لیلا حسین زاده؛ علی رضا سلامی؛ محسن ابراهیمی؛ علی ایزدی دربندی
چکیده
هدف: زعفران (Crocus sativus L.) گیاهی چندساله، نرعقیم و تریپلوئید است. کلالههای خشکشده زعفران کاربردهای فراوانی در صنعت غذا و دارو دارند. زعفران بهدلیل نرعقیمی و تکثیر غیرجنسی از طریق بنهها، تنوع ژنتیکی بسیار کمی دارد. بنابراین، در معرض خطر شدید فرسایش ژنتیکی قرار دارد که مانعی برای تولید گسترده و انبوه زعفران است. این پژوهش با هدف، ...
بیشتر
هدف: زعفران (Crocus sativus L.) گیاهی چندساله، نرعقیم و تریپلوئید است. کلالههای خشکشده زعفران کاربردهای فراوانی در صنعت غذا و دارو دارند. زعفران بهدلیل نرعقیمی و تکثیر غیرجنسی از طریق بنهها، تنوع ژنتیکی بسیار کمی دارد. بنابراین، در معرض خطر شدید فرسایش ژنتیکی قرار دارد که مانعی برای تولید گسترده و انبوه زعفران است. این پژوهش با هدف، بررسی تنوع موجود در بین اکوتیپها، ارزیابی همبستگی بین صفات و دستهبندی اکوتیپهای زعفران انجام شد.
روش پژوهش: آزمایشی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با دو تکرار در سه برداشت جهت بررسی تنوع زیستی ۲۲ اکوتیپ زعفران در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تهران واقع در استان البرز اجرا شد. در این پژوهش صفات مهم زراعی و مقدار متابولیتهای ثانویه با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا بین اکوتیپها اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج تجزیه واریانس نشاندهنده وجود تنوع بین اکوتیپها از لحاظ تمام صفات موردبررسی بود. اکوتیپ قائنات از نظر اکثر صفات زراعی دارای بیشترین میانگین بود. نتایج همبستگی نشان داد مقدار کروسین و پیکروکروسین با یکدیگر رابطه مثبت و معنیدار دارند، درحالیکه هیچ رابطه معنیداری بین مقدار سافرانال با کروسین و پیکروکروسین مشاهده نشد. مقدار سافرانال نیز با صفات زراعی از جمله طول برگ و کلاله، وزن تر گل و کلاله رابطه مثبت ومعنیداری را نشان داد. براساس نتایج تجزیه به مؤلفههای اصلی هفت مؤلفه ۹۷ درصد از واریانس تغییرات کل را توجیه کردند. صفات طول برگ، وزن تر کلاله، طول کلاله و مقدار سافرانال در مؤلفه اول و صفات مقدار پیکروکروسین، کروسین و طول گلبرگ در مؤلفه دوم بیشترین نقش مثبت را در توجیه ۷/۶۶ درصد از تغییرات کل را داشتند. در تحلیل خوشهای اکوتیپها در پنج دسته مجزا قرار گرفتند. بیشترین شباهت ژنتیکی بین اکوتیپهای قائنات و فردوس ۱۶ و بیشترین فاصله ژنتیکی بین اکوتیپهای قائنات و اراک مشاهده شد. همچنین، صفات نیز در سه دسته خوشهبندی شدند؛ بهطوریکه مقدار کروسین و پیکروکروسین و طول گلبرگ در دسته اول، مقدار سافرانال، طول برگ و کلاله و گل، وزن تر گل و کلاله در دسته دوم و درنهایت عملکرد با تعداد کل گل و وزن خشک کلاله در دسته سوم قرار گرفتند.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه این اکوتیپها برای مدت طولانی در منطقه ثابت جغرافیایی کشت و نگهداری شدهاند، اما همچنان از نظر صفات زراعی و فیتوشیمیایی دارای تنوع بودند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت منشأ تنوع مشاهدهشده در نتیجه وجود تنوع در سطوح ژنوم، ترنسکریپتوم و یا اپیژنوم است.
سعیده ملکی فراهانی؛ مهدی عقیقی شاهوردی
چکیده
بهمنظور بررسی خصوصیات کمی و کیفی گیاه زعفران تحت تأثیر کاربرد کود آهن بهصورت کلات معمولی و نانوکلات، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح آماری بلوک کامل تصادفی در سه تکرار، در مزرعۀ تحقیقاتی دانشگاه شاهد در دو سال زراعی 91-1389 اجرا شد. فاکتور اول نوع کود آهن (نانوکلات و کلات معمولی)، و فاکتور دوم مقدار آهن (صفر، 450 و 900 گرم در هکتار) ...
بیشتر
بهمنظور بررسی خصوصیات کمی و کیفی گیاه زعفران تحت تأثیر کاربرد کود آهن بهصورت کلات معمولی و نانوکلات، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح آماری بلوک کامل تصادفی در سه تکرار، در مزرعۀ تحقیقاتی دانشگاه شاهد در دو سال زراعی 91-1389 اجرا شد. فاکتور اول نوع کود آهن (نانوکلات و کلات معمولی)، و فاکتور دوم مقدار آهن (صفر، 450 و 900 گرم در هکتار) بود. نتایج نشان داد که نوع و مقدار کود آهن و اثر متقابل آنها بر اکثر صفات مورد بررسی معنادار شد. اضافه کردن کلات در هر دو شکل نانوکلات و کلات معمولی موجب افزایش عملکرد کلاله (حدود 50 درصد) شد. اثر متقابل نوع کود در مقدار کود نیز بر صفات وزن تر و تعداد گل، عملکرد تر و خشک کلاله، وزن بنۀ اصلی، تعداد بنه، تعداد برگ، کلروفیل a و کل، کارتنوئید و مادۀ مؤثرۀ سافرانال معنادار شد. کاربرد نانوکلات آهن بهمقدار 10 کیلوگرم در هکتار موجب تولید بیشترین عملکرد تر و خشک کلاله، تعداد برگ، غلظت کلروفیل a، غلظت کارتنوئید و مادۀ مؤثرۀ سافرانال نسبت به تیمار شاهد شد که افزایش تولید نسبت به تیمار شاهد در بعضی از صفات به بیش از دوبرابر نیز رسید. نتایج تحقیق حاضر، نقش و تأثیر بیشتر کود نانوکلات آهن را نشان داد، بهطوری که کاربرد 5 کیلوگرم نانوکلات آهن و 10 کیلوگرم کود معمولی کلات آهن نتایج یکسانی داشتند. بهنظر میرسد فقیر بودن مزرعه از نظر مقدار آهن از یک طرف و کارایی نانوکلات در رهایش تدریجی از طرف دیگر به افزایش عملکرد منجر شد.