علیرضا نه بندانی؛ مجتبی سعادتی؛ مهدی گودرزی؛ افشین سلطانی
چکیده
خطر کاهش امنیت غذایی ناشی از تغییرات اقلیمی یکی از چالشهای عمده قرن 21 است. این مطالعه با هدف پیشبینی پتانسیل عملکرد و تولید گیاهان زراعی استراتژیک کشور تحت تأثیر سناریوهای تغییر اقلیمی انجام گرفت. در این تحقیق پتانسیل عملکرد و تولید 17 گیاه زراعی (گندم، جو، برنج، لوبیا، کلزا، نخود، ذرت دانهای، پنبه، عدس، سیب زمینی، کنجد، سویا، ...
بیشتر
خطر کاهش امنیت غذایی ناشی از تغییرات اقلیمی یکی از چالشهای عمده قرن 21 است. این مطالعه با هدف پیشبینی پتانسیل عملکرد و تولید گیاهان زراعی استراتژیک کشور تحت تأثیر سناریوهای تغییر اقلیمی انجام گرفت. در این تحقیق پتانسیل عملکرد و تولید 17 گیاه زراعی (گندم، جو، برنج، لوبیا، کلزا، نخود، ذرت دانهای، پنبه، عدس، سیب زمینی، کنجد، سویا، چغندرقند، نیشکر، آفتابگردان، یونجه و ذرت علوفهای) در سطح کل کشور در شرایط فعلی (دوره زمانی 1384 تا 1393) و دو سناریوی اقلیمی آینده خوشبینانه (افزایش 5/1 درجه سانتی گراد دما همراه با افزایش 14 درصد بارش دوره زمانی 1384 تا 1393) و بدبینانه (افزایش 5/1 درجه سانتی گراد دما همراه با کاهش 14 درصد بارش دوره زمانی 1384 تا 1393) با استفاده از مدل گیاهی SSM-iCrop2 برآورد شد. نتایج نشان داد سناریوی بدبینانه باعث کاهش پتانسیل تولید گندم و حبوبات (حدود 1 درصد) و سناریوی خوشبینانه باعث افزایش پتانسیل تولید این محصولات (به ترتیب 4 و 2 درصد) میشود. هر دو سناریوی تغییر اقلیم باعث کاهش پتانسیل تولید برنج، سیبزمینی، دانههای روغنی و گیاهان قندی (به ترتیب 4، 10، 5 و 7 درصد) میشود. همچنین، پتانسیل تولید گیاهان علوفهای در هر دو سناریوی تغییر اقلیم بدبینانه و خوشبینانه افزایش مییابد. نتایج حاکی از آن بود که مهمترین عوامل تأثیرگذار بر تغییرات عملکرد گیاهان زراعی در اقلیم آینده کاهش طول دوره رشد، کارایی استفاده از تشعشع و کارایی تعرق خواهند بود. به طور کلی، گیاهان گندم، جو، سیب زمینی و نیشکر بیشتر از سایر گیاهان تحت تأثیر تغییرات اقلیمی قرار گرفتند.
رئوف سید شریفی؛ رضا سید شریفی
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف نیتروژن استارتر، کاربرد متانول و کودهای زیستی بر گرهزایی، طول دوره پرشدن و عملکرد عدس Lens culinaris L. تحت شرایط دیم، آزمایشی بهصورت فاکتوریل با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعهای در اردبیل در سال زراعی 98-1397 اجرا شد. عاملهای مورد بررسی شامل نیتروژن استارتر در سه سطح (بدون ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر مقادیر مختلف نیتروژن استارتر، کاربرد متانول و کودهای زیستی بر گرهزایی، طول دوره پرشدن و عملکرد عدس Lens culinaris L. تحت شرایط دیم، آزمایشی بهصورت فاکتوریل با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعهای در اردبیل در سال زراعی 98-1397 اجرا شد. عاملهای مورد بررسی شامل نیتروژن استارتر در سه سطح (بدون نیتروژن، کاربرد 25 و50 کیلوگرم نیتروژن در هکتار از منبع اوره)، کودهای زیستی در چهار سطح (عدم استفاده، کاربرد ریزوبیوم لگومینوزاروم، کاربرد میکوریز، کاربرد توأم ریزوبیوم لگومینوزاروم با میکوریز) و کاربرد متانول در سه سطح (محلولپاشی با آب، کاربرد متانول 15 و 30 درصد حجمی) بودند. مقایسه میانگینها نشان داد بیشترین تعداد و وزن گره در بوته (بهترتیب72/12 عدد و 59/11 میلیگرم در بوته)، سرعت پرشدن دانه (45/1 میلیگرم در روز)، طول دوره و دوره مؤثر پرشدن دانه (بهترتیب 17/35 و 91/29 روز)، تعداد نیام در بوته (43/34) و عملکرد دانه (1530 کیلوگرم در هکتار) در کاربرد توأم ریزوبیوم لگومینوزاروم با میکوریز، محلولپاشی30 درصد حجمی متانول و50 کیلوگرم نیتروژن استارتر در هکتار بهدست آمد. تعداد گره، سرعت پرشدن دانه، دوره مؤثر پرشدن دانه و عملکرد دانه بهترتیب از افزایش 210، 64/25، 76/45 و 103 درصدی در مقایسه با عدم کاربرد کودهای زیستی، نیتروژن و عدم محلولپاشی با متانول برخوردار بود. براساس نتایج این بررسی کاربرد توأم کودهای زیستی (میکوریز و ریزوبیوم) و محلولپاشی30 درصد حجمی متانول با 50 کیلوگرم نیتروژن استارتر در هکتار، میتواند در بهبود عملکرد عدس تحت شرایط دیم پیشنهاد شود.
حمیدرضا چقازردی؛ محمدرضا جهانسوز؛ علی احمدی؛ منوچهر گرجی
چکیده
به منظور مطالعه روشهای بیخاکورزی، خاکورزی کاهشی و خاکورزی متداول بر برخی ویژگیهای فیزیکی خاک، عملکرد و برخی صفات گندم و نخود، آزمایشاتی در طول دو سال در منطقه سرپلذهاب استان کرمانشاه اجرا گردید. نتایج تجزیه مرکب دادهها نشان داد که روشهای مختلف خاکورزی تأثیر معنیداری (01/0≥P) بر عملکرد دانه، رطوبت حجمی خاک، ...
بیشتر
به منظور مطالعه روشهای بیخاکورزی، خاکورزی کاهشی و خاکورزی متداول بر برخی ویژگیهای فیزیکی خاک، عملکرد و برخی صفات گندم و نخود، آزمایشاتی در طول دو سال در منطقه سرپلذهاب استان کرمانشاه اجرا گردید. نتایج تجزیه مرکب دادهها نشان داد که روشهای مختلف خاکورزی تأثیر معنیداری (01/0≥P) بر عملکرد دانه، رطوبت حجمی خاک، وزن مخصوص ظاهری خاک، ماده آلی خاک، ارزش اقتصادی و صفات موفولوژیکی گندم و نخود داشتند. در سال اول، عملکرد دانه گندم در خاکورزی کاهشی حدود 8 درصد نسبت به روش بیخاکورزی و 10 درصد نسبت به روش خاکورزی متداول بیشتر بود، درحالیکه در سال دوم ، عملکرد دانه گندم در خاکورزی کاهشی حدود 2 درصد نسبت به روش بیخاکورزی و 14 درصد نسبت به روش خاکورزی متداول بیشتر بود. همچنین، عملکرد دانه نخود در خاکورزی کاهشی به ترتیب حدود 56 و 8 درصد نسبت به روشهای بیخاکورزی و خاکورزی متداول در سال اول بهتر بوده و در سال دوم، این روش خاکورزی به ترتیب حدود 51 و 20 درصد نسبت به روشهای بیخاکورزی و خاکورزی متداول بهتر بود. بهطورکلی، نتایج نشان داد روش خاکورزی کاهشی مطلوب بوده و استفاده از آن به جای روش خاکورزی متداول به کشاورزان دیمزارهای سرپل ذهاب استان کرمانشاه پیشنهاد میگردد.