پریسا کرمی؛ فرزاد مندنی؛ روژین قبادی
چکیده
هدف: تنش کمآبی را میتوان یکی از مهمترین تنشهای غیر زیستی دانست و بهدلیل تأثیر فراوان آن بر عملکرد گیاهان مختلف، بخش زیادی از برنامهریزیهای کشاورزی به آن مربوط میشود. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی اثرات سطوح آبیاری بر برخی از صفات اکولوژیکی و عملکرد دانه برخی از هیبریدهای رایج ذرت در مناطق کرمانشاه بود.روش پژوهش: برای ...
بیشتر
هدف: تنش کمآبی را میتوان یکی از مهمترین تنشهای غیر زیستی دانست و بهدلیل تأثیر فراوان آن بر عملکرد گیاهان مختلف، بخش زیادی از برنامهریزیهای کشاورزی به آن مربوط میشود. بنابراین، هدف از این پژوهش بررسی اثرات سطوح آبیاری بر برخی از صفات اکولوژیکی و عملکرد دانه برخی از هیبریدهای رایج ذرت در مناطق کرمانشاه بود.روش پژوهش: برای تعیین اثر آبیاری بر ویژگیهای بومشناختی فیزیولوژیک ذرت دانهای آزمایشی بهصورت کرتهای یکبار خردشده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی طی سال زراعی 97-1396 اجرا شد. عامل اصلی سطوح آبیاری (تأمین 130، 100 و 70 درصد نیاز آبی) و عامل فرعی هیبریدهای ذرت (SC704, Simon, BC678) بودند. صفات مورد ارزیابی مراحل نموی، عملکرد و اجزای عملکرد و کارایی مصرف آب بودند.یافتهها: نتایج نشان داد در تیمار 70 درصد نیاز آبی طول مراحل نموی کاهش یافت، اما واکنش مراحل نموی در بین هیبریدها متفاوت بود. بیشترین ماده خشک کل (96/16 تن در هکتار) و دانه (43/7 تن در هکتار) در تیمار 130 درصد نیاز آبی مشاهدهشده که با کاهش 30 و 70 درصد حجم آب تولید ماده خشک بهترتیب 0/18 و 1/28 درصد و تولید دانه بهترتیب 5/15 و 8/39 درصد کاهش یافت. ماده خشک کل تولیدشده توسط هیبریدهای SC704 و Simon در واکنش به سطوح آبیاری معنیداری نبود ولی بیشتر از هیبرید BC678 بود و عملکرد دانه هیبرید Simon بیشتر از هیبریدهای دیگر بود. بیشترین و کمترین کارایی مصرف آب عملکرد دانه بهترتیب مربوط به هیبرید Simon با میانگین 83/0گرم بر میلیمتر و هیبرید BC678 با میانگین 66/0 گرم بر میلیمتر بود. هیبرید Simon از عملکرد دانه و کارایی مصرف آب بالاتری برخوردار بود و سطوح آبیاری تأثیر معنیداری بر کارایی مصرف آب نداشت.نتیجهگیری: در مجموع نتایج نشان داد که هیبرید Simon عملکرد دانه و کارایی مصرف آب بالاتری داشت. سطوح آبیاری تأثیری بر راندمان مصرف آب نداشت که نشان میدهد پاسخ این صفت به سطوح آبیاری یکسان بوده که میتواند در استفاده بهینه و صرفهجویی در مصرف آب بسیار مهم باشد. بنابراین با توجه به نتایج این پژوهش، کشت هیبرید Simon در شرایط آبیاری بهینه برای شرایط اقلیمی منطقه کرمانشاه توصیه میشود.
حسنعلی پوراسماعیل؛ مهدی دهمرده؛ احمد قنبری
چکیده
هدف: بهمنظور ارزیابی اثر سیستم تلفیقی مدیریت کود آلی بر صفات کیفی ذرت، خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک و محیط در دو مرحله رشد، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل انجام شد.روش پژوهش: این آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. عامل اول شامل سطوح مختلف سیستم تلفیقی مدیریت کود آلی در ده ...
بیشتر
هدف: بهمنظور ارزیابی اثر سیستم تلفیقی مدیریت کود آلی بر صفات کیفی ذرت، خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک و محیط در دو مرحله رشد، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل انجام شد.روش پژوهش: این آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. عامل اول شامل سطوح مختلف سیستم تلفیقی مدیریت کود آلی در ده سطح (عدم کوددهی، 30 درصد بقایای گندم، 60 درصد بقایای گندم، 90 درصد بقایای گندم، 30 درصد ورمیکمپوست، 60 درصد ورمیکمپوست، 100 درصد ورمیکمپوست، 10 درصد ورمیکمپوست+ 90 درصد بقایای گندم، 40 درصد ورمیکمپوست+ 60 درصد بقایای گندم و 70 درصد ورمیکمپوست+ 30 درصد بقایای گندم) و عامل دوم مرحله برداشت در دو سطح (شیری و خمیری) بودند. در این مطالعه صفات در سه بخش شامل خصوصیات کیفی علوفه ذرت (درصد پروتئین، عملکرد پروتئین و هیدراتهای کربن محلول در آب)، خصوصیات اکولوژیکی محیط (درصد رطوبت حجمی، تشعشع فعال فتوسنتزی و دمای خاک) و خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک (هدایت الکتریکی، واکنش و تخلخل خاک) موردبررسی قرار گرفت.یافتهها: بیشترین درصد پروتئین برگ (55/11 درصد) و عملکرد پروتئین (769 کیلوگرم در هکتار) مربوط به سیستم تلفیقی 70 درصد ورمیکمپوست+ 30 درصد بقایای گیاهی بود. همچنین مرحله شیری از میزان پروتئین بیشتری نسبت به مرحله خمیری دانه برخوردار بود. بیشترین درصد هیدراتهای کربن محلول در آب (22/16 درصد) در سیستم تلفیقی 70 درصد ورمیکمپوست+ 30 درصد بقایای گندم در مرحله برداشت خمیری مشاهده شد. درصد رطوبت حجمی خاک در مرحله برداشت شیری (84/13 درصد) بیشتر از مرحله خمیری بود و مقایسه بین سیستمهای کوددهی نشاندهنده افزایش درصد رطوبت حجمی خاک در سیستم تلفیقی 70 درصد ورمیکمپوست+ 30 درصد بقایای گندم (14/10 درصد) بود. همچنین استفاده از ماده آلی در سیستم کشت موجب افزایش معنیدار میزان دمای خاک (98/38 درجه سانتیگراد) و کاهش معنیدار درصد تشعشع فعال فتوسنتزی (53/29 درصد) در مرحله برداشت شیری دانه ذرت شد. سیستم تلفیقی 70 درصد ورمیکمپوست+ 30 درصد بقایای گندم موجب کاهش معنیدار اسیدیته (97/7) و هدایت الکتریکی (18/2 دسیزیمنس بر متر) و افزایش تخلخل (46 درصد) خاک شد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج، سیستم تلفیقی 70 درصد ورمیکمپوست+ 30 درصد بقایای گیاهی در مقایسه با سایر سیستمهای کودی از برتری قابلتوجهی برخوردار بود. همچنین با توجه به اهمیت مرحله برداشت در قابلیت هضم و خوشخوراکی علوفه، مناسبترین زمان برداشت علوفه ذرت، مرحله شیری میباشد.
سامان والیزاده؛ ماشاله دانشور؛ سجاد رحیمی مقدم؛ عباس المدرس
چکیده
هدف: بررسی امکان افزایش عملکرد و کیفیت سورگوم شیرین (Sorghum bicolor (L.) Moench) با کاربرد نانوکلات در شرایط کمآبیاری میباشد.روش پژوهش: این آزمایش بهصورت کرتهای خردشده با سه تکرار و در دو سال 97-1396 و 97-1398 انجام گردید. رژیم آبیاری در دو سطح 90 (آبیاری نرمال) و50 (کمآبیاری) درصد ظرفیت زراعی در کرتهای اصلی و محلولپاشی کود نانوکلات آهن خضرا ...
بیشتر
هدف: بررسی امکان افزایش عملکرد و کیفیت سورگوم شیرین (Sorghum bicolor (L.) Moench) با کاربرد نانوکلات در شرایط کمآبیاری میباشد.روش پژوهش: این آزمایش بهصورت کرتهای خردشده با سه تکرار و در دو سال 97-1396 و 97-1398 انجام گردید. رژیم آبیاری در دو سطح 90 (آبیاری نرمال) و50 (کمآبیاری) درصد ظرفیت زراعی در کرتهای اصلی و محلولپاشی کود نانوکلات آهن خضرا در پنج سطح صفر، 2، 4، 6 و 8 در هزار در کرتهای فرعی مقایسه گردید. در پایان صفات محتوای نسبی آب برگ، سرعت فتوسنتز و تعرق، هدایت مزوفیل، میزان رنگدانههای فتوسنتزی کلروفیل a و b، کاروتنوئیدها، عملکرد بیولوژیکی، عملکرد دانه و شاخص برداشت مورد ارزیابی قرار گرفت.یافتهها: اثر برهمکنش دو جانبه آبیاری و محلولپاشی کود نانوآهن بر صفات سرعت تعرق، هدایت مزوفیلی، میزان کلرفیلb ، کاروتنوئید و عملکرد دانه در سطح یک درصد و عملکرد بیولوژیک درسطح 5 درصد از نظر آماری معنیدار شد. اثر متقابل دو جانبه آبیاری در کود بر هدایت مزوفیلی نشان داد که در هر یک از سطوح کود آهن (بهجز سطح 4 در هزار) تفاوت معنیدار بین رژیمهای آبیاری 50 و 90 درصد ظرفیت زراعی وجود نداشت. مقایسه میانگین دو گانه آب در کود بر صفات سرعت تعرق و کلروفیل b گیاه نتایجی مشابه با هدایت مزوفیلی داشت. کاربرد 4 در هزار نانوکود آهن توانسته عملکرد بیولوژیک را در رژیم آبیاری 50 درصد ظرفیت زراعی نسبت به عدم کاربرد نانوکود آهن در همین رژیم آبیاری، 16 درصد و عملکرد دانه را در رژیم آبیاری 50 درصد ظرفیت زراعی نسبت به عدم کاربرد نانوکود آهن در همین رژیم آبیاری، 17 درصد افزایش دهد.نتیجهگیری: کاربرد محلولپاشی کود نانوکلات آهن، تلفیق تیماری سطح آبیاری50 درصد ظرفیت زراعی همراه با سطح 4 در هزار این کود در سورگوم شیرین در شرایط کمآبی منطقه بهترین تیمار محسوب میگردد.
مهیار رمضانی تازه آباد؛ الهه معتمدی
چکیده
هدف: اوره یکی از پرمصرفترین کودهای شیمیایی مورداستفاده در کشاورزی میباشد، اما حلالیت بالای آن درآب سبب رهایش سریع و شستوشوی کود به خارج از خاک و عدم دسترسی به گیاه میشود. این مشکل باعث هدررفت کود، افزایش هزینهها و آلودگی زیستمحیطی میشود. یکی از مهمترین روشها جهت رفع مشکل هدررفت کود اوره استفاده از مواد آلی جهت پوششدهی ...
بیشتر
هدف: اوره یکی از پرمصرفترین کودهای شیمیایی مورداستفاده در کشاورزی میباشد، اما حلالیت بالای آن درآب سبب رهایش سریع و شستوشوی کود به خارج از خاک و عدم دسترسی به گیاه میشود. این مشکل باعث هدررفت کود، افزایش هزینهها و آلودگی زیستمحیطی میشود. یکی از مهمترین روشها جهت رفع مشکل هدررفت کود اوره استفاده از مواد آلی جهت پوششدهی آن بهمنظور کاهش حلالیت اوره در آب است. در این مطالعه، بهمنظور کاهش هدررفت کود، از واکس کارنوبا (بهعلت سازگاری با محیط زیست و در دسترسبودن) و ترکیب آن با واکس پارفین و استئاریکاسید، واکس پلیاتیلن و پارافین واکس بهصورت مجزا برای پوششدهی گرانولهای اوره استفاده شد.
روش پژوهش: برای پوششدهی، از روش غوطهوری استفاده شد. همچنین برای اندازهگیری میزان رهایش اوره، مقدار مشخصی از کود پوششدار شده در 10 میلیلیتر آب مقطر قرارگرفته و طی بازههای زمانی مختلف از آب نمونهگیری و مقدار اوره آزادشده با دستگاه UV-VIS اندازهگیری شد. ضخامت لایههای پوششی توسط استریو میکروسکوپ در روز هفتم با بزرگنمایی X40 ثبت شد.
یافتهها: مدت زمان رهایش در طول دوره 41 روز اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که گرانول پوششدهیشده با کارنوبا واکس دارای بالاترین کارایی بودند و در دوره زمانی 41 روزه 5/71 درصد اوره آزاد شد درحالیکه اوره پوششدهیشده با کارنوبا واکس و پارافین واکس پس از 7 روز بهصورت کامل در آب رها شد. کارنوبا واکس با قطر 504/0 میلیمتر کمترین قطر را نسبت به سایر پوششها داشت و با این حال کارایی بالاتری از خود نشان داد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که کارنوبا واکس بهعنوان ماده مورداستفاده برای پوششدهی گرانول اوره اثربخش بوده و زمان رهایش را به شکل قابلملاحظهای افزایش میدهد. علاوه بر این کارنوبا واکس بهعلت غیرسمیبودن و بیخطربودن بهعنوان پوشش برای تهیه کودهای آهسته-رهش اوره پیشنهاد میشود.
لیلا حسین زاده؛ علی رضا سلامی؛ محسن ابراهیمی؛ علی ایزدی دربندی
چکیده
هدف: زعفران (Crocus sativus L.) گیاهی چندساله، نرعقیم و تریپلوئید است. کلالههای خشکشده زعفران کاربردهای فراوانی در صنعت غذا و دارو دارند. زعفران بهدلیل نرعقیمی و تکثیر غیرجنسی از طریق بنهها، تنوع ژنتیکی بسیار کمی دارد. بنابراین، در معرض خطر شدید فرسایش ژنتیکی قرار دارد که مانعی برای تولید گسترده و انبوه زعفران است. این پژوهش با هدف، ...
بیشتر
هدف: زعفران (Crocus sativus L.) گیاهی چندساله، نرعقیم و تریپلوئید است. کلالههای خشکشده زعفران کاربردهای فراوانی در صنعت غذا و دارو دارند. زعفران بهدلیل نرعقیمی و تکثیر غیرجنسی از طریق بنهها، تنوع ژنتیکی بسیار کمی دارد. بنابراین، در معرض خطر شدید فرسایش ژنتیکی قرار دارد که مانعی برای تولید گسترده و انبوه زعفران است. این پژوهش با هدف، بررسی تنوع موجود در بین اکوتیپها، ارزیابی همبستگی بین صفات و دستهبندی اکوتیپهای زعفران انجام شد.
روش پژوهش: آزمایشی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با دو تکرار در سه برداشت جهت بررسی تنوع زیستی ۲۲ اکوتیپ زعفران در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تهران واقع در استان البرز اجرا شد. در این پژوهش صفات مهم زراعی و مقدار متابولیتهای ثانویه با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا بین اکوتیپها اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشاندهنده وجود تنوع بین اکوتیپها از لحاظ تمام صفات موردبررسی بود. اکوتیپ قائنات از نظر اکثر صفات زراعی دارای بیشترین میانگین بود. نتایج همبستگی نشان داد مقدار کروسین و پیکروکروسین با یکدیگر رابطه مثبت و معنیدار دارند، درحالیکه هیچ رابطه معنیداری بین مقدار سافرانال با کروسین و پیکروکروسین مشاهده نشد. مقدار سافرانال نیز با صفات زراعی از جمله طول برگ و کلاله، وزن تر گل و کلاله رابطه مثبت ومعنیداری را نشان داد. براساس نتایج تجزیه به مؤلفههای اصلی هفت مؤلفه ۹۷ درصد از واریانس تغییرات کل را توجیه کردند. صفات طول برگ، وزن تر کلاله، طول کلاله و مقدار سافرانال در مؤلفه اول و صفات مقدار پیکروکروسین، کروسین و طول گلبرگ در مؤلفه دوم بیشترین نقش مثبت را در توجیه ۷/۶۶ درصد از تغییرات کل را داشتند. در تحلیل خوشهای اکوتیپها در پنج دسته مجزا قرار گرفتند. بیشترین شباهت ژنتیکی بین اکوتیپهای قائنات و فردوس ۱۶ و بیشترین فاصله ژنتیکی بین اکوتیپهای قائنات و اراک مشاهده شد. همچنین، صفات نیز در سه دسته خوشهبندی شدند؛ بهطوریکه مقدار کروسین و پیکروکروسین و طول گلبرگ در دسته اول، مقدار سافرانال، طول برگ و کلاله و گل، وزن تر گل و کلاله در دسته دوم و درنهایت عملکرد با تعداد کل گل و وزن خشک کلاله در دسته سوم قرار گرفتند.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه این اکوتیپها برای مدت طولانی در منطقه ثابت جغرافیایی کشت و نگهداری شدهاند، اما همچنان از نظر صفات زراعی و فیتوشیمیایی دارای تنوع بودند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت منشأ تنوع مشاهدهشده در نتیجه وجود تنوع در سطوح ژنوم، ترنسکریپتوم و یا اپیژنوم است.
حمید محمدی؛ رعنا علی پور فخری؛ مهدی جودی؛ محمد اسماعیل پور
چکیده
هدف: بهمنظور بررسی واکنش مریمگلی به تأخیر در تاریخ کشت، پژوهش حاضر بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی مشکینشهر در سال 1399 اجرا گردید.روش پژوهش: تیمار موردبررسی شامل تاریخ کاشت در دو سطح تاریخ کاشت، کشت به موقع (شاهد) و تیمار کاشت تأخیری بود که بهترتیب در 15 اردیبهشتماه و 25 خردادماه ...
بیشتر
هدف: بهمنظور بررسی واکنش مریمگلی به تأخیر در تاریخ کشت، پژوهش حاضر بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی مشکینشهر در سال 1399 اجرا گردید.روش پژوهش: تیمار موردبررسی شامل تاریخ کاشت در دو سطح تاریخ کاشت، کشت به موقع (شاهد) و تیمار کاشت تأخیری بود که بهترتیب در 15 اردیبهشتماه و 25 خردادماه اجرا شدند.یافتهها: نتایج نشان داد که دمای بالای ناشی از کشت تأخیری، موجب افزایش معنیدار میزان فنل کل، فلاونوئید کل، آنتوسیانینها، عملکرد اسانس، خاصیت آنتیاکسیدانی بهترتیب به میزان 25، 44، 85، 80 و 39 درصد و در عینحال، کاهش ارتفاع بوته، عرض برگ و وزن تر و خشک اندام هوایی بهترتیب به میزان هشت، 13، 41 و 34 درصد نسبت به شاهد گردید. همبستگی منفی و معنیداری نیز بین وزن تر یا خشک بوته با درصد اسانس و سایر ترکیبات فیتوشیمیایی اندازهگیری شده وجود داشت. همچنین در شرایط کشت تأخیری، میزان برخی از اجزای اسانس شامل α-توجون، β-توجون، β-پینن، بورنئول و وریدیفلورل در مقایسه با تاریخ کاشت رایج بهترتیب به میزان 23، 15، 28، 37 و 46 درصد افزایش یافت.نتیجهگیری: افزایش متابولیتهای ثانویه در کشت تأخیری نشاندهنده این است که احتمالاً مریمگلی در مواجهه با دمای بالای محیط از راهبرد تخصیص بیشتر کربن تثبیتشده فتوسنتزی به تولید و بیوسنتز متابولیتهای ثانویه استفاده کرده تا بهواسطه کاهش تولید و یا افزایش پاکسازی رادیکالهای آزاد اکسیژن، میزان تحمل به شرایط نامساعد گرمایی را بهبود دهد.
فاطمه سفیدکن؛ فاطمه ذاکریان؛ مریم جبلی؛ فاطمه عسکری
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثر تیمارهای مختلف تغذیهای بر بازده و ترکیبهای اسانس مرزه بختیاری (Satureja bachtiarica Bunge) انجام گرفت. مرزه بختیاری گیاه معطر و دارویی چندساله از خانواده نعناعیان و انحصاری ایران میباشد. مرزه بختیاری در غرب و مرکز ایران، در رویشگاه دامنههای صخرهای و سنگی برخی مناطق یافت میشود.روش پژوهش: این تحقیق طی ...
بیشتر
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثر تیمارهای مختلف تغذیهای بر بازده و ترکیبهای اسانس مرزه بختیاری (Satureja bachtiarica Bunge) انجام گرفت. مرزه بختیاری گیاه معطر و دارویی چندساله از خانواده نعناعیان و انحصاری ایران میباشد. مرزه بختیاری در غرب و مرکز ایران، در رویشگاه دامنههای صخرهای و سنگی برخی مناطق یافت میشود.روش پژوهش: این تحقیق طی چهار سال (1397 الی 1400) در شرایط زراعی استان البرز اجرا شد. شانزده تیمار تغذیهای شامل کود شیمیایی، کود دامی، ورمیکمپوست، مخلوطهایی با مقادیر مختلف از کود شیمیایی، دامی و ورمیکمپوست، Glomus mosseae، Glomus intraradaices، Azospirillum lipoferrum، Pseudomonas putida، Thiobacillus thioparus، Thiobacillus thioparus+ مقادیر مختلف گوگرد، Thiobacillus thioparus+ ورمیکمپوست و تیمار شاهد بودند. در تیمارهای حاوی میکوریزا پیش از کاشت نشاها در مزرعه در هر چاله کاشت، 10 گرم از قارچ Glomus ریخته شد و در تیمارهای حاوی باکتری برای تلقیح نشاها با باکتریهای موردنظر، ابتدا نشاها بهمدت 20 دقیقه در مایه تلقیح قرار گرفته، سپس به چالههای کشت منتقل و بلافاصله آبیاری برای این تیمارها صورت گرفت. سرشاخه گیاهان در مرحله گلدهی کامل برداشت و پس از خشککردن در سایه و دمای اتاق اسانسگیری شدند. ترکیبات شیمیایی اسانسها بهوسیله کروماتوگرافی گازی (GC-FID) و کروماتوگرافی گازی متصل به طیفسنج جرمی (GC/MS) شناسایی شدند.یافتهها: نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد اثر سال و اثر متقابل سال در تیمارهای تغذیهای بر درصد اسانس (وزنی/وزنی) در سطح احتمال 5 درصد معنیدار بود. بالاترین بازده اسانس (30/2 درصد) در سال دوم از تیمار 50 تن نیتروژن، 25 تن فسفر و 25 تن پتاسیم در هکتار+ 60 تن در هکتار کود دامی بهدست آمد و بیشترین درصد کارواکرول در طی 4 سال با میانگین 2/61 درصد در تیمار 60 تن در هکتار کود دامی مشاهده شد.نتیجهگیری: نتایج نشان داد استفاده از تیمارهای تغذیهای در افزایش کارواکرول و بازده اسانس مرزه بختیاری نسبت به شاهد مؤثر بودند.
بابک سپهری؛ حمید رضا توحیدی مقدم؛ فرشاد قوشچی؛ میثم اویسی؛ پورنگ کسرایی
چکیده
هدف: گیاه دارویی پروانش با نام علمی (Catharanthus roseus (L.) G.DON) یکی از مهمترین گیاهان دارویی در دنیا میباشد که علاوه بر داشتن برگها و گلهای زیبا و کاربرد زینتی، در برگها و ریشههای خود دارای آلکالوئیدهای بسیار مهمی میباشد که در شیمیدرمانی انواع سرطانها و درمان افت فشار خون کاربرد دارد.روش پژوهش: این آزمایش بهمنظور بررسی ...
بیشتر
هدف: گیاه دارویی پروانش با نام علمی (Catharanthus roseus (L.) G.DON) یکی از مهمترین گیاهان دارویی در دنیا میباشد که علاوه بر داشتن برگها و گلهای زیبا و کاربرد زینتی، در برگها و ریشههای خود دارای آلکالوئیدهای بسیار مهمی میباشد که در شیمیدرمانی انواع سرطانها و درمان افت فشار خون کاربرد دارد.روش پژوهش: این آزمایش بهمنظور بررسی اثر تنظیمکنندههای رشد و محلولپاشی با نانوذرات روی و منیزیم در شرایط تنش خشکی بر میزان آلکالوئید کل، آنتوسیانین، کلروفیل کل وزن تر و خشک سرشاخههای حاوی آلکالوئید و تعداد شاخههای جانبی گیاه دارویی پروانش در شرایط گلخانهای، بهصورت فاکتوریل و در قالب طرحهای کاملاً تصادفی، طی سالهای 1399 و 1400 در تهران صورت گرفت که عامل خشکی با استفاده از تشتک تبخیر (در سه سطح 40، 60 و 80 میلیمتر) عامل دوم تنظیمکنندههای رشد (شاهد، اکسین، جیبرلین، سایتوکینین هرکدام به غلظت 50 پیپیام) و عامل سوم نانوذرات (شاهد، روی، منیزیم، هرکدام به غلظت 1 میلیگرم و ترکیب روی و منیزیم هرکدام 5/0 میلیگرم) اعمال گردید.یافتهها: نتایج نشان داد که در بررسی اثرات تنش خشکی و محلولپاشی نانوذرات روی و منیزیم بر کلیه صفات موردبررسی (آلکالوئید کل، آنتوسیانین، کلروفیل کل وزن تر و خشک سرشاخههای حاوی آلکالوئید و تعداد شاخههای جانبی) اختلاف آماری معنیداری در سطح یک درصد ایجاد شد. همچنین در بررسی اثرات تنظیمکنندههای رشد نیز بهغیر از آلکالوئید کل، بر روی سایر صفات موردبررسی، اثرات آماری معنیداری در سطح یک درصد ایجاد شد. در بررسی اثرات متقابل تنش خشکی و تنظیمکنندههای رشد بر وزن تر سرشاخههای حاوی آلکالوئید تأثیر معنیداری در سطح یک درصد ایجاد شد. بیشترین وزن خشک اندام هوایی در شرایط آبیاری مطلوب و تحت تأثیر هورمون جیبرلین (96/34 گرم در بوته) مشاهده شد. اما در سایر موارد اثر آماری معنیداری بر صفات موردنظر مشاهده نشد.نتیجهگیری: تنش خشکی، مکانسیمهای دفاعی مانند رنگدانههای آنتوسیانین و ترکیبات ثانویه را از خود بروز داد و آلکالوئیدهای کل نیز با افزایش تنش خشکی افزایش یافت که بیشترین درصد آلکالوئیدهای کل در تنش شدید خشکی (57/1 درصد) بهدست آمد. مصرف کودهای ریزمغذی بهصورت نانو باعث افزایش میزان تجمع ماده خشک و ترکیبات ثانویه شد و تأثیر منیزیم بیشتر از تأثیر روی بود. در کاربرد هورمونها، مصرف هورمون جیبرلین اثر بیشتری در وزن تر و خشک شاخسارهها در شرایط آبیاری مطلوب و تنش خشکی داشت.
مجید ملکی؛ سپیده کلاته جاری؛ علی محمدی ترکاشوند
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر جلبک دریایی (سارگاسوم Saragassum vulgare و اسپیرولینا Spirulina platensis) بر رشد، ویژگیهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه بنفشه زینتی (Viola×wittrockiana) انجام شد.روش پژوهش: اثر تیمار تنش خشکی در سه سطح 100 درصد ظرفیت زراعی (بدون تنش)، 75 درصد ظرفیت زراعی (تنش ملایم) و 50 درصد ظرفیت زراعی (تنش شدید) و عصاره جلبک با چهار سطح ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر جلبک دریایی (سارگاسوم Saragassum vulgare و اسپیرولینا Spirulina platensis) بر رشد، ویژگیهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه بنفشه زینتی (Viola×wittrockiana) انجام شد.روش پژوهش: اثر تیمار تنش خشکی در سه سطح 100 درصد ظرفیت زراعی (بدون تنش)، 75 درصد ظرفیت زراعی (تنش ملایم) و 50 درصد ظرفیت زراعی (تنش شدید) و عصاره جلبک با چهار سطح (شاهد، 1 درصد مایع جلبک اسپیرولینا، 2 درصد مایع جلبک اسپیرولینا، 1 درصد مایع جلبک سارگاسوم و 2 درصد مایع جلبک سارگاسوم) بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار بررسی شد.یافتهها: تنش 50 درصد ظرفیت زراعی سبب کاهش معنیدار صفات مورفولوژیک تعداد گل، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه و طول عمر گل و میزان رنگیزههای فتوسنتزی گیاه گردید. با کاربرد جلبک سارگاسوم 2 درصد در شرایط 75 درصد ظرفیت زراعی (تنش خشکی ملایم) بیشترین مقدار فنل و فلاونوئید کل و فعالیت آنتیاکسیدانی که صفات همبستهای میباشند، مشاهده گردید. تنش خشکی موجب افزایش فعالیت آنزیمهای کاتالاز، پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز و مالوندیآلدهید، کربوهیدرات محلول و پرولین گردید که جلبک با غلظت 2 درصد مایع جلبک سارگاسوم اثر افزایشی بر ترکیبات مزبور داشتند. از میان جلبکها، سارگاسوم با غلظت 2 درصد مایع جلبک، نسبت به جلبک اسپیرولینا اثر مثبت بیشتری بر تمامی صفات موردمطالعه داشت.نتیجهگیری: گیاه بنفشه زینتی نسبت به تنش خشکی نسبتاً غیرمقاوم عمل نمود و جلبک با افزایش رشد و تولید ترکیبات متابولیکی گیاه، موجب تعدیل اثرات منفی تنش خشکی شد.