بهنام طهماسب پور؛ سدابه جهانبخش؛ علیرضا تاری نژاد؛ حمید محمدی؛ علی عبادی
چکیده
هدف :هدف این پژوهش بررسی روابط موجود بین صفات و استفاده از این روابط در گزینش ارقام پرمحصول تحت شرایط آبیاری مطلوب و تنش خشکی در مرحله شروع گلدهی بود.
روش پژوهش: بهمنظور بررسی روابط بین صفات عملکرد و اجزای عملکرد با صفات ریشهای، 30 ژنوتیپ بهعنوان فاکتور فرعی تحت آزمایش اسپلیتپلات در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط ...
بیشتر
هدف :هدف این پژوهش بررسی روابط موجود بین صفات و استفاده از این روابط در گزینش ارقام پرمحصول تحت شرایط آبیاری مطلوب و تنش خشکی در مرحله شروع گلدهی بود.
روش پژوهش: بهمنظور بررسی روابط بین صفات عملکرد و اجزای عملکرد با صفات ریشهای، 30 ژنوتیپ بهعنوان فاکتور فرعی تحت آزمایش اسپلیتپلات در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در شرایط آبیاری نرمال و تنش رطوبتی شروع گلدهی (بهعنوان فاکتور اصلی) در سال 96-1395 در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بررسی شدند.
یافتهها: تحت شرایط آبیاری مطلوب در گلخانه برای افزایش عملکرد دانه، صفت وزن خشک ریشه در درجه اول و حجم ریشه در درجه دوم میتوانند بهعنوان معیار مناسب در نظر گرفته شوند. براساس نتایج حاصل از تجزیه همبستگی کانونیک تحت شرایط تنش رطوبتی در گلخانه، برای افزایش وزن هزاردانه، تعداد دانه در سنبله و عملکرد دانه، صفات وزن خشک ریشه، حجم ریشه و تعداد ریشه از عوامل مهم و تأثیرگذار میباشند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش، صفات تعداد روز تا 50 درصد گلدهی، سرعت رشد رویشی، مالوندیآلدهید، مساحت برگ پرچم، وزن هزاردانه، محتوای کلروفیل a، میزان کاروتنوئید و طول پدانکل، وزن خشک ریشه، حجم ریشه و تعداد ریشه میتوانند بهعنوان شاخصهای مناسب جهت گزینش ژنوتیپهای پرمحصول استفاده شوند.
پروانه حاتمی نیا؛ نصرت اله عباسی؛ محمد جواد زارع
چکیده
هدف: با توجه به چالشهای کمبود آب و نیاز به شیوههای کشاورزی پایدار، این مطالعه بهمنظور بررسی اثر باکتریهای محرک رشد بر صفات فیزیولوژیکی گندم دوروم در سال زراعی 95-1396 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ایلام اجرا گردید. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد.
روش پژوهش: فاکتورهای آزمایش شامل ...
بیشتر
هدف: با توجه به چالشهای کمبود آب و نیاز به شیوههای کشاورزی پایدار، این مطالعه بهمنظور بررسی اثر باکتریهای محرک رشد بر صفات فیزیولوژیکی گندم دوروم در سال زراعی 95-1396 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه ایلام اجرا گردید. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد.
روش پژوهش: فاکتورهای آزمایش شامل باکتریهای محرک رشد در سه سطح (آزوسپیریلوم برازیلیس Azospirillum brasilense، ازتوباکتر کروکوکوم Azotobacter chroococcum و عدم تلقیح)، آبیاری در دو سطح (آبیاری تکمیلی و دیم) و دو رقم گندم دوروم (ساجی و دهدشت) بود.
یافتهها: آبیاری تکمیلی غلظت کلروفیل b و کل را بهترتیب بهمیزان 47/13 و 45/15 درصد نسبت به شرایط دیم افزایش داد. آزوسپیریلوم و ازتوباکتر غلظت کاروتنوییدها بهترتیب 27 و 66/18 درصد نسبت به شاهد افزایش دادند. همچنین غلظت کاروتنویید در رقم ساجی 42/21 درصد بیشتر از رقم دهدشت بود. کمترین غلظت آنتوسیانین از دو رقم ساجی و دهدشت در شرایط آبیاری (0055/0 و 0042/0 میلیمولار بر گرم وزن تر) و بدون تلقیح باکتری حاصل گردید. رقم دهدشت بیشترین شاخص سطح برگ (6)، در مقایسه با رقم ساجی دارا بود. کاهش 60/16 درصدی محتوای نسبی آب برگ در مرحله زایشی گیاه تحت شرایط دیم مشاهده گردید. در بین دو رقم کشتشده، رقم دهدشت دارای محتوای نسبی آب برگ (03/55 درصد) بیشتری بود. بیشترین مقدار نشت یونی در شرایط دیم (99/85 درصد) حاصل شد. باکتری آزوسپیریلوم و ازتوباکتر باعث کاهش نشت یونی بهترتیب 47/19 و 80/17 درصد نسبت شاهد شدند. فعالیت آنزیم کاتالاز تحت شرایط دیم افزایش یافت. فعالیت آنزیم کاتالاز در رقم دهدشت 15 درصد بیشتر از رقم ساجی بود. باکتریهای محرک رشد سبب افزایش شاخص سطح برگ، کلروفیل کل، a، b و فعالیت آنزیم کاتالاز گردید. تلقیح بذرها با باکتری آزوسپیریلوم باعث افزایش فعالیت آنزیم پراکسیداز گردید و در بین دو رقم مایهزنیشده رقم دهدشت (60/27 میکرو مول بر گرم وزن تر برگ) از فعالیت آنزیمی بیشتری برخوردار بود. بیشترین عملکرد دانه (2923 کیلوگرم در هکتار) ارقام گندم دوروم در شرایط آبیاری تکمیلی و تلقیح با باکتریهای محرک رشد حاصل گردید.
نتیجهگیری: نتایج بهدستآمده نشاندهنده تأثیر مثبت باکتریهای محرک رشد در شرایط آبیاری تکمیلی بر ارقام رایج منطقه ایلام میباشد.
جواد حسن پور؛ لاله دهقان؛ منصوره خلعتبری
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی نحوه ارتباط بین منبع و مخزن در گیاه گندم و تأثیر محدودیت هر یک از آنها بر عملکرد دانه تحت شرایط مطلوب و نیز تنش کمآبی اجرا گردید.روش پژوهش: پژوهش در سال زراعی 1398-1397 بهصورت کرتهای خردشده در قالب بلوک کامل تصادفی در سه تکرار، در مرکز تحقیقات کشاورزی استان تهران اجرا شد. عامل اصلی، خشکی در سه سطح آبیاری ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی نحوه ارتباط بین منبع و مخزن در گیاه گندم و تأثیر محدودیت هر یک از آنها بر عملکرد دانه تحت شرایط مطلوب و نیز تنش کمآبی اجرا گردید.روش پژوهش: پژوهش در سال زراعی 1398-1397 بهصورت کرتهای خردشده در قالب بلوک کامل تصادفی در سه تکرار، در مرکز تحقیقات کشاورزی استان تهران اجرا شد. عامل اصلی، خشکی در سه سطح آبیاری مطلوب (50 میلیمتر تبخیر از تشتک معادل 8250 مترمکعب)، تنش متوسط (80 میلیمتر تبخیر از تشتک معادل 5130 مترمکعب) و تنش شدید (110 میلیمتر تبخیر از تشتک معادل 4100 مترمکعب) و عامل فرعی محدودیت مبدأ و مقصد در چهار سطح بدون محدودیت، حذف برگهای نیمه بالایی، حذف برگهای نیمه پایینی و حذف نیمی از طول سنبله بود.یافتهها: تنش کمآبیاری سبب کاهش 4/23 درصد و 1/32 درصد عملکرد بهترتیب برای تنش خفیف و شدید شد. خشکی سبب افزایش معنیدار غلظت پرولین شد. پروتئین دانه در شرایط تنش شدید به بالاترین حد خود و میانگین 3/12 درصد رسید. خشکی غلظت کلروفیل a وb را کاهش داد. اثر تیمار محدودیت مبدأ یا مقصد بر کلیه صفات بهجز محتوای نسبی آب برگ و غلظت کلروفیل b معنیدار بود. حذف برگهای نیمه پایینی سبب کاهش عملکرد به میزان 3/10 درصد و برای حذف برگهای نیمه بالایی بوته بیشتر و معادل 3/18 درصد بود. بیشترین تأثیر منفی بر عملکرد دانه با حذف نیمی از طول سنبلهها و به میزان 2/34 درصد اتفاق افتاد.نتیجهگیری: در انتخاب ارقام پر محصول گندم انتخاب براساس سنبلههای بلندتر (مقاصد بزرگتر) و دوام بیشتر سطح برگهای بالایی باید مدنظر قرار گیرد.
سعید همتی؛ ماشااله دانشور؛ ناصر طهماسبی پور؛ امیدعلی اکبرپور
چکیده
هدف: شناخت روابط بین مقدار عملکرد محصول با پارامترهای اقلیمی و تغذیهای بهمنظور پیشبینی تولید در گیاهان زراعی امری ضروری است. پژوهش حاضر با هدف توصیه کودی مناسب با توجه به شرایط جوی منطقه لرستان در دو سال 98-1397 و 99-1398 اجرا گردید.
روش پژوهش: مدل آماری کرتهای خردشده- فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار بود. کرت اصلی شامل: ...
بیشتر
هدف: شناخت روابط بین مقدار عملکرد محصول با پارامترهای اقلیمی و تغذیهای بهمنظور پیشبینی تولید در گیاهان زراعی امری ضروری است. پژوهش حاضر با هدف توصیه کودی مناسب با توجه به شرایط جوی منطقه لرستان در دو سال 98-1397 و 99-1398 اجرا گردید.
روش پژوهش: مدل آماری کرتهای خردشده- فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار بود. کرت اصلی شامل: نوع کاشت (کشت آبی - کشت دیم) و کرت فرعی شامل تاریخ کاشت (در سه سطح شامل :25 مهر (کاشت زودهنگام)، 15 آبانماه (کاشت به هنگام) و پنج آذرماه (کاشت دیرهنگام) و نوع تغذیه (در دو سطح تغذیه شیمیایی با NPK براساس آزمون خاک و تغذیه تلفیقی کود شیمیایی+ NPK کودهای بیولوژیک (نیتروکسین و فسفات بارور دو) بود.
یافتهها: صفاتی از قبیل تعداد سنبله در مترمربع و تعداد دانه در سنبله تحت تأثیر اثرات برهمکنش تاریخ کاشت× نوع کشت و تاریخ کاشت× نوع تغذیه قرار گرفتند. اثر دوگانه نوع کشت× نوع تغذیه تنها برای صفات عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت معنیدار شد. عملکرد دانه تحت تأثیر اثرات متقابل سهگانه تاریخ کاشت× نوع کاشت× نوع تغذیه قرار گرفت. بیشترین میزان عملکرد دانه در شرایط نوع کشت آبی، تاریخ کاشت زودهنگام (کشت آبی) و تغذیه کامل شیمیایی مشاهده شد. این پژوهش نشان داد که با استفاده از تیمار شیمیایی (NPK 50 درصد آزمون خاک)+ (کودهای زیستی) میتوان تا حدودی مصرف کود شیمیایی را در زراعت آبی و دیم گندم رقم کوهدشت کاهش داد. همچنین تاریخهای کاشت زودهنگام و به هنگام مصرف کود زیستی توانست خلأ تغذیهای موردنیاز برای بهبود رشد و عملکرد را در شرایط کاهش مصرف کودهای شیمیایی در گیاه گندم تأمین نماید.
نتیجهگیری: نتایج رگرسیون گام به گام پارامترهای جوی نشان داد که بین عملکرد دانه و میزان GDD در سطح احتمال یک درصد رابطه رگرسیونی مثبت و معنیدار وجود دارد.
محمد زمانیان؛ فرید گل زردی؛ سعید حیدرزاده؛ بهزاد علیزاده
چکیده
هدف: این مطالعه با هدف بررسی امکان افزایش عملکرد و کیفیت علوفه شبدر با تغییر میزان بذر مصرفی در نظامهای کشت خالص و مخلوط شبدر ایرانی و شبدر لاکی انجام شد.
روش پژوهش: این پژوهش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج طی سالهای زراعی 1400-1399 و 1401-1400 اجرا شد. تیمارهای ...
بیشتر
هدف: این مطالعه با هدف بررسی امکان افزایش عملکرد و کیفیت علوفه شبدر با تغییر میزان بذر مصرفی در نظامهای کشت خالص و مخلوط شبدر ایرانی و شبدر لاکی انجام شد.
روش پژوهش: این پژوهش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج طی سالهای زراعی 1400-1399 و 1401-1400 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل پنج نظام کشت (تککشتی شبدر ایرانی، تککشتی شبدر لاکی و کشت مخلوط این دو گونه در نسبتهای 25 درصد+ 75 درصد، 50 درصد+ 50 درصد و 75 درصد+ 25 درصد) و دو میزان بذر مصرفی (20 و 25 کیلوگرم بذر در هکتار) بودند. صفات موردبررسی شامل عملکرد علوفه خشک، ارتفاع بوته و 10 ویژگی مرتبط با ارزش غذایی علوفه بودند.
یافتهها: نتایج نشان داد که عملکرد و کیفیت علوفه شبدر بهطور معنیداری تحت تأثیر نظام کشت و میزان بذر مصرفی قرار گرفتند. بهطور کلی نظامهای کشت خالص و میزان بذر مصرفی 25 کیلوگرم در هکتار از نظر عملکرد کمی برتری داشتند، درحالیکه نظامهای کشت مخلوط و میزان بذر مصرفی 20 کیلوگرم در هکتار از کیفیت علوفه بالاتری برخوردار بودند. بیشترین عملکرد علوفه خشک در نظامهای کشت خالص شبدر لاکی با میزان بذر مصرفی 25 و 20 کیلوگرم در هکتار و کشت خالص شبدر ایرانی با میزان بذر مصرفی 25 کیلوگرم در هکتار بهدست آمد. نظام کشت مخلوط 50 درصد شبدر ایرانی+ 50 درصد شبدر لاکی در قیاس با نظامهای تککشتی باعث افزایش معنیدار ارزش نسبی تغذیهای علوفه شد و میزان بذر مصرفی 20 کیلوگرم در هکتار با ارزش تغذیهای 162 درصدی، برتری این نظام کشت را بهبود بخشید. نظامهای تککشتی شبدر لاکی در هر دو میزان بذر مصرفی و تککشتی شبدر ایرانی در میزان بذر مصرفی 25 کیلوگرم در هکتار از نظر عملکرد علوفه خشک کل در گروه آماری برتر قرار گرفتند.
نتیجهگیری: کشت خالص شبدر لاکی با میزان بذر مصرفی 25 کیلوگرم در هکتار از نظر عملکرد کمی برتری داشت، درحالیکه کشت مخلوط 50 درصد شبدر ایرانی+ 50 درصد شبدر لاکی با میزان بذر مصرفی 20 کیلوگرم در هکتار از کیفیت علوفه بالاتری برخوردار بود. در شرایط فعلی که کیفیت علوفه هیچ نقشی در تعیین قیمت خرید آن ندارد، کاشت خالص شبدر لاکی برای کشاورزان سودمندتر خواهد بود. با اینحال، کشت مخلوط 50 درصد شبدر ایرانی+ 50 درصد شبدر لاکی برای کشاورز-دامداران میتواند در افزایش تولید محصولات لبنی راهگشا باشد.
ندا حسین زاده؛ علیرضا پیرزاد
چکیده
هدف: لوبیا یک محصول جهانی میباشد و تنش خشکی دارای اثرات سوء بسیاری بر این گیاه میباشد بنابراین استفاده از موادی که بتواند اثرات مضر تنش را در گیاهان کاهش دهد و همچنین دارای سازگاری با محیط زیست باشد، بسیار ضروری میباشد. لذا پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تأثیر هیومیکاسید و فراهمی میزان فسفر و جایگزین کودهای شیمیایی در گیاه لوبیا ...
بیشتر
هدف: لوبیا یک محصول جهانی میباشد و تنش خشکی دارای اثرات سوء بسیاری بر این گیاه میباشد بنابراین استفاده از موادی که بتواند اثرات مضر تنش را در گیاهان کاهش دهد و همچنین دارای سازگاری با محیط زیست باشد، بسیار ضروری میباشد. لذا پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تأثیر هیومیکاسید و فراهمی میزان فسفر و جایگزین کودهای شیمیایی در گیاه لوبیا چیتی، و پاسخ فیزیولوژیک آن انجام گرفت.
روش پژوهش: پژوهش انجامشده در شهرستان مشگینشهر روستای آقبلاغ با عرض جغرافیایی 38 درجه و 21 دقیقه و 31 ثانیه عرض شمالی و طول جغرافیایی47 درجه و 39 دقیقه و 53 ثانیه طول شرقی انجام شد. این آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با دو فاکتور و سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول: تنش خشکی در دو سطح آبیاری کامل (100 درصد ظرفیت زراعی) و کمآبیاری (70 درصد ظرفیت زراعی)، فاکتور دوم: منابع مختلف کودی در شش سطح (کود شیمیایی فسفاته (150 کیلوگرم درهکتار)، کود زیستی فسفات بارور2 (100 گرم درهکتار)، نصف کود شیمیایی فسفاته+کودزیستی فسفات بارور2، کود شیمیایی فسفاته+ هیومیکاسید، کودزیستی فسفات بارور2+ هیومیکاسید (10 لیتر درهکتار)، نصف کود شیمیایی فسفاته+ کودزیستی فسفات بارور2+ هیومیکاسید) بودند.
یافتهها: نتایج نشان داد اعمال تنش خشکی منجر به کاهش برخی شاخصهای فیزیولوژیکی مانند کلروفیل a و b شد. با اینحال، تیمار کودی به ویژه نصف کود شیمیایی فسفاته+ کود زیستی فسفات بارور2+ هیومیکاسید منجر به افزایش کلروفیل a، b و کل و افزایش جذب عناصر غذایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم شد. میزان مالوندیآلدهید در اثر اعمال نصف کود شیمیایی فسفاته+کودزیستی فسفات بارور2+ هیومیکاسید روندی کاهشی نشان داد و فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در اثر تنش خشکی و تیمار نصف کود شیمیایی فسفاته+ کود زیستی فسفات بارور2+ هیومیکاسید افزایش یافت. در تیمار آبیاری کامل (100 درصد ظرفیت زراعی)، بین اکثر تیمارهای کودی اختلاف معنیداری از لحاظ آماری در افزایش وزن دانه مشاهده نشد، اما در کمآبیاری مشاهده شد که اعمال تنش و تیمار کودی منجر به افزایش وزن دانه گردید، بهطوریکه بیشترین عملکرد دانه (2/6448 کیلوگرم در هکتار) مربوط به کمآبیاری و تیمار کودی "نصف کود شیمیایی فسفاته+ کود زیستی فسفات بارور2+ هیومیکاسید" بود.
نتیجهگیری: بهطور کلی تنش خشکی منجر به کاهش عملکرد و فاکتورهای رشدی چیتی شد و تیمار ترکیبی کود زیستی و هیومیکاسید اثر تنش کاهش و عملکرد گیاه در شرایط تنش حفظ کرد.
ستایش محبی؛ مرضیه قنبری جهرمی؛ وریا ویسانی
چکیده
هدف: استفاده از کودهای زیستی و آلی بهمنظور کاهش اثرات تنش خشکی در تولید گیاهان اهمیت خاصی دارد. پژوهش حاضر جهت بررسی تأثیر ورمیکمپوست و ازتوباکتر بر رشد، خصوصیات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه خوراکی و دارویی علفچشمه (Nasturtium officinale L.) انجام شد.
روش پژوهش: تنش آبی در سه سطح (100، 70 و 40 درصد ظرفیت زراعی خاک) و کودهای آلی و زیستی در چهار ...
بیشتر
هدف: استفاده از کودهای زیستی و آلی بهمنظور کاهش اثرات تنش خشکی در تولید گیاهان اهمیت خاصی دارد. پژوهش حاضر جهت بررسی تأثیر ورمیکمپوست و ازتوباکتر بر رشد، خصوصیات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه خوراکی و دارویی علفچشمه (Nasturtium officinale L.) انجام شد.
روش پژوهش: تنش آبی در سه سطح (100، 70 و 40 درصد ظرفیت زراعی خاک) و کودهای آلی و زیستی در چهار سطح (ورمیکمپوست (15 درصد وزنی حجمی گلدان)، ازتوباکتر کروکوکوم، ترکیب ورمیکمپوست (5/7 درصد وزنی حجمی گلدان)+ ازتوباکتر کروکوکوم و شاهد) بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار بر گیاه علفچشمه بررسی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تنش 40 درصد ظرفیت زراعی سبب کاهش معنیدار وزن خشک اندام هوایی و ریشه و کلروفیل b و افزایش قندهای محلول نسبت به شاهد شد. تیمار 70 درصد ظرفیت زراعی خاک موجب تولید بیشترین مقدار قنل کل گردید. ورمیکمپوست بهتنهایی و بهصورت ترکیب با ازتوباکتر دارای بیشترین نقش در تعدیل تنش خشکی با افزایش رشد و محتوای فتوسنتزی گیاه شدند. بیشترین مقدار کلروفیل a، کلروفیل کل و محتوای نسبی آب برگ در تیمارهای حاوی ورمیکمپوست و ترکیب آن با ازتوباکتر در شرایط عدم تنش خشکی بهدست آمد. بیشترین فعالیت آنزیمهای کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در شرایط تنش 40 درصد ظرفیت زراعی بدون کاربرد کود مشاهده شد، درحالیکه ورمیکمپوست و ازتوباکتر سبب کاهش فعالیت آنزیمی در شرایط تنش شدید شدند.
نتیجهگیری: نتایج کلی پژوهش نشان داد که ورمیکمپوست بهتنهایی یا با ترکیب با ازتوباکتر نقش مهمی در تعدیل تنش خشکی با افزایش عملکرد گیاه علفچشمه دارند.
نبز عباسی؛ شیوا خالص رو؛ عرفان دانشی
چکیده
هدف: این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ورمیکمپوست و عناصر ریزمغذی بر خصوصیات کمی و کیفی گاوزبان اروپایی (Borago officinalis L.)، در سال 1398 انجام شد.
روش پژوهش: آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیاتی دانشگاه کردستان انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل سه سطح ورمیکمپوست (صفر، پنج و 10 تن در هکتار) و چهار ...
بیشتر
هدف: این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ورمیکمپوست و عناصر ریزمغذی بر خصوصیات کمی و کیفی گاوزبان اروپایی (Borago officinalis L.)، در سال 1398 انجام شد.
روش پژوهش: آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیاتی دانشگاه کردستان انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل سه سطح ورمیکمپوست (صفر، پنج و 10 تن در هکتار) و چهار سطح محلولپاشی عناصر ریزمغذی شاهد (بدون محلولپاشی)، سولفاتآهن (غلظت سه در هزار)، سولفاتروی (غلظت دو در هزار) و سولفاتمنگنز (غلظت سه در هزار) بود.
یافتهها: نتایج نشان داد که بیشترین ارتفاع بوته گاوزبان (57 سانتیمتر)، تعداد شاخه گلدهنده (34)، ارتفاع اولین شاخه گلدهنده (8/12 سانتیمتر)، تعداد برگ (5/145)، تعداد دانه (6/217)، وزن هزاردانه (1/12 گرم)، عملکرد بیولوژیک (621 کیلوگرم در هکتار)، عملکرد دانه (1/42 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد گل خشک (19/2 کیلوگرم در هکتار) در تیمار تلفیقی محلولپاشی با سولفاتروی و کاربرد 10 تن در هکتار ورمیکمپوست مشاهده گردید. همچنین بیشترین محتوای روغن دانه (16/19 درصد) و عملکرد روغن (5/7 کیلوگرم در هکتار) متعلق به تیمار تلفیقی محلولپاشی سولفاتروی و سطح سوم ورمیکمپوست بود. بیشترین اجزای تشکیلدهنده روغن بهترتیب مربوط به اسیدهای چرب لینولئیک، اولئیک و گامالینولنیک اسید بود.
نتیجهگیری: بهطور کلی، کاربرد توأم ورمیکمپوست و محلولپاشی عناصر ریزمغذی بهویژه سولفاتروی میتواند سبب افزایش عملکرد و بهبود کیفیت روغن گاوزبان اروپایی گردد.
لادن قربانی؛ امین صالحی؛ محسن موحدی دهنوی؛ حمیدرضا بلوچی؛ پروین رستم پور
چکیده
هدف: تأثیر قارچ میکوریزا و باکتری محرک رشد بر برخی خصوصیات ماریتیغال تحت تأثیر رژیمهای مختلف آبیاری موردبررسی قرار گرفت.
روش پژوهش: آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه یاسوج در سال 1401-1400 اجرا گردید. عامل اول شامل تنش خشکی در سه سطح ( آبیاری پس از 50،20 و 80 درصد تخلیه رطوبتی از خاک) ...
بیشتر
هدف: تأثیر قارچ میکوریزا و باکتری محرک رشد بر برخی خصوصیات ماریتیغال تحت تأثیر رژیمهای مختلف آبیاری موردبررسی قرار گرفت.
روش پژوهش: آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه یاسوج در سال 1401-1400 اجرا گردید. عامل اول شامل تنش خشکی در سه سطح ( آبیاری پس از 50،20 و 80 درصد تخلیه رطوبتی از خاک) و عامل دوم کود زیستی در چهار سطح (شاهد، میکوریزا گونه Funneliformis moseae، باکتری Bacillus subtilis و قارچ+ باکتری) بودند.
یافتهها: اثر رژیم آبیاری و کود زیستی بر کل صفات معنیدار اما برهمکنش این عاملها تنها بر قند محلول برگ معنیدار بود. بیشترین میزان نیتروژن (58/23 میلیگرم بر گرم)، فسفر (76/22 میلیگرم بر گرم)، پروتئین (69/50 میلیگرم بر گرم وزن تر برگ)، محتوی رطوبت نسبی (20/70 درصد) و وزن خشک اندام هوایی (78/19 گرم) از آبیاری پس از 20 درصد تخلیه رطوبتی از خاک و بیشترین میزان پتاسیم (08/10 میلیگرم بر گرم)، پرولین (79/9 میلیگرم بر گرم وزن تر برگ) از آبیاری پس از 80 درصد تخلیه رطوبتی بهدست آمد. در بین رژیمهای کودی، بیشترین میزان این صفات بهویژه وزن خشک اندام هوایی (71/21 گرم) از تلفیق کود زیستی میکوریزایی و باکتریایی حاصل شد. بیشترین میزان قند محلول هر کدام از سطوح تنشی نیز از تیمار تلفیقی کودهای زیستی بهدست آمد.
نتیجهگیری: افزایش توانایی ماریتیغال در جذب آب و عناصر غذایی خاک با کاربرد کودهای زیستی و تأثیر این عناصر در افزایش توان فتوسنتزی و بهبود رشد، به تحمل شرایط خشکی این گیاه کمک کرده است.
طاهره میرزاوند؛ ایرج اله دادی؛ الیاس سلطانی؛ فاطمه بناءکاشانی؛ شیوا اکبری
چکیده
هدف: استفاده از روشهای کاربردی، ایمن و ارزان برای تولید غذای سالم و حفاظت از محیط زیست یک ضرورت است و یکی از این راهکارهای رفع مشکل مصرف کودهای شیمیایی، استفاده از اصول کشاورزی پایدار میباشد. کودهای زیستی و آلی بهواسطۀ افزایش ظرفیت نگهداری آب و همچنین بهبود خصوصیات بیولوژیکی خاک و دارابودن عناصر غذایی ضروری، نقش مؤثری ...
بیشتر
هدف: استفاده از روشهای کاربردی، ایمن و ارزان برای تولید غذای سالم و حفاظت از محیط زیست یک ضرورت است و یکی از این راهکارهای رفع مشکل مصرف کودهای شیمیایی، استفاده از اصول کشاورزی پایدار میباشد. کودهای زیستی و آلی بهواسطۀ افزایش ظرفیت نگهداری آب و همچنین بهبود خصوصیات بیولوژیکی خاک و دارابودن عناصر غذایی ضروری، نقش مؤثری در افزایش عملکرد محصولات کشاورزی ایفا میکنند. محلولپاشی عناصر غذایی میتواند در جبران کمبود مواد غذایی جذبشده از طریق ریشهها و یا تأمین نیاز گیاه به این عناصر در برگها کمک نماید. همچنین با تغذیه از طریق برگ و محلولپاشی، میتواند مواد غذایی را در کوتاهترین زمان ممکن در اختیار گیاه قرار داد و این روشی مناسب برای کاهش مصرف کودهای شیمیایی و کاهش خطرات زیستمحیطی آنهاست. جهت بررسی اثر سه نوع کود آلی بر عملکرد، اجزای عملکرد و درصد روغن دانۀ گیاه سیاهدانه و برخی عناصر موجود در خاک، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده فناوری کشاورزی(ابوریحان) دانشگاه تهران در سال زراعی 98-1397 به اجرا درآمد.
روش پژوهش: این آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. ترکیب سطوح فاکتوریل بهصورت عامل کود مغذی خاکمصرف 1 در دو سطح کاربرد و عدم کاربرد، عامل محلولپاشی کود مغذی 2 در دو سطح کاربرد و عدم کاربرد (محلولپاشی با آب مقطر) و عامل محلولپاشی کود مغذی 3 در سه سطح محلولپاشی به میزان یک و دو لیتر در هکتار و عدم کاربرد (محلولپاشی با آب مقطر) بود.
یافتهها: نتایج نشان داد که کاربرد کود مغذی خاکمصرف 1 بهتنهایی سبب حصول مقادیر بالاتر وزن خشک بوته و تعداد شاخۀ جانبی شد. کاربرد کودهای آلی با یکدیگر و یا بهتنهایی نسبت به تیمار شاهد (عدم کاربرد هر سه کود) باعث افزایش وزن کپسول، عملکرد دانه، شاخص برداشت و درصد روغن دانه شد و کمترین مقادیر این صفات مربوط به تیمار شاهد و برابر با 061/0 گرم، 4/593 کیلوگرم در هکتار، 98/12 درصد و 85/32 درصد بود. کاربرد همزمان کود مغذی خاکمصرف 1 و محلولپاشی کود مغذی 3 در تحریک جذب نیتروژن توسط گیاه مؤثر بود و در نتیجه مقدار نیتروژن خاک را کاهش داد.
نتیجهگیری: در مجموع میتوان چنین نتیجه گرفت که کاربرد کود آلی و بهویژه کود مغذی خاکمصرف 1، در حصول عملکرد و صفات رشدی گیاه اثر مطلوبی داشته است.
جلیل شفق کلوانق؛ عادل دباغ محمدی نسب؛ یعقوب راعی؛ مینا امانی؛ پیوند صمیمی فر
چکیده
هدف: اهمیت زیاد شناسایی، مطالعه، ارزیابی و حفاظت از اکوتیپهای بومی گیاهان دارویی بهعنوان میراث بشری، جمعآوری گیاهان دارویی زراعی و ارزیابی اکولوژیکی اکوتیپهای بومی آنها و معرفی اکوتیپهای سازگار آنها برای کشاورزان یک ضرورت محسوب میگردد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی اکوتیپهای بالنگوی شهری رایج در منطقه از نظر ...
بیشتر
هدف: اهمیت زیاد شناسایی، مطالعه، ارزیابی و حفاظت از اکوتیپهای بومی گیاهان دارویی بهعنوان میراث بشری، جمعآوری گیاهان دارویی زراعی و ارزیابی اکولوژیکی اکوتیپهای بومی آنها و معرفی اکوتیپهای سازگار آنها برای کشاورزان یک ضرورت محسوب میگردد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی اکوتیپهای بالنگوی شهری رایج در منطقه از نظر عملکرد و اجزای عملکرد بود.
روش پژوهش: بهمنظور ارزیابی ویژگیهای مرتبط با عملکرد و اجزای عملکرد 49 اکوتیپ بالنگوی شهری (قَرَه زَرَک) جمعآوریشده از مناطق مختلف کشور، پژوهشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و طی سالهای 95 و 96 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز اجرا گردید. مهمترین صفات اندازهگیریشده شامل تعداد کپسول در ساقه اصلی و فرعی، تعداد دانه در هر چرخه گل در ساقه اصلی و فرعی، تعداد دانه در بوته، وزن هزاردانه، عملکرد بیولوژیکی، عملکرد پیکرة رویشی خشک و عملکرد دانه در واحد سطح و شاخص برداشت دانه بود.
یافتهها: براساس نتایج مقایسه میانگین، اکوتیپهای روستای الوار بستانآباد با میانگین 3/116 گرم در مترمربع، تبریز 4 با میانگین 7/107 گرم در هر مترمربع و توده محلی کلوانق 14 با میانگین 7/101 گرم در هر مترمربع دارای بیشترین عملکرد دانه در واحد سطح بودند. این نتایج نشاندهنده پتانسیل بالای این اکوتیپها در تولید دانه و سازگاری آنها با شرایط اقلیمی و خاکی منطقه است. عملکرد بالای این اکوتیپها میتواند به دلیل ویژگیهای ژنتیکی، سازگاری با شرایط محیطی و مدیریت زراعی مناسب باشد. همچنین، اکوتیپ روستای پارام 2 هریس و اکوتیپ زنجان بهترتیب با میانگین 418/5 گرم و 385/5 گرم، بالاترین وزن هزاردانه را در بین اکوتیپهای موردمطالعه به خود اختصاص دادند. این ویژگی نهتنها نشاندهنده کیفیت بالای دانههای تولیدی این اکوتیپهاست، بلکه میتواند به تأثیر مثبت بر روی کیفیت نهایی محصولات و بازارپسندی آنها منجر شود. وزن هزاردانه یکی از شاخصهای مهم در ارزیابی کیفیت دانه است و میتواند به کشاورزان در انتخاب بهترین اکوتیپها برای کشت کمک کند.
نتیجهگیری: براساس نتایج حاصل از این پژوهش، اکوتیپهای روستای الوار بستانآباد، تبریز 4 و کلوانق 14 بهعنوان بهترین گزینهها از نظر صفت عملکرد دانه شناسایی شدند. این اکوتیپها با ارائه بالاترین میزان عملکرد دانه در واحد سطح، نشاندهنده توانایی بالای خود در سازگاری با شرایط محیطی و اقلیمی منطقه تبریز هستند. همچنین، اکوتیپهای تبریز 3، روستای لیلاب ورزقان و روستای الوار بستانآباد از نظر صفت عملکرد پیکره رویشی خشک، دارای بیشترین عملکرد و اجزای عملکرد دانه بودند. این نتایج تأکید میکند که این اکوتیپها نهتنها از نظر تولید دانه، بلکه از جنبههای دیگر نیز میتوانند بهعنوان مناسبترین و سازگارترین گزینهها برای کشت در شهر تبریز شناخته شوند. شناسایی این اکوتیپها میتواند به کشاورزان در انتخاب بهترین گونهها برای کشت کمک کند و بهبود عملکرد زراعی و افزایش بهرهوری در منطقه را بههمراه داشته باشد.
حامد عادلی؛ سپیده کلاته جاری؛ مرجان دیانت
چکیده
هدف: شوری، یکی از مهمترین تنشهای غیرزیستی است که تولید محصولات کشاورزی را کاهش میدهد. استفاده از ترکیبات محرک رشد بهمنظور کاهش اثرات تنشهای محیطی در گیاهان اهمیت خاصی دارد. از این رو تحقیق حاضر بهمنظور بررسی اثر سالیسیلیکاسید و سلناتسدیم بر رشد، خصوصیات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی سرخارگل (Echinacea angustifolia) در سال 1401 در گلخانه ...
بیشتر
هدف: شوری، یکی از مهمترین تنشهای غیرزیستی است که تولید محصولات کشاورزی را کاهش میدهد. استفاده از ترکیبات محرک رشد بهمنظور کاهش اثرات تنشهای محیطی در گیاهان اهمیت خاصی دارد. از این رو تحقیق حاضر بهمنظور بررسی اثر سالیسیلیکاسید و سلناتسدیم بر رشد، خصوصیات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی سرخارگل (Echinacea angustifolia) در سال 1401 در گلخانه تجاری گیاهان زینتی در استان البرز در شرایط تنش شوری انجام شد.
روش پژوهش: فاکتورهای موردمطالعه در پژوهش، شامل شوری در سه سطح (صفر، 100 و 200 میلیمولار کلریدسدیم) و محلولپاشی با سالیسیلیکاسید و سلنیمسلناتسلنیم در پنج سطح (شاهد، 5 و 10 میلیگرم در لیتر سلناتسدیم و 5/0 و 1 میلیمولار سالیسیلیکاسید) بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی در 3 تکرار صورت گرفت.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که 200 میلیمولار تنش شوری سبب کاهش معنیدار وزن تراندام هوایی (32 درصد)، وزن خشک ریشه (27 درصد)، کلروفیل کل (22 درصد)، محتوای نسبی آب برگ (16 درصد) و پتاسیم برگ (28 درصد) گردید، اما سبب افزایش نشت یونی (11 درصد)، فعالیت آنزیم کاتالاز (82 درصد)، فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (37/1 برابر) و سدیم برگ (19/2 برابر) شد. محلولپاشی با محرکهای زیستی بهویژه 1 میلیمولار سالیسیلیکاسید سبب افزایش وزن تر ریشه (07/13 درصد)، وزن خشک ریشه (74/13 درصد) و وزن تر اندام هوایی (59/15 درصد)، کلروفیل a، b و کل (بهترتیب 13/13، 29/14 و 08/12 درصد)، ، محتوای نسبی آب برگ (95/6 درصد)، عملکرد اسانس (59/27 درصد) شد. تیمار اثر متقابل شوری 100 میلیمولار و سالیسیلیکاسید یک میلیمولار دارای بیشترین محتوای فنل، فلاونوئید و درصد اسانس بودند و بیشترین وزن اندام هوایی گیاه و عملکرد اسانس در تیمار بدون تنش با سالیسیلیکاسید یک میلیمولار بهدست آمد.
نتیجهگیری: در مجموع استفاده از محرکهای زیستی و بهویژه سالیسیلیکاسید 1 میلیمولار در شرایط تنش شوری در سرخارگل مورد پیشنهاد خواهد بود.
مهدی پناهیان کیوی؛ اباذر عباسی؛ مهناز محمدزاده نصیرآبادی
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر سالیسیلیکاسید و براسینواستروئید بر عملکرد و اسانس دانه گشنیز در شرایط محدودیت آب میباشد.
روش پژوهش: آزمایش مزرعهای بهصورت کرتهای خردشده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال زراعی 1399 و 1400 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح آبیاری (آبیاری براساس 70 (شاهد)، 100، 130 و 160 میلیمتر ...
بیشتر
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر سالیسیلیکاسید و براسینواستروئید بر عملکرد و اسانس دانه گشنیز در شرایط محدودیت آب میباشد.
روش پژوهش: آزمایش مزرعهای بهصورت کرتهای خردشده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال زراعی 1399 و 1400 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل سطوح آبیاری (آبیاری براساس 70 (شاهد)، 100، 130 و 160 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A) در کرتهای اصلی و سطوح محلولپاشی (شاهد، سالیسیلیکاسید یک میلیمولار و براسینواستروئید یک میکرومولار) در کرتهای فرعی قرار داده شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین محتوای آب نسبی برگ، شاخص پایداری غشا و شاخص سطح برگ با مصرف سالیسیلیکاسید و براسینواستروئید بهطور معنیداری افزایش پیدا کرد. محلولپاشی سالیسیلیکاسید و براسینواستروئید در تنش کمآبی موجب افزایش تعداد چتر در بوته (بهترتیب 1/14 و 3/7 درصد)، عملکرد زیستی (بهترتیب 9/21 و 2/10 درصد) و عملکرد دانه (بهترتیب 6/18 و 6/9 درصد) شد. عملکرد اسانس با محلولپاشی سالیسیلیکاسید و براسینواستروئید بهترتیب 5/23 و 9/11 درصد افزایش یافت. بیشترین بهرهوری آب برحسب عملکرد دانه و عملکرد زیستی (62/0 و 95/3 کیلوگرم بر مترمکعب) از محلولپاشی سالیسیلیکاسید در تیمار آبیاری براساس 100 میلیمتر تبخیر از تشتک حاصل شد.
نتیجهگیری: تیمار گیاهان با سالیسیلیکاسید اثر بهتری نسبت به براسینواستروئید بر افزایش عملکرد دانه و بهرهوری آب داشت. بنابراین، در شرایط تنشهای متوسط و شدید (بهترتیب آبیاری براساس 130 و 160 میلیمتر تبخیر) کمآبی، محلولپاشی سالیسیلیکاسید میتواند تحمل گشنیز به تنش خشکی را افزایش دهد.