عزیزاله خندان میرکوهی؛ نغمه علیزاده کردستانی
چکیده
تولیدکنندههای گل شاخه بریده لیلیوم سوخ مورد نیاز خود را بهطور معمول وارد میکنند که منجر به خروج ارز قابل توجهی از کشور میشود. ازدیاد سوخ لیلیوم اغلب به روش فلسبرداری انجام میگیرد ولی تکثیر مداوم با این روش منجر به گسترش آلودگی و کاهش کیفیت میشود. بنابراین، در این پژوهش که طی سالهای 93-1392 در گلخانههای گروه علوم ...
بیشتر
تولیدکنندههای گل شاخه بریده لیلیوم سوخ مورد نیاز خود را بهطور معمول وارد میکنند که منجر به خروج ارز قابل توجهی از کشور میشود. ازدیاد سوخ لیلیوم اغلب به روش فلسبرداری انجام میگیرد ولی تکثیر مداوم با این روش منجر به گسترش آلودگی و کاهش کیفیت میشود. بنابراین، در این پژوهش که طی سالهای 93-1392 در گلخانههای گروه علوم باغبانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران انجام شد، امکان تولید سوخک از انواع قلمههای رویشی برگ، جوانه برگ و ساقه برگدار هیبرید اورینتال لیلیوم رقم ‘استارگزر’ (Lilium oriental hybrid cv. ‘Star Gazer’) تحت تیمار ماده تنظیمکننده رشد اکسین از نوع ایندول بوتیریک اسید (IBA) در پنج سطح 0، 250، 500، 750 و 1000 میلیگرم در لیتر مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و نه قلمه در هر تکرار اجرا گردید. نتایج نشان داد با افزایش غلظت اکسین تعداد برگ و میزان ریشهزایی در قلمه برگ کاهش یافت، درحالیکه این صفات در قلمه جوانه برگ و قلمه ساقه برگدار افزایش داشت.تعداد سوخک در قلمه برگ از 14 عدد در شاهد تا 21 عدد، در قلمه جوانه برگ از سه عدد در شاهد تا 20 عدد و در قلمه ساقه برگدار از یک عدد در شاهد تا 16 عدد به ترتیب در سطوح 250، 500 و 750 میلیگرم در لیتر اکسین، افزایش یافت و بعد از این سطوح روند نزولی مشاهده شد. هرچند ریشهزایی و تولید برگ جدید از قلمههای برگ با کاربرد اکسین کاهش یافت، ولی کاربرد اکسین با غلظت معینی برای تولید سوخک از هر سه نوع قلمه این گیاه لازم بود.
زینب کارآمد؛ ابراهیم گنجی مقدم؛ احمدرضا بلندی
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی اثر محیط کشت و تنظیمکنندههای رشد گیاهی بر سرعت پرآوری، ریشهزایی و سازگاری پایۀ گزیلا 6 طی سال 1390-91، در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی انجام گرفت. از شش نوع محیط کشت شامل MS، WPM و DKW در دو حالت جامد و مایع (محیط مایع بههمراه پرلیت) و تنظیمکنندههای رشد TDZ و BAP در غلظتهای صفر، یک و دو میلیگرم ...
بیشتر
این مطالعه با هدف بررسی اثر محیط کشت و تنظیمکنندههای رشد گیاهی بر سرعت پرآوری، ریشهزایی و سازگاری پایۀ گزیلا 6 طی سال 1390-91، در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی انجام گرفت. از شش نوع محیط کشت شامل MS، WPM و DKW در دو حالت جامد و مایع (محیط مایع بههمراه پرلیت) و تنظیمکنندههای رشد TDZ و BAP در غلظتهای صفر، یک و دو میلیگرم در لیتر بههمراه 1/0 میلیگرم در لیتر IBA در مرحلۀ پرآوری و محیطهای ذکرشده بههمراهIBA در غلظتهای صفر، یک، دو و سه میلیگرم در لیتر، در مرحلۀ ریشهزایی استفاده شد. نتایج نشان داد بیشترین تعداد و طول شاخه بهترتیب بهمقدار 48/6 شاخه و 14/3 سانتیمتر در محیط WPM جامد دارای دو میلیگرم در لیتر BAP و محیط MSمایع با یک میلیگرم در لیتر TDZ و بیشترین درصد ریشهزایی و طول ریشه بهمقدار 90/93 درصد و 76/11 سانتیمتر، در محیط MS مایع دارای دو میـلیگرم در لـیتر IBA بـهدست آمد. با اینکه کاربرد محیطهای کشت مایع در میانگین کلی به سازگاری بهتر گیاهچهها منجر شد، بیشترین درصد بقای گیاهچه (80/91 درصد) در محیط WPMجامد با دو میلیگرم در لیتر IBA بهدست آمد.
مریم تاتاری؛ سید اصغر موسوی
چکیده
با توجه به مشکلات ناشی از کاربرد پایههای بذری و غیریکنواخت در باغهای درختان میوة هستهدار، استفاده از پایههای یکنواخت و سازگار با این درختان الزامی است. به منظور تعیین بهترین محیط کشت، ریزنمونههای جوانة انتهایی و جوانههای جانبی پایههای تترا، نماگارد و GF677 در اواسط بهار تهیه شدند و پس از گندزدایی، در شرایط درونشیشهای ...
بیشتر
با توجه به مشکلات ناشی از کاربرد پایههای بذری و غیریکنواخت در باغهای درختان میوة هستهدار، استفاده از پایههای یکنواخت و سازگار با این درختان الزامی است. به منظور تعیین بهترین محیط کشت، ریزنمونههای جوانة انتهایی و جوانههای جانبی پایههای تترا، نماگارد و GF677 در اواسط بهار تهیه شدند و پس از گندزدایی، در شرایط درونشیشهای روی محیطهای کشت MS تغییریافته، WPM و Knop هر کدام دارای 6/0 میلیگرم در لیتر بنزیل آدنین و 01/0 میلیگرم در لیتر نفتالین استیک اسید قرار گرفتند. این پژوهش بهصورتآزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایۀ کاملاً تصادفی با چهار تکرار و چهار نمونه در هر تکرار به اجرا درآمد. طبق نتایج، پایههای تترا، GF677 و نماگارد بهترتیب بیشترین تعداد گیاهچه را تولید کردند. پایة نماگارد در محیط کشت Knop، هیچ پرآوری را به همراه نداشت. ریزنمونههای نماگارد در این محیط کلروز شدند. این محیط کشت به ایجاد کلروز در گیاهچههای حاصل از ریزنمونۀ تترا منجر شد. ریزنمونههای هر سه پایه در محیط MS تغییریافته، بیشترین تعداد و طول گیاهچه را تولید کردند، بنابراین، تیمار ترکیب تنظیمکنندههای رشد روی محیط MS تغییریافته ارزیابی شد. به منظور تعیین بهترین ترکیب تنظیمکنندههای رشد، سه ترکیب مختلف ارزیابی و بررسی شد. ترکیب هورمونی 6/0 میلیگرم در لیتر بنزیل آدنین و 01/0 میلیگرم در لیتر نفتالین استیک اسید، بیشترین تعداد و طول گیاهچه را تولید کردند. افزایش غلظت تنظیمکنندههای رشد به میزان 8/0 و 1 میلیگرم در لیتر بنزیل آدنین و 1/0 و 5/0 میلیگرم در لیتر نفتالین استیک اسید به شیشهایشدن و تولید کالوس در پایة GF677 منجر شد. در هر سه ریزنمونه بیشترین تعداد ریشه و درصد ریشهزایی در محیط MS تغییریافته با 1 میلیگرم در لیتر نفتالین استیک اسید حاصل شد. پایة تترا بیشترین تعداد و طول ریشه را تولید کرد.