بهنام طهماسب پور؛ سدابه جهانبخش؛ علیرضا تاری نژاد؛ حمید محمدی؛ علی عبادی
چکیده
هدف: گندم مهمترین گیاه زراعی است که حدود 20 درصد از اراضی جهان به کشت آن اختصاصیافته است. براساس گزارش فائو حدود 90 درصد از کشور ایران در نواحی خشک و نیمهخشک قرار دارد. تنش خشکی هرساله خسارت فراوانی را در محصولات زراعی ایجاد میکند و موجب کاهش 17 درصدی عملکرد میگردد؛ ازاینرو انجام پژوهشها در زمینه بهبود مقاومت گیاهان در برابر ...
بیشتر
هدف: گندم مهمترین گیاه زراعی است که حدود 20 درصد از اراضی جهان به کشت آن اختصاصیافته است. براساس گزارش فائو حدود 90 درصد از کشور ایران در نواحی خشک و نیمهخشک قرار دارد. تنش خشکی هرساله خسارت فراوانی را در محصولات زراعی ایجاد میکند و موجب کاهش 17 درصدی عملکرد میگردد؛ ازاینرو انجام پژوهشها در زمینه بهبود مقاومت گیاهان در برابر تنش خشکی و یافتن راهکارهای مناسب بهمنظور کمینهساختن تلفات آب در بخش کشاورزی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین ارزیابی و تعیین میزان تحمل به خشکی ژنوتیپهای گندم نان براساس عملکرد در شرایط تنش و بدون تنش رطوبتی و بررسی اهمیت نسبی صفات ریختشناسی، فنولوژیکی و فیزیولوژیکی مؤثر بر عملکرد ژنوتیپهای موردمطالعه بهمنظور دستیابی به معیارهایی برای انتخاب ژنوتیپهای پرمحصول بهمنظور استفاده در برنامههای بهنژادی لازم و ضروری است. هدف این پژوهش بررسی روابط موجود بین صفات و استفاده از این روابط در گزینش ارقام پرمحصول تحت شرایط آبیاری مطلوب و تنش خشکی در مرحله شروع گلدهی بود.
روش پژوهش: بهمنظور شناسایی همبستگی و روابط بین صفات مختلف در گندم نان، 30 ژنوتیپ بهعنوان فاکتور فرعی تحت آزمایش اسپلیت پلات در قالب طرح کاملاً تصادفی در گلخانه با سه تکرار در شرایط آبیاری طبیعی و تنش رطوبتی شروع گلدهی بررسی شدند. پس از اندازهگیری صفات موردمطالعه، بهمنظور بررسی روابط موجود بین عملکرد و اجزای عملکرد، با سایر صفات و بررسی اهمیت نسبی صفات مؤثر بر عملکرد ژنوتیپهای موردمطالعه، تجزیه واریانس، مقایسه میانگینها، تجزیه خوشهای و تجزیه به عاملها انجام شد.
یافتهها: تجزیه خوشهای براساس کلیه صفات در شرایط نرمال و تنش کمبود آب بهروش وارد و با استفاده از فاصله مربع اقلیدسی انجام گرفت، در تجزیه خوشهای تحت شرایط نرمال، چهار گروه ایجاد شد که ژنوتیپهای برتر از نظر وزن دانه در گروه اول (cd-6، c-93-8، cd-3، cd-5، cd-7، cd-4، c-93-4، cd-1، cd-9، c-94-8 و c-93-6) با میانگین 93/7 گرم در واحد پنج بوته قرار گرفتند، اما تحت شرایط تنش خشکی ژنوتیپهای گروه دوم (میهن، اروم، c-93-3، c-94-7، c-93-9، c-94-3، c-93-8، cd-2 و c-93-7) دارای بیشترین وزن دانه (18/2 گرم در واحد پنج بوته) بودند.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش، دو مؤلفه اول و دوم 24/76 درصد از تغییرات کل دادههای اولیه را توجیه کردند که صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی توانستند ارقام حساس (C-93-11 و C-93-4) و متحمل به خشکی (میهن و اروم) را از هم تفکیک نمایند. براساس نتایج تجزیه بایپلات، صفات سطح برگ پرچم، سرعت رشد رویشی، تعداد پنجه بارور، عملکرد دانه، تعداد دانه در سنبله و وزن هزاردانه نقش تعیینکننده در جداسازی ژنوتیپها تحت شرایط نرمال و تنش داشتند.
کامران حقی آبی؛ موسی مسکرباشی؛ مجید نبی پور؛ سید امیر موسوی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تغییرات برخی از عوامل اقلیمی در شهرستان خرمآباد در دورهها (2040-2024، 2060-2041 و 2080-2061) و سناریوهای اقلیمی (RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5) آینده و اثر آنها بر طول دوره زایشی و عملکرد دانه گندم دیم انجام شد.
روش پژوهش: برای پیشبینی تغییرات متغیرهای اقلیمی از نسخه هفتم نرمافزار لارس و الگوی HadCM3 و از دادههای اقلیمی 35 ساله ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تغییرات برخی از عوامل اقلیمی در شهرستان خرمآباد در دورهها (2040-2024، 2060-2041 و 2080-2061) و سناریوهای اقلیمی (RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5) آینده و اثر آنها بر طول دوره زایشی و عملکرد دانه گندم دیم انجام شد.
روش پژوهش: برای پیشبینی تغییرات متغیرهای اقلیمی از نسخه هفتم نرمافزار لارس و الگوی HadCM3 و از دادههای اقلیمی 35 ساله (2023-1987) استان، بهعنوان دورۀ پایه استفاده شد. جهت پیشبینی طول دوره زایشی و عملکرد دانه برخی از ارقام گندم دیم نیز از نسخه 1/7 مدل اپسیم استفاده شد. ورودیهای مدل دادههای اقلیمی، خاکی، گیاهی و اطلاعات مدیریتی میباشد. بدین منظور از خروجی مدل لارس بهعنوان ورودی مدل اپسیم استفاده شد. جهت تهیه اطلاعات گیاهی، مدیریتی و خاکی آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تیمار (ارقام قابوس، کوهدشت و آفتاب) و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی اداره کل هواشناسی استان لرستان واقع در شهرستان خرمآباد در سال زراعی 1401-1400 اجرا شد. با استفاده از اطلاعات آزمایش مزرعهای، ضرایب ژنتیکی ارقام شناسایی و مدل بر مبنای آن بومیسازی شد. جهت صحتسنجی و ارزیابی مدل در شرایط اقلیمی و مدیریتی مختلف نیز از دادههای آزمایشهای میدانی که 10 مزرعه منتخب در شهرستان خرمآباد بود، استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که با افزایش غلظت دیاکسیدکربن از 86-18 درصد، دمای کمینه 43-10 درصد، دمای بیشینه 21-6 درصد و میزان بارش 20-2 درصد افزایش خواهد یافت. با افزایش عوامل اقلیمی مذکور، در دورههای اقلیمی آینده طول دوره زایشی رقم قابوس بهطور متوسط بین صفر تا 1/3 درصد و در سناریوهای اقلیمی خوشبینانه تا بدبینانه بین 2/1 تا 8/1 درصد کاهش، خواهد یافت. در دورههای اقلیمی مختلف، طول دوره زایشی رقم آفتاب در بازه 7/1- تا 7/1+ و رقم کوهدشت 1/1- تا 7/2+ درصد تغییر خواهد یافت. با توجه به تغییر طول دوره زایشی، عملکرد دانه ارقام گندم دیم بسته به دوره و سناریوی اقلیمی بهطور متوسط 6/15 تا 2/42 درصد کاهش خواهد یافت. در سناریوهای خوشبینانه و متوسط، میزان کاهش عملکرد دانه رقم قابوس نسبت به دورۀ پایه کمتر از ارقام آفتاب و کوهدشت بوده، اما در سناریوی بدبینانه روند تغییر کرده و میزان کاهش عملکرد دانه رقم کوهدشت کم خواهد بود. با این وجود، در سناریوی بدبینانه نیز در دورههای اقلیمی مختلف رقم قابوس عملکرد بالاتری نسبت به ارقام آفتاب و کوهدشت داشت.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه کشاورزان قادر نیستند شرایط اقلیمی را کنترل کنند، لذا با اتخاذ استراتژیهای سازگاری مناسب با شرایط اقلیمی منطقه (از جمله انتخاب رقم مناسب، تاریخ کاشت، روش آبیاری، تراکم مناسب و غیره) میتوان اثرات منفی تغییر اقلیم بر رشد، نمو و تولید محصولات کشاورزی را کاهش داد. در این راستا استفاده از مدل زراعی اپسیم نیز در پیشبینی، سناریوسازی و اتخاذ تصمیمهای مدیریتی میتواند راهگشا باشد.
ثریا نوید؛ محمدرضا جهانسوز؛ سعید صوفی زاده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر بهمنظور مستندسازی شرایط تولید و کمیسازی خلأ عملکرد گیاهان گندم و جو پاییزه در استان البرز با استفاده از مدلهای زراعی و اقلیمی انجام شد.
روش پژوهش: جهت پیشبینی متوسط عملکرد پتانسیل منطقه طی 10 سال گذشته از زیرمدلهای نسخه 1/7 مدل اپسیم (APSIM-Wheat و APSIM-Barley) استفاده شد. به این منظور ابتدا زیرمدلهای یادشده برای ارقام ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر بهمنظور مستندسازی شرایط تولید و کمیسازی خلأ عملکرد گیاهان گندم و جو پاییزه در استان البرز با استفاده از مدلهای زراعی و اقلیمی انجام شد.
روش پژوهش: جهت پیشبینی متوسط عملکرد پتانسیل منطقه طی 10 سال گذشته از زیرمدلهای نسخه 1/7 مدل اپسیم (APSIM-Wheat و APSIM-Barley) استفاده شد. به این منظور ابتدا زیرمدلهای یادشده برای ارقام غالب تعیینشده پارامتریابی و سپس کارایی مدل برای پیشبینی عملکرد ارقام موردارزیابی قرار گرفت. برای انجام عمل پارامتریابی و ارزیابی مدل نیاز به دادههای هواشناسی، مدیریت رایج در منطقه و ضرایب ژنتیکی ارقام بود. جهت جمعآوری این دادهها، پژوهشی چهارساله در دو بخش مزرعهای و میدانی انجام شد. جهت پارامتریابی مدل، آزمایشی دوساله در مزرعه سازمان انرژی اتمی (سال زراعی 94-1393) و دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران (سال زراعی 96-1395) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 12 تیمار (شش رقم جو و شش رقم گندم) و سه تکرار انجام شد. با استفاده از دادههای آزمایش مزرعهای، ضرایب ژنتیکی ارقام شناسایی و مدل بر مبنای آن بومیسازی شد. جهت ارزیابی مدل نیز نمونهبرداری میدانی طی سالهای زراعی 98-1397 و 99- 1398، از 60 مزرعه منتخب منطقه نظرآباد واقع در استان البرز صورت گرفت.
یافتهها: در هر دو سال آزمایش شاخصهای ارزیابی مدل (nRMSE، CRM، D-index و R2) کارایی زیرمدلهای اپسیم در شبیهسازی عملکرد گندم و جو را تأیید کردند. نتایج حاصل از شبیهسازی نشان داد که در شرایط پتانسیل، طی 10 سال گذشته گیاهان گندم و جو در استان البرز بهطور متوسط توانایی تولید 10800 و 10350 کیلوگرم در هکتار عملکرد دانه را داشتنهاند. خلأ عملکرد گندم در سطح یک (اختلاف عملکردهای پتانسیل و کشاورزان پیشرو)، سطح دو (اختلاف عملکردهای کشاورزان پیشرو و قابلدسترس)، سطح سه (اختلاف عملکردهای قابلدسترس و واقعی) و سطح چهار (اختلاف عملکرد واقعی و متوسط منطقه)، بهترتیب 5/18، 9/14، 5/26، 3/18 درصد و در جو بهترتیب 5/29، 1/3، 0/24 و 7/23 درصد بود. عوامل مدیریتی ازجمله دور آبیاری، حجم آب مصرفی در طول فصل رشد، تاریخ کاشت، رقم مورد کاشت، میزان کود مصرفی نیتروژن و تراکم گیاهی، مهمترین عوامل مؤثر بر خلأ عملکرد گندم و جو در استان البرز بودند.
نتیجهگیری: بنا بر نتایج این بررسی، کشاورزان منطقه میتوانند با اتخاذ راهبردهای مناسب و بهینه مدیریتی (سطوح مختلف رژیمهای رطوبتی، کودی، تاریخ کشت و رقم مناسب کشت)، ضمن افزایش تولیدات منطقه در حفظ منابع کشور مؤثر باشند. در این راستا استفاده از مدل زراعی اپسیم نیز در پیشبینی، سناریوسازی و اتخاذ تصمیمهای مدیریتی میتواند راهگشا باشد.
زهرا عجریب زاده؛ سلیم فرزانه؛ محمود شمیلی؛ حمید رضا بلوچی؛ عزیز کرملاچعب؛ رئوف سید شریفی
چکیده
هدف: با توجه به مصرف زیاد قلمه در کشت نیشکر و زوال سریع قلمهها، استفاده از روشهای مدیریت زراعی پس از برداشت ضروری میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین پوشش غذایی مناسب برای تکجوانههای نیشکر انجام شد.روش پژوهش: این پژوهش بهصورت طرح کاملاً تصادفی، با سه تکرار در سال 1398، به منظور بررسی تأثیر چهار نوع چسباننده کربوکسیمتیلسلولز ...
بیشتر
هدف: با توجه به مصرف زیاد قلمه در کشت نیشکر و زوال سریع قلمهها، استفاده از روشهای مدیریت زراعی پس از برداشت ضروری میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین پوشش غذایی مناسب برای تکجوانههای نیشکر انجام شد.روش پژوهش: این پژوهش بهصورت طرح کاملاً تصادفی، با سه تکرار در سال 1398، به منظور بررسی تأثیر چهار نوع چسباننده کربوکسیمتیلسلولز (40، 60 و 80 گرم در لیتر)، صمغ عربی (50، 100 و 150 گرم در لیتر)، کتیرا (30، 60 و 90 گرم در لیتر) و نشاسته (45، 60 و 75 گرم در لیتر) بهعنوان آزمایش اول و چهار نوع ترکیب تغذیهای هیومیکاسید (شش، نُه و 12 گرم در لیتر)، فیلترکیک (پنج، 10 و 15 گرم در کیلوگرم)، سوپرجاذب (10، 30 و 45 گرم در کیلوگرم) و کود میکروکمبی (10، 20 و 30 گرم در کیلوگرم) بهعنوان آزمایش دوم بههمراه شاهد در شرایط گلخانهای ایستگاه تحقیقاتی نیشکر- خوزستان موردبررسی قرار گرفت.یافتهها: نتایج نشان داد اثر چهار نوع چسب بر شاخصهای گیاه نیشکر همچون سرعت سبزشدن، ارتفاع ساقه، وزن خشک ساقه و میزان رطوبت گیاه معنیدار بود و بیشترین اثر مثبت در چسب نشاسته (60 گرم در لیتر) مشاهده گردید. چهار ترکیب تغذیهای بر شاخصهایی همچون سرعت سبزشدن، ارتفاع ساقه، وزن خشک ساقه و میزان رطوبت گیاه اثر معنیداری داشت.نتیجهگیری: با توجه به اثر مثبت بیشتر چسب نشاسته، میتوان در بررسیهای بعدی از این چسب بهعنوان چسبانندهای، همراه با سایر ترکیبهای تغذیهای و مواد پرکننده برای پلتکردن جوانههای جانبی ساقه نیشکر استفاده کرد.
علی درجانی؛ ایرج اله دادی؛ حمید جباری؛ حسن امیری اوغان
چکیده
هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثر محلولپاشی کلاتروی و 24-اپی برسینولید در جبران کاهش عملکرد دانه گلرنگ (رقم گلدشت) در شرایط تنش خشکی انجام شد.
روش پژوهش: آزمایش بهصورت اسپلیتفاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار طی سالهای زراعی 1401-1402 و 1403-1402 در مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج اجرا شد. فاکتورهای موردبررسی ...
بیشتر
هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثر محلولپاشی کلاتروی و 24-اپی برسینولید در جبران کاهش عملکرد دانه گلرنگ (رقم گلدشت) در شرایط تنش خشکی انجام شد.
روش پژوهش: آزمایش بهصورت اسپلیتفاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار طی سالهای زراعی 1401-1402 و 1403-1402 در مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج اجرا شد. فاکتورهای موردبررسی شامل تنش خشکی در مرحله گلدهی (I1)، در مرحله پُرشدن دانه (I2) و آبیاری معمول (شاهد) (I3)، ب) محلولپاشی روی شامل: محلولپاشی با آب مقطر (Zn1)، محلولپاشی کلات روی با غلظت سه در هزار (Zn2) و با غلظت شش در هزار (Zn3) و ج) محلولپاشی 24-اپی براسینولید در سه سطح شامل محلولپاشی با آب مقطر (غلظت صفر میکرومولار (B1)، محلولپاشی 24-اپی براسینولید با غلظت 5/0 میکرومولار (B2) و با غلظت 1 میکرومولار (B3) بود.
یافتهها: نتایج نشان داد که تنش خشکی سبب کاهش عملکرد دانه، شاخص سبزینگی، محتوای نسبی آب برگ و پایداری غشای سلولی شد، درحالیکه محتوای پرولین، قندهای محلول و فعالیت آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز در گلرنگ را افزایش داد. بیشترین عملکرد دانه متعلق به تیمار آبیاری معمول (2466 کیلوگرم در هکتار) بود و عملکرد دانه در تیمارهای تنش خشکی در مراحل گلدهی (1959 کیلوگرم در هکتار) و پُرشدن دانه (2222 کیلوگرم در هکتار) بهطور معنیداری کاهش یافت. محلولپاشی 24-اپی براسینولید با غلظت یک میکرومولار و کلات روی با غلظت سه در هزار باعث بهبود محتوای نسبی آب برگ، شاخص سبزینگی، محتوای پرولین، محتوای قندهای محلول، پایداری غشاء سلولی و فعالیت آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز شد. بیشترین میزان شاخص سبزینگی (09/63)، محتوای نسبی آب (11/81 درصد)، محتوای پرولین (43/6 میلیگرم در گرم بر وزن تر)، محتوای قندهای محلول (9/77 میلیگرم بر گرم وزن تازه) و کمترین میزان نشت الکترولیت از غشا در تیمار ترکیب محلولپاشی 24-اپی براسینولید با غلظت یک میکرومولار و کلات روی با غلظت سه در هزار بهدست آمد. بیشترین عملکرد دانه (2398 کیلوگرم در هکتار) نیز در همین شرایط محلولپاشی بهدست آمد که منجر به افزایش 8 و 22 درصدی نسبت به عملکرد دانه در شرایط تنش خشکی در مرحله گلدهی (1959 کیلوگرم در هکتار) و مرحله پرشدن دانه (2222 کیلوگرم در هکتار) شد.
نتیجهگیری: استفاده از محلولپاشی کلاتروی و 24-اپیبراسینولید در مزارع گلرنگ در غلظتهای ذکرشده برای شهرستان پاکدشت و مناطق اقلیمی مشابه با بارندگی محدود بهدلیل بارندگیهای نامنظم (سیستم طبقهبندی کوپن) که باعث عملکرد پایین گلرنگ میشود، قابل توصیه است.
رامین خلیلی؛ جلال خورشیدی؛ سیروان بابایی
چکیده
هدف: کشتوکار رازیانه بهدلیل بازار مناسب و کاربردهای متنوعی که در صنایع غذایی و دارویی دارد، در حال توسعه است. یکی از مهمترین عوامل خسارتزا در مزارع رازیانه، علفهای هرز هستند. بنابراین، دستیابی به مناسبترین روش کنترل علفهای هرز مزرعه رازیانه از ضروریات است.
روش پژوهش: در این پژوهش تأثیر 11 روش مختلف کنترل علفهای ...
بیشتر
هدف: کشتوکار رازیانه بهدلیل بازار مناسب و کاربردهای متنوعی که در صنایع غذایی و دارویی دارد، در حال توسعه است. یکی از مهمترین عوامل خسارتزا در مزارع رازیانه، علفهای هرز هستند. بنابراین، دستیابی به مناسبترین روش کنترل علفهای هرز مزرعه رازیانه از ضروریات است.
روش پژوهش: در این پژوهش تأثیر 11 روش مختلف کنترل علفهای هرز شامل علفکشهای گلایفوسیت، پاراکوات، آفالون، دیورون و سرکه، یکبار کولتیواسیون، دو بار کولتیواسیون، وجین دستی، آتش شعلهافکن، آلوده به علف هرز و عاری از علف هرز، بر رشد علفهای هرز و نیز ویژگیهای رشدی، عملکردی، و فیتوشیمیایی رازیانه شامل میزان اسانس و ترکیبات تشکیلدهنده آن، مطالعه گردید. آزمایش مذکور در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سال 1400 در دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان انجام گرفت.
یافتهها: تیمار علفکش بر صفات وزن خشک اندام هوایی، وزن هزاردانه، عملکرد میوه، محتوای اسانس و عملکرد اسانس رازیانه و نیز وزن خشک علفهای هرز تأثیر معنیداری داشت، اما ارتفاع بوته و تعداد چتر در بوته رازیانه تحت تأثیر معنیدار تیمار علفکش قرار نگرفتند. بیشترین میانگین عملکرد میوه رازیانه در هکتار (95/3 تن) متعلق به تیمار عاری از علف هرز بود و بهدنبال آن تیمارهای وجین دستی و دیورون قرار داشتند (بهترتیب 63/3 و 3/3 تن در هکتار). کمترین علفهرز (54/3 گرم در مترمربع) از تیمار عاری از علف هرز بهدست آمد که البته با تیمارهای وجین دستی و آتش شعلهافکن تفاوت معنیداری نداشت. محتوای اسانس میوههای رازیانه در تیمارهای اعمالشده (غیر از تیمار عاری از علف هرز) تفاوت معنیداری با هم نداشتند. بیشترین عملکرد اسانس (3/133 لیتر در هکتار) از میوههای تیمار وجین دستی، و کمترین آن (9/63 لیتر در هکتار) از تیمار گلایفوسیت بهدست آمد. ترکیبات غالب اسانس در همه تیمارها یکسان و شامل آنتول، فنکون و د-لیمونن بودند. بیشترین مقدار ترکیبات آنتول (53/73 درصد)، فنکون (21/12 درصد) و د-لیمونن (56/11 درصد) بهترتیب در تیمارهای گلایفوسیت، آلوده به علف هرز و سرکه مشاهده گردید.
نتیجهگیری: چنانچه هدف حذف قابلقبول علفهای هرز، عملکرد بیشتر میوه و اسانس همراه با کمترین آسیب به محیط زیست باشد، بعد از تیمار عاری از علف هرز، تیمار وجین دستی برترین تیمار بود. اما چنانچه علاوه بر دستیابی به عملکرد بالای محصول، کاهش هزینههای کنترل علف هرز نیز مدنظر باشد، تیمار دیورون برتر بود. از نظر کیفیت اسانس (میزان بالای آنتول و فنکون و میزان کم استراگول)، تیمار آلوده به علف هرز برترین بود.
مهدی طاهری اصغری؛ سعیده صلواتی؛ سید رضا میرعلیزاده فرد
چکیده
هدف: هدف از اجرای آزمایش، بررسی اثر محلولپاشی با سرکه چوب و تلقیح با گونههای مایکوریزا بر خصوصیات زراعی و بیوشیمیایی گیاه دارویی آویشن باغی (Thymus vulgaris L.) بود.
روش پژوهش: این آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، طی سالهای زراعی 1402-1401 و 1401-1400 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد تاکستان اجرا شد. ...
بیشتر
هدف: هدف از اجرای آزمایش، بررسی اثر محلولپاشی با سرکه چوب و تلقیح با گونههای مایکوریزا بر خصوصیات زراعی و بیوشیمیایی گیاه دارویی آویشن باغی (Thymus vulgaris L.) بود.
روش پژوهش: این آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، طی سالهای زراعی 1402-1401 و 1401-1400 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد تاکستان اجرا شد. عوامل آزمایشی شامل مایکوریزا (شاهد، تلقیح بذر و خاک با Glomus mosseae، Glomus etunicatum وGlomus Intraradices ) و سرکه چوب (شاهد، محلولپاشی پنج، 10 و 15 در هزار) بود.
یافتهها: نتایج نشان داد اثر متقابل سرکه چوب و مایکوریزا بر وزن تر و خشک ریشه و قطر کانوپی آویشن باغی معنیدار بود. بیشترین مقدار وزن تر ریشه به میزان 5/7587 کیلوگرم بر هکتار، از تیمار 10 در هزار سرکه چوب و کاربرد مایکوریزا G. mosseae بهدست آمد که نسبت به شاهد 93 درصد افزایش نشان داد. کمترین مقدار وزن تر ریشه نیز از تیمار 15 در هزار سرکه چوب و مایکوریزا G. etunicatum بهدست آمد. بیشترین وزن خشک ریشه نیز به میزان 6/1566 کیلوگرم بر هکتار از تیمار 10 در هزار سرکه چوب و کاربرد مایکوریزا G. mosseae حاصل شد که نسبت به شاهد 89 درصد افزایش داشت. همچنین نشان داد که اگرچه کاربرد همزمان قارچ مایکوریزا G. mosseae با تیمار سرکه چوب در تمامی سطوح آن باعث افزایش قطر کانوپی میشود بیشترین درصد کلونیزاسیون ریشه با کاربرد سرکه چوب 10 در هزار بهدست آمد که نسبت به شاهد 14 درصد افزایش داشت. بیشترین درصد کلونیزاسیون ریشه با کاربرد G. etunicatum بهدست آمد که با G. mosseae در گروه آماری مشابهی قرار گرفت. بیشترین کربوهیدرات محلول شاخساره و پروتئین کل با کاربرد 10 در هزار سرکه چوب حاصل شد که بهترتیب 32 و 55 درصد نسبت به شاهد افزایش داشت. بیشترین کربوهیدرات محلول شاخساره و پروتئین کل با کاربرد G. mosseae حاصل شد که نسبت به شاهد بهترتیب 15 و 45 درصد افزایش را نشان داد. تیمار 10 در هزار سرکه چوب، توانست افزایش دو برابری درصد اسانس را نسبت به شاهد ایجاد کند.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که تیمار کاربرد 10 در هزار سرکه چوب و مایکوریزا Glomus mosseae بهترین نتیجه را در عملکرد ماده خشک و صفات کیفی همچون کربوهیدرات محلول شاخساره، پروتئین کل و درصد اسانس بههمراه داشت. با تأمین مواد غذایی و فراهمکردن شرایط افزایش جذب با استفاده از سرکه چوب و مایکوریزا، کلونیزاسیون ریشه در آویشن باغی افزایش یافت و در صفات کل کربوهیدرات محلول شاخصاره، پروتئین کل اندام هوایی، درصد اسانس و درنهایت عملکرد ماده خشک افزایش قابلتوجهی مشاهده شد.
مائده فرشتیان؛ رضا صالحی محمدی؛ عبدالکریم کاشی؛ مصباح بابالار
چکیده
هدف: بهمنظور بررسی اثرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی ناسازگاری پیوندک خربزه خاتونی (Cucumis melo Gr Inodorus accession Khatooni) بر روی پایههای کدو، آزمایشهایی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقاتی علوم باغبانی دانشگاه تهران، واقع در محمدشهر کرج در سال 1399 اجرا شد.
روش پژوهش: در این پژوهش از هفت رقم کدو بهعنوان پایه استفاده شد: ...
بیشتر
هدف: بهمنظور بررسی اثرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی ناسازگاری پیوندک خربزه خاتونی (Cucumis melo Gr Inodorus accession Khatooni) بر روی پایههای کدو، آزمایشهایی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقاتی علوم باغبانی دانشگاه تهران، واقع در محمدشهر کرج در سال 1399 اجرا شد.
روش پژوهش: در این پژوهش از هفت رقم کدو بهعنوان پایه استفاده شد: ''Rout Power', 'ES 900', 'RZ 12', 'Nongwoo 01', 'RZ6, 'Shintozwa', 'Marvel' و پایه بذری خربزه زراعی 'خاتونی' با نام علمی Cucumis melo GR. Inodorus accession Khatooni نیز علاوه بر پیوندک بهعنوان گیاه شاهد بهکار برده شد. سپس اثرات ناسازگاری و سازگاری، برعملکرد وزن میوه، تعداد میوه و بازارپسندی بررسی شد. سپس میزان فعالیت بیوشیمیایی گیاه پیوندک، از جمله محتوای قند و نشاسته موجود در برگ پیوندک، عناصر معدنی برگ (نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و بور) و مقدار پروتئینها و آنزیم های تنش (سوپراکسیدیسموتاز، پراکسیداز و کاتالاز) مقایسه شدند.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد بین صفات عملکرد، آنزیمهای تنش، پروتئینها و محتوای کربوهیدراتها اختلاف معنیدار در سطح یک در صد مشاهده شد و در صفاتی چون محتوای عناصر نیتروژن، پتاسیم، کلسیم و بور اختلاف معنیدار در سطح 5 درصد بود. نتایج مقایسه میانگین بهدست آمده نشان داد، عملکرد وزن میوه، تعداد میوه و بازارپسندی محصول تحت تأثیر پایه بود و بیشترین تعداد میوه در بوته، وزن میوه و عملکرد بازارپسندی متعلق به پایههای روتپاور و شینتوزوا بود که در مقایسه با پایه مارول که ناسازگاری از خود نشان داده بود. مقدار پروتئین تجمع یافته در محل پیوند، در پایه ناسازگار مارول به مقدار 03/1 میلیگرم در وزن تر نسبت به پایه شینتوزوا با مقدار 6/0 میلیگرم در وزن تر بود و ترکیبات آنزیمی ضداکسیدکننده نیز در محل پیوند پایههای ناسازگار بسیار بیشتر از پایه سازگار مشاهده شد. مقدار ترکیبات قندی و نشاسته برگ، در شینتوزوا بهطور معنیداری بیشتر از پایه ناسازگار، بود. عناصر نیتروژن، کلسیم، منیزیم، بور موجود در برگ گیاهان سازگار بهطور معنیداری بیشتر سایرین بود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، ناسازگاری پایه بر تمام جوانب رشد فیزیولوژیک و بیوشیمیایی و عملکرد پیوندک اثر سو داشت. بنابراین پایه مارول بهعنوان پایه ناسازگار و پایه شینتوزوا پایه سازگار مطلوب برای پیوندک خربزه خاتونی پیشنهاد میگردد.
محمد حسنی نسب؛ اسفندیار فاتح؛ امیر آینه بند؛ علی منصفی؛ کوروش بهنام فر
چکیده
هدف: این مطالعه بهمنظور اثر کاربرد توأم کودهای شیمیایی NPK و آلی بر صفات عملکرد و ویژگیهای کمی گیاه چای ترش، در سال زراعی 1402-1401 در مزرعه پژوهشی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان خوزستان واقع در شهرستان اهواز موردبررسی قرار گرفت.
روش پژوهش: آزمایش بهصورت کرتهای دو بار خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار ...
بیشتر
هدف: این مطالعه بهمنظور اثر کاربرد توأم کودهای شیمیایی NPK و آلی بر صفات عملکرد و ویژگیهای کمی گیاه چای ترش، در سال زراعی 1402-1401 در مزرعه پژوهشی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان خوزستان واقع در شهرستان اهواز موردبررسی قرار گرفت.
روش پژوهش: آزمایش بهصورت کرتهای دو بار خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل چهار سطح کود شیمیایی (N0-P0-K0، N75-P50-K50، N150-P75-K75 و N225-P100-K100) بهعنوان کرت اصلی و چهار سطح کود آلی (عدم مصرف، هیومیکاسید، ورمیکمپوست و هیومیکاسید+ ورمیکمپوست) بهعنوان کرت فرعی بودند.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر اصلی کود شیمیایی، کود آلی و اثر متقابل کود شیمیایی× کود آلی برای کلیه صفات در چای ترش معنیدار بودند. با توجه به معنیداری اثر متقابل، مقایسه میانگین برای ترکیبات تیماری براساس آزمون LSD در سطح احتمال 5 درصد انجام شد. ترکیب تیماری N100-P100-K225 بههمراه هیومیکاسید+ ورمیکمپوست بیشترین مقدار را برای تمامی صفات بهجز درصد روغن دانه در بین ترکیبات تیماری را به خود اختصاص داد که با ترکیب تیماری N150-P75-K75 بههمراه هیومیکاسید+ ورمیکمپوست برای صفات وزن خشک اندام هوایی، تعداد دانه در غوزه، وزن هزاردانه، وزن کاسبرگ در هر غوزه، ظرفیت آنتیاکسیدانی کاسبرگ و عملکرد بیولوژیک تفاوت معنیداری نشان نداد. کمترین مقدار برای تمامی صفات در ترکیب تیماری N0-P0-K0+ عدم مصرف کود آلی مشاهده شد. مصرف تلفیقی کودهای آلی و شیمیایی ضمن سازشپذیری و مکملی با یکدیگر، شرایط مطلوب و مناسب برای رشد گیاه را فراهم نمودند. کودهای آلی شرایط فیزیکی و شیمیایی خاک را بهبود داده و موجب توسعه ریشه و افزایش فعالیت باکتریهای محرک رشد میشوند. در نتیجه دسترسی گیاه به عناصر غذایی افزایش مییابد. عرضه مداوم عناصر معدنی نیز باعث افزایش رشد، میوهدهی و افزایش کیفیت محصول گردید.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که تغییر در صفات بهطور مؤثری با افزایش مقدار سطوح کودی NPK مرتبط بوده است و تغییر سطوح کود آلی اثر کمتری در مقدار صفات موردمطالعه داشت. مصرف کودهای شیمیایی NPK و کودهای آلی (هیومیکاسید و ورمیکمپوست) بهصورت مجزا و ترکیبی، منجر به بهبود کیفیت و کمیت چای ترش شد. روش تلفیقی مصرف کودهای شیمیایی و آلی، ضمن کاهش هزینههای تولید و بهبود کمیت و کیفیت محصولات زراعی، موجب حفظ سلامت خاک، تنوع زیستی و ایجاد سیستم کشاورزی پایدار در طولانیمدت میشود.
محمدناصر مودودی؛ وحید شمس آبادی؛ ابراهیم جهانگیر دهبرزویی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه الگوهای مختلف کشت مخلوط دو گیاه گوار و چای ترش، در سطوح مختلف نیتروژن در شهرستان تایباد، در مزرعه شرکت مدیر کشت توس اجرا گردید.
روش پژوهش: آزمایش بهصورت اسپیلتپلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو فاکتور و سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول شامل هشت الگوی کشت گوار و چای ترش بود. بدین ترتیب که هفت نسبت ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه الگوهای مختلف کشت مخلوط دو گیاه گوار و چای ترش، در سطوح مختلف نیتروژن در شهرستان تایباد، در مزرعه شرکت مدیر کشت توس اجرا گردید.
روش پژوهش: آزمایش بهصورت اسپیلتپلات در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو فاکتور و سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول شامل هشت الگوی کشت گوار و چای ترش بود. بدین ترتیب که هفت نسبت کشت مخلوط گوار و چای ترش بهصورت 1:1، 2:1، 3:1، 1:2، 1:3، 2:3 و 3:2 در کنار کشت خالص گوار مورد کشت واقع شدند. فاکتور دوم نیز شامل کود نیتروژن بود که براساس توصیه آزمایشگاه خاک، در سه سطح اعمال گردید. بدین ترتیب که دو سطح 50 و 100 درصد نیاز گوار به نیتروژن در کنار شرایط عدم مصرف نیتروژن اعمال شدند.
یافتهها: نتایج حاصل، حکایت از برتری معنیدار تیمار سه ردیف کشت گوار+ یک ردیف کشت چای ترش در شرایط تأمین 100 درصد نیاز نیتروژن در صفات وزن خشک ساقه (با مقدار 4/40 گرم در بوته)، وزن خشک ریشه (با مقدار 5/14 گرم در بوته)، قطر ریشه (با مقدار 16/1 میلیمتر) و طول غلاف (با مقدار 40/7 سانتیمتر) داشت. در دو صفت وزن خشک اندام هوایی و عملکرد دانه، تیمار کشت خالص گوار (با ارائه وزن خشک اندام هوایی 5/60 گرم در بوته و عملکرد دانه 357 گرم در مترمربع) با تیمار کشت سه ردیف گوار+ کشت یک ردیف چای ترش (با ارائه وزن خشک اندام هوایی 7/59 گرم در بوته و عملکرد دانه 355 گرم در مترمربع) در شرایط مشابه تأمین 100 درصد نیاز نیتروژن، در یک گروه آماری قرار گرفته و برتری معنیدار را بهخود اختصاص دادند. بنابر یافتههای پژوهش حاضر، کاهش کود مصرفی نیتروژن به کمتر از حد کامل نیاز گیاه گوار، در کاهش عملکرد دانه و خصوصیات مورفولوژیک تأثیرگذار بود.
نتیجهگیری: ترکیب کشت مخلوط کشت سه ردیف گوار+ کشت یک ردیف چای ترش، در کنار مصرف کامل نیتروژن برای زارعین علاقهمند به این نوع سیستم کاشت قابلتوصیه باشد.
فائزه دریایی؛ مجید آقاعلیخانی
چکیده
هدف: گیاه صنعتیدارویی گوار (Cyamopsis tetragonoloba L. Taub.) گیاهی مقاوم به خشکی است که با اقلیم کشورمان سازگاری خوبی دارد. این گیاه حتی اگر زمین زراعی در نواحی با بارندگی کم یا بدون بارندگی باشد میتواند در شرایط خشک همچنان رشد کنند و عملکرد قابلقبول و محصولی پرکاربرد تولید نماید و هزینه آبیاری را به حداقل برساتد.
روش پژوهش: بهمنظور بررسی ...
بیشتر
هدف: گیاه صنعتیدارویی گوار (Cyamopsis tetragonoloba L. Taub.) گیاهی مقاوم به خشکی است که با اقلیم کشورمان سازگاری خوبی دارد. این گیاه حتی اگر زمین زراعی در نواحی با بارندگی کم یا بدون بارندگی باشد میتواند در شرایط خشک همچنان رشد کنند و عملکرد قابلقبول و محصولی پرکاربرد تولید نماید و هزینه آبیاری را به حداقل برساتد.
روش پژوهش: بهمنظور بررسی تأثیر تراکم کاشت و سیستم تغذیه بر عملکرد کمی و کیفی دانه گیاه گوار آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس در سال 1397 انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل سه تراکم کاشت (133هزار بوته در هکتار D1:، 88 هزار بوته در هکتار D2: و 66 هزار بوته در هکتار D3:) بهعنوان عامل اول و سه تیمار تغذیه (کوددهی با کود شیمیایی اوره به میزان 100 کیلوگرم در هکتار F1:، کود آلی ورمیکمپوست به میزان شش تن در هکتار F2: و کود آلی بایوجمی به میزان 25/2 تن در هکتار F3:) بهعنوان عامل دوم ارزیابی شدند. صفات کمی مورد اندازهگیری برای گیاه گوار عبارت بودند از ارتفاع بوته، تعداد غلاف در مترمربع، تعداد دانه در غلاف، وزن هزاردانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت. در پایان فصل رشد، پس از حذف حاشیهها، نمونهبرداری تصادفی از ردیفهای میانی کرتها صورت گرفت (10 بوته از هرکرت آزمایشی) و بذور هر تیمار برای اندازهگیری خصوصیات مورفولوژیک گیاه و پارامترهای صفات کمی و کیفی بذر به آزمایشگاه فرستاده شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که تعداد غلاف در مترمربع، تعداد دانه در علاف، وزن هزاردانه، عملکرد دانه، عملکرد روغن دانه، عملکرد پروتئین دانه و شاخص برداشت گوار تحت تأثیر برهمکنش تراکم و نوع کود قرار گرفتند (05/0P<). در کلیه صفات شامل تعداد غلاف در مترمربع، تعداد دانه در غلاف، وزن هزاردانه، عملکرد دانه، عملکرد روغن دانه، عملکرد پروتئین دانه و شاخص برداشت تراکم 88 هزار بوته در هکتار همراه با ورمیکمپوست بهعنوان تیمار برتر شناخته شد. بالاترین درصد صمغ گوار در تیمار D1F1 مشاهده شد که با سطوح دیگر کاربرد کود ورمیکمپوست و بایوجمی در تراکم 133هزار بوته تفاوت معنیدار نداشت.
نتیجهگیری: بهطور کلی، برای کشت و کار گوار برای تولید دانه بهترین تراکم 88 هزار بوته در هکتار با مصرف ورمیکمپوست است. اما برای تولید دانه از نظر کیفی و برای مصارف صنعتی، مصرف کود شیمیایی در تراکم 133 هزار بوته در هکتار در شرایط منطقه موردبررسی پیشنهاد میشود.