) و ژنوتیپ (در سه سطح دو رقم «پیشتاز»، و«مرودشت» و لاین"WS-82-9"( بودند. نتایج نشان داد که صفات مورد مطالعه با افزایش تنشخشکی، بهطور معناداری کاهش یافتند. بیشترین مقدار شاخصبرداشت، تحت شرایط آبیاری طبیعی برای لاین "WS-82-9"در منطقة کرج (69/32 درصد) و کمترین مقدار آن، تحت شرایط تنشخشکی شدید برای رقم«مرودشت» در منطقة یزد (50/11 درصد) مشاهده شد. پایداری غشای سلولی در رقمهای مورد مطالعه متفاوت بود و رقم «مرودشت» کمترین پایداری غشای سلول (5/35 درصد) را داشت. محلولپاشی3 درصد K2SO4، باعث افزایش معنادار صفات فیزیولوژیک، بهویژه فتوسنتز برگ در شرایط تنشخشکی شدید شد، بهنحویکه فتوسنتز برگ در دو منطقة یزد و کرج بهترتیب به میزان 1/99 و 7/69 درصد افزایش یافت. نتایج این تحقیق نشان داد که محلولپاشی 3 درصد K2SO4 و استفاده از لاین "WS-82-9"در تعدیل آثار تنشخشکی، بهویژه در مزارعی که در مراحل پایانی دورة رشد با محدودیت آب مواجه هستند، مؤثر است.
سمیه طبری؛ مهدی حدادی نژاد؛ رضا نوروز
چکیده
بهمنظور تعیین نیاز سرمایی و گرمایی ارقام تمشک سیاه(Rubus sp.)، سه رقم خاردار(توپای، سیلوان و ماریون) و دو رقم بیخار(قرمز نارس و مرتون) پس از شروع رکود و تأمین نیاز سرمایی مختلف در سال 1398 از کلکسیون تمشک دانشگاه علوم کشاورزی ساری جمعآوری و در گلخانه در قالب طرح بلوک کامل تصادفی بصورت فاکتوریل در سه تکرار ارزیابی شد. سپس مدلهای نیاز ...
بیشتر
بهمنظور تعیین نیاز سرمایی و گرمایی ارقام تمشک سیاه(Rubus sp.)، سه رقم خاردار(توپای، سیلوان و ماریون) و دو رقم بیخار(قرمز نارس و مرتون) پس از شروع رکود و تأمین نیاز سرمایی مختلف در سال 1398 از کلکسیون تمشک دانشگاه علوم کشاورزی ساری جمعآوری و در گلخانه در قالب طرح بلوک کامل تصادفی بصورت فاکتوریل در سه تکرار ارزیابی شد. سپس مدلهای نیاز سرمایی و گرمایی محاسبه گردید. نتایج حاکی از تفاوت نیاز سرمایی ارقام خاردار و بیخار در مزرعه بود. رقم خاردار و زودرس سیلوان پس از دریافت 500 ساعت نیاز سرمایی، بیشترین درصد شکوفایی اولین را جوانه داشت. اولین شکوفایی در ارقام خاردار میانرس و دیررس (ماریون و توپای) و رقم بیخارقرمزنارس در 700 ساعت سرما ولی در رقم بیخار مرتون در 900 ساعت مشاهده گردید. کمترین تعداد روزی که همه ارقام خاردار و بیخار توانستند به مرحله شکوفایی 50 درصدی جوانهها برسند وقتی بود که حداقل 700 ساعت سرما را دریافت نمودند. بااینحال تنها ارقام خاردار بودند که به شکوفایی کامل رسیدند و به همین دلیل مناسبترین ارقام جهت توسعه کشت در شرق مازندران میباشند. ارقام بیخار حتی با دریافت 900 ساعت سرما به شکوفایی کامل نرسیدند. نیاز گرمایی لازم جهت شکوفایی 50 درصد جوانهها بین 1116 GDH(رقم خاردار و دیررس توپای) تا 6324 GDH(رقم بیخار مرتون) متغیر بود. در مورد ارقام بیخار استفاده از تیمارهای تکمیلی مثل سیانامید هیدروژن جهت بهبود شکوفایی جوانه میتواند راهگشا باشد.
مهرداد رسولی؛ علیرضا نوروزی شرف
چکیده
کاربرد ترکیبهایی که بتواند تحمل گیاهان را به تنشهای محیطی از جمله شوری افزایش دهد دارای اهمیت است. برای ارزیابی تعدیل تنش شوری با استفاده از هیومیکاسید آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار روی گیاه دارویی گلراعی بومی ایران توده همدان (Hypericum perforatum L.) در آزمایشگاه کشت بافت دانشکده کشاورزی دانشگاه ...
بیشتر
کاربرد ترکیبهایی که بتواند تحمل گیاهان را به تنشهای محیطی از جمله شوری افزایش دهد دارای اهمیت است. برای ارزیابی تعدیل تنش شوری با استفاده از هیومیکاسید آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار روی گیاه دارویی گلراعی بومی ایران توده همدان (Hypericum perforatum L.) در آزمایشگاه کشت بافت دانشکده کشاورزی دانشگاه سیدجمال الدین اسدآبادی در سال 1398 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل سه سطح شوری (صفر، 50 و 100 میلیمول بر لیتر) نمک کلریدسدیمکلریدسدیم و چهار سطح هیومیکاسید (صفر، 25، 50، 100 میلیگرم بر لیتر) بود. بیشترین درصد (65/98 درصد) و سرعت جوانهزنی (94/38) و طول ریشه (21/34 میلیمتر) در تیمار 50 میلیمول بر لیتر هیومیکاسید و بدون شوری بهدست آمد. بیشترین ارتفاع گیاه، وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک ریشه و کلروفیل کل مربوط به شرایط بدون تنش و هیومیکاسید با غلظت 100 میلیمول بر لیتر بود. بیشترین مقدار فنل در تیمار شوری 50 میلیمولار و هیومیکاسید با غلظت 50 میلیگرم بر لیتر بود. بیشترین میزان آنتیاکسیدان (77/99 میلیگرم بر گرم) و فلاونوئید کل (39/2 میلیگرم بر گرم) و کمترین میزان پراکسیدهیدروژن (12/9 میکروگرم بر گرم) در تیمار شوری 100 میلیمولار و هیومیکاسید با غلظت 50 میلیگرم بر لیتر بهدست آمد. نتایج پژوهش نشان داد اثر تعدیلکننده بهویژه کاربرد سطوح 50 میلیگرم بر لیتر هیومیکاسید میتواند بر فرایندهای فیزیولوژیک و صفات رویشی گیاه گلراعی تحت تنش شوری اثرگذار باشد.
جهانفر دانشیان؛ فرناز شریعتی؛ نادیا صفوی فرد
چکیده
هدف: انتخاب ارقام سویا که در شرایط کمآبی از عملکرد دانه بالاتری برخوردار باشند، میزان خسارت به تولیدکنندگان سویا را کاهش میدهد.
روش پژوهش: پاسخ ژنوتیپهای سویا به تنش کمآبی از نظر ویژگیهای زراعی و عملکرد دانه در کرج طی دو سال بررسی شد. آزمایش بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد ...
بیشتر
هدف: انتخاب ارقام سویا که در شرایط کمآبی از عملکرد دانه بالاتری برخوردار باشند، میزان خسارت به تولیدکنندگان سویا را کاهش میدهد.
روش پژوهش: پاسخ ژنوتیپهای سویا به تنش کمآبی از نظر ویژگیهای زراعی و عملکرد دانه در کرج طی دو سال بررسی شد. آزمایش بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد که آبیاری در سه سطح (مطلوب، تنش متوسط و شدید) بهترتیب براساس 50، 100 و 150 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A بهعنوان عامل اصلی و 10 ژنوتیپ سویا بهعنوان عامل فرعی بودند.
یافته ها: نتایج نشان داد که تنش متوسط و شدید سبب کاهش تعداد گره و فاصله میانگره در مقایسه با آبیاری مطلوب شد. در آبیاری مطلوب، رقم زودرس صبا با بالاترین تعداد دانه در واحد سطح، بیشترین عملکرد دانه (2585 کیلوگرم در هکتار) را داشت. ژنوتیپهای زودرس در آبیاری مطلوب بالاترین عملکرد دانه را داشتند و با افزایش شدت تنش از عملکرد دانه آنها بهطور قابلتوجهی کاسته شد. عملکرد دانه رقم صبا در تنش متوسط و شدید بهترتیب 32 و 59 درصد در مقایسه با آبیاری مطلوب کاهش یافت. در شرایط تنش، ژنوتیپهای دیررس عملکرد دانه بیشتری داشتند و تنش کمآبی سبب کاهش جزئی عملکرد دانه آنها شد. در تنش متوسط و شدید لاین دیررسA3935× Williamsبالاترین عملکرد دانه و عملکرد پروتئین دانه را داشت.
نتیجه گیری: در آبیاری مطلوب، رقم صبا و در شرایط تنش (متوسط و شدید) لاینA3935×Williams در کرج و اقلیمهای مشابه (معتدل سرد) قابلتوصیه است.
محسن سیلسپور؛ احمد گلچین؛ محمود رضا روزبان
چکیده
به منظور ارزیابی اثرات تنش شوری بر ویژگیهای رشدی دو رقم زیتون ‘زردʻ و ‘میشنʻ، آزمایشی طی سالهای 94-1393 با پنج سطح شوری کلرید سدیم (صفر، 4، 8، 12 و 16 دسیزیمنس بر متر) در محیط کشت بدون خاک در گلخانه پژوهشی مرکز تحقیقات کشاوزی و منابع طبیعی استان تهران انجام گردید. در این آزمایش، اثر شوری بر کلیه صفات رشدی در هر دو رقم مورد مقایسه، ...
بیشتر
به منظور ارزیابی اثرات تنش شوری بر ویژگیهای رشدی دو رقم زیتون ‘زردʻ و ‘میشنʻ، آزمایشی طی سالهای 94-1393 با پنج سطح شوری کلرید سدیم (صفر، 4، 8، 12 و 16 دسیزیمنس بر متر) در محیط کشت بدون خاک در گلخانه پژوهشی مرکز تحقیقات کشاوزی و منابع طبیعی استان تهران انجام گردید. در این آزمایش، اثر شوری بر کلیه صفات رشدی در هر دو رقم مورد مقایسه، معنیدار بود، به گونهای که وزن خشک اندام هوایی و ریشه، نسبت وزن خشک اندام هوایی به ریشه، طول شاخساره، فاصله میان گره، سطح برگ، سبزینه برگ، تعداد برگ، محتوای نسبی آب برگ، شاخص تحمل به شوری شاخساره و ریشه، به طور معنیداری کاهش یافت. ضمن آن که کاهش صفات فوق در رقم ‘زردʻ بیشتر بود و این رقم بیشتر تحت تأثیر شوری قرار گرفت. وزن خشک ساقه، برگ و ریشه در سطح شوری 16 دسیزیمنس بر متر، بهترتیب 80، 80 و 69 درصد نسبت به تیمار شاهد کاهش معنیدار نشان دادند. با افزایش سطح شوری، غلظت سدیم و نسبت سدیم به پتاسیم در برگ هر دو رقم افزایش و غلظت پتاسیم کاهش یافت. افزایش سدیم و کاهش پتاسیم برگ در رقم ʻزردʻ بیشتر بود. وزن خشک اندام هوایی نیز تحت تأثیر غلظت سدیم و پتاسیم برگ قرار گرفت، به گونهای که همبستگی معنیداری بین وزن خشک اندامهوایی با غلظت سدیم برگ، غلظت پتاسیم برگ و نسبت سدیم به پتاسیم برگ مشاهده گردید. با ارزیابی شاخصهای فوق نتیجهگیری شد که رقم ‘میشنʻ در مقایسه با رقم ‘زردʻ تحمل بیشتری نسبت به شوری دارد.
ابوالفضل فرجی
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر آب مصرفی، تعداد دانه و مقدار آب نسبی برگ بر وزن دانۀ کلزا (Brassica napus L.)، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در دو شرایط آبیاری تکمیلی و دیم طی سالهای 86-1384 انجام گرفت. پنج تاریخ کاشت با فاصلۀ 30 روز در کرتهای اصلی و دو رقم کلزا (‘هایولا401’ و ‘آرجیاس003’) در کرتهای فرعی قرار ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر آب مصرفی، تعداد دانه و مقدار آب نسبی برگ بر وزن دانۀ کلزا (Brassica napus L.)، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در دو شرایط آبیاری تکمیلی و دیم طی سالهای 86-1384 انجام گرفت. پنج تاریخ کاشت با فاصلۀ 30 روز در کرتهای اصلی و دو رقم کلزا (‘هایولا401’ و ‘آرجیاس003’) در کرتهای فرعی قرار گرفتند. بین آب مصرفی در فرایند تبخیرتعرق و وزن هزاردانۀ ارقام مورد مطالعه، رابطۀ خطی مثبتی مشاهده شد. آبیاری تکمیلی سبب افزایش معنادار وزن دانه و عملکرد شد. میانگین وزن هزاردانه در شرایط آبیاری تکمیلی و دیم در سال 85-1384 بهترتیب 2/3 و 7/2 گرم و در سال 86-1385 بهترتیب 2/4 و 7/3 گرم بود. بین وزن هزاردانه با مقدار آب نسبی برگ در 10 روز پس از شروع پر شدن دانه رابطۀ خطی قوی وجود داشت که بهترتیب 92 و 84 درصد از تغییرات در ‘هایولا401’ و ‘آرجیاس003’ را توجیه کرد. بهازای هر درصد افزایش آب نسبی برگ، وزن هزاردانه در ‘هایولا401’ و ‘آرجیاس003’ بهترتیب 191/0 و 146/0 گرم افزایش یافت. روابط قوی بین وزن هزاردانه با آب مصرفی در فرایند تبخیرتعرق و مقدار آب نسبی برگ تحت شرایط محیطی و ارقام مختلف نشاندهندۀ اهمیت این صفات در تعیین وزن دانۀ کلزا بود.