دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Effect of biofertilizer, under salinity condition on the yield and oil content of three ecotype of hempتأثیر کودهای بیولوژیکی در شرایط شوری بر عملکرد و درصد روغن سه اکوتیپ شاهدانه5175295325510.22059/jci.2014.53255FAمهسازارعیدانشجوی کارشناسیارشد، گروه زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایرانمحمود رضاتدیندانشیار، گروه زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران0000-0002-8413-7404علیتدیندانشیار، گروه زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایرانJournal Article20131029<strong>In order to evaluate the yield components and oil percent of hemp plant under different </strong><strong>biological fertilizer and saline water and soil, a field experiment was conducted as a factorial experiment in a randomized complete design with three replications in the North East of Esfahan in 2012. The experimental treatments include, three hemp ecotypes of Esfahan, Shiraz and Mashاad as the first factor and fertilizer treatments of urea, nitroxin, super nitro-plus, bio-sulfur, mycorrhizae (Glomus mosseae) and control (without fertilizer) as the second factor, subjected to saline soil irrigation water. The traits of seed numbers per plant, 1000 seeds weight, grain yield, biological yield, harvest index and percent of seed oil were measured. The results showed the maximum grain yield and harvest index were belong to mycorrhizae treatment and the minimum was belong to control. Besides, mycorrhizae showed maximum biological yield and other treatments had not significantly effect. 1000 seeds weight was affected significantly under different fertilizer treatments, but the ecotypes of Mashhad and Shiraz showed maximum (13.33 gr.) and ecotype of Esfahan produced minimum (7.8 gr.) 1000 seeds grain. Each 4 fertilizer treatments caused significant promotion of oil percent (29.2%) compare to control (26.5%), but did not observed any significant effect between fertilizer treatments. Ecotype of Esfahan under bio-sulfur and mycorrhizae treatments with average of 800 seeds per plant had maximum and ecotypes of Mashhad and Shiraz had minimum of 76 seeds per plant.</strong><strong>پژوهشی مزرعهای به منظور بررسی اجزای عملکرد و درصد روغن گیاه شاهدانهتحت تیمارهای مختلف کود زیستی و شرایط آب و خاک شور انجام گرفت. آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در منطقة شمالشرق شهر اصفهان در سال ١٣٩١ اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل سه اکوتیپ شاهدانة ‘اصفهان’، ‘ شیراز’ و ‘مشهد’ بهعنوان فاکتور اول و تیمار کود زیستی شامل نیتروکسین، سوپرنیتروپلاس، بیوسولفور، مایکوریزا گونة گلوموس موسهآ[1] و شاهد (بدون کود) به عنوان فاکتور دوم انجام شد که در شرایط تنش شوری آب و خاک مزرعه قرار گرفت. صفات اندازهگیری شده شامل تعداد دانه در بوته، وزن هزاردانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت و درصد روغن بود. نتایج آزمایش نشان داد که بیشترین عملکرد دانه و شاخص برداشت مربوط به تیمار مایکوریزا و کمترین آن مربوط به شاهد بود. همچنین، مایکوریزا بیشترین عملکرد بیولوژیکی را نشان داد و سایر تیمارها از این لحاظ تفاوت معناداری نداشتند. وزن هزاردانه تحت تأثیر هیچ کدام از تیمارهای کودی قرارنگرفت، ولی اکوتیپهای ‘مشهد’ و ‘شیراز’ بیشترین (33/13 گرم) و اکوتیپ ‘اصفهان’ کمترین (8/7 گرم) وزن هزاردانه را نشان داد. هر چهار تیمار کودی (به طور میانگین 2/29 درصد) موجب افزایش معنادار درصد روغن نسبت به شاهد (5/26 درصد) شد، ولی تفاوت چندانی در بین تیمارهای کودی مشاهده نشد. اکوتیپ ‘اصفهان’ تحت تیمارهای بیوسولفور و مایکوریزا با میانگین 800 دانه در بوته بیشترین و اکوتیپهای ‘مشهد’ و ‘شیراز’ تحت تیمار شاهد با میانگین 76 کمترین تعداد دانه در بوته را داشتند. </strong><br /><br clear="all" /> <br /> <br /><strong>[1]. <em>Glomus</em><em>mosseae</em></strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Comparison of Quantitative and Qualitative Characteristics and Storability of Onion Populationsمقایسه ویژگیهای کمّی و کیفی و قابلیت انبارمانی جمعیتهای پیاز5315435325610.22059/jci.2014.53256FAعبدالستاردارابیاستادیار، بخش تحقیقات اصلاح و تهیة نهال و بذر، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ایستگاه تحقیقات کشاورزی بهبهان، بهبهان، ایرانرضاصالحیاستادیار، گروه علوم باغبانی، دانشکدة علوم و مهندسی کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج0000-0002-7192-2948Journal Article20130709<strong>Quantitative and qualitative characteristics and storability of Behbahan landrace, selected population from Behbahan landrace and Primavera cultivar were compared for two years (2009-2010) at Behbahan Agriculture Research Station. Field experiment was performed based on randomized complete block design containing four replications. Seedlings were transplanted in mid-December. A split plot in time experiment based on randomized complete block design containing four replications was used to compare the storability of studied populations. Populations were considered as main plot in three levels and the date of bulb observations as sub plot in thirteen levels. Bulbs were stored in non-control storage. The observations were done for sprouting, rotting, incidence of black mould and weight losses percent at 15 day intervals. The results showed that the differences of total yield (fresh) among populations were not significant, however marketable yield of Behbahan bred onion and Primavera cultivar was significantly higher than Behbahan landrace. The yield of bulb dry weight of Behbahan bred onion was higher than source landrace and Primavera cultivar at 5% and 1% probability level. Bulb dry matter percent and bulb colour uniformity of Behbahan bred onion was higher than source landrace. In the other hand the percent of double bulbs and neck diameter of Behbahan bred onion was lower than source landrace. The difference of storability between Behbahan bred onion and source landrace was not significant, but the storability of Primavera cultivar was significantly lower than other populations.</strong><strong>ویژگیهای کمّی و کیفی و قابلیت انبارمانی تودة محلی بهبهان، پیاز اصلاحشدة بهبهان و رقم ‘پریماورا’، در ایستگاه تحقیقات کشاورزی بهبهان از سال 1388 بهمدت دو سال ارزیابی شد. آزمایش مزرعهای در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار اجرا شد. دانهالها در اواخر آذرماه به زمین اصلی منتقل شدند. برای مقایسة قابلیت انبارمانی جمعیتها از آزمایش کرتهای خردشده در زمان در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار استفاده شد. عامل اصلی جمعیت در سه سطح و عامل فرعی زمان بررسی سوخها در سیزده سطح بود. سوخها در انبار کنترلنشده نگهداری و هر پانزده روز یکبار ضایعات انباری بر اساس درصد کاهش وزن، درصد جوانهزنی، درصد پوسیدگی و آلودگی به کپک خاکستری ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که بین عملکرد کل (تر) جمعیتها اختلاف معناداری وجود ندارد، ولی عملکرد قابلفروش رقم ‘پریماورا’ و پیاز اصلاحشده نسبت به تودة محلی بهبهان برتری دارد. پیاز اصلاحشده حداکثر عملکرد مادة خشک سوخ را تولید میکند و از این نظر، اختلاف آن با تودة منشا و رقم ‘پریماورا’ بهترتیب در سطح 5 و 1 درصد معنادار بود. درصد مادة خشک سوخ و درصد خلوص رنگ پیاز اصلاحشده از تودة منشا بیشتر بود. درصد وزنی دوقلویی و قطر گردن پیاز اصلاحشده در مقایسه با تودة منشا کاهش معناداری نشان داد. قابلیت انبارمانی پیاز اصلاحشده و تودة منشا از رقم ‘پریماورا’ بیشتر بود.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Study of some phytochemical and morphological characteristics of dog rose fruit in north of Iranمطالعه برخی ویژگیهای فیتوشیمیایی و مورفولوژی میوه نسترن کوهی در شمال ایران5455545325710.22059/jci.2014.53257FAکرامت الهسعیدیدانشجوی دکتری، گروه علوم باغبانی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانفاطمهسفیدکناستاد، بخش تحقیقات گیاهان دارویی، مؤسسة تحقیقات جنگلها و مراتع، پیکانشهر، ایران0000-0001-7170-0002علیرضاباباییاستادیار گروه علوم باغبانی، گروه علوم باغبانی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانJournal Article20130728<strong>In this investigation some chemical and morphological properties of dog rose fruit in 10 regions of north Iran were measured. Results showed significant difference between traits in studied regions. Beta-carotene ranged between 0.05 – 0.323 (mg/g FW). Total soluble carbohydrate varied from 5.9 – 23.3%. The highest content of total anthocyanin 23.7 and the lowest was 7.71(mg/L cyanidin-3-glucoside). The highest and lowest amount of TSS in regions under study was 15.72 and 34.9%, respectively. GGE biplot method used for studying effect of different regions on chemical and morphological properties. IR56 accession had highest amount of beta-carotene according to the polygon. The highest content of and total anthocyanin obtained from IR51. Pearson’s coefficients showed that fruit weight had significantly correlation with fruit flesh. Fruit length had significantly correlation with fruit width. Also Total soluble carbohydrate correlation with total anthocyanin and TSS was significant. Obtained results from this study could be used in the future breeding program of dog rose.</strong><strong>نسترن کوهی از گیاهان دارویی ارزشمند تیرة رزاسه و میوة آن برای دستگاه گوارش مفید است و به صورت غذا و چای استفاده میشود. این تحقیق به منظور بررسی برخی صفات فیتوشیمیایی و مورفولوژیکی میوة نسترن کوهی در ده رویشگاه شمال ایران انجام شد. برای اندازهگیری بتاکاروتن میوه از دستگاه HPLC و برای سنجش کربوهیدراتهای محلول کل و آنتوسیاین کل از دستگاه اسپکترفوتومتر استفاده شد. برای مطالعة تأثیر مناطق مختلف بر خصوصیات فیتوشیمیایی و مورفولوژیکی میوه روش GGE biplot به کار رفت. بین صفات مورد مطالعه در مناطق مختلف تفاوت معناداری وجود داشت. بتاکاروتن میوه بین 05/0 تا 323/0 (میلیگرم بر گرم وزن تر) متفاوت بود. مقدار کربوهیدرات محلول کل میوه از 9/5 تا 3/23 درصد متغیر بود. بیشترین مقدار آنتوسیانین کل میوه 7/23 و کمترین مقدار آن 71/7 (میلیگرم بر لیتر سیانیدین-3- گلوکوزید) بود. بیشترین و کمترین مقدار TSS میوه در رویشگاههای مورد مطالعه بهترتیب 72/15 و 9/34 درصد بود. براساس نمودار چندضلعی، رویشگاه چالوس (IR56) بیشترین مقدار بتاکاروتن را داشت. بیشترین مقدار کربوهیدرات محلول و آنتوسیانین کل میوه در گیاهان منطقة رودبار (IR51) بهدست آمد. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد طول میوه با وزن و درصد گوشت میوه همبستگی مثبت معناداری داشت. قطر میوه با وزن میوه همبستگی مثبت معناداری داشت. همچنین، کربوهیدرات محلول با آنتوسیانین کل و TSS همبستگی مثبت معناداری داشت. </strong><br /><strong> </strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Azolla plant an environmental problem or an appropriate growth medium of ornamental plantsآزولا معضلی زیستمحیطی یا بستر رشد مناسب گیاهان زینتی؟5555715325810.22059/jci.2014.53258FAعلیمحمدی ترکاشونددانشیار، گروه باغبانی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت، رشت، ایران0000-0003-4438-9241مریممیرحسینی مقدمدانشجوی سابق کارشناسیارشد، گروه باغبانی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت، رشت، ایرانبهزادکاویانیاستادیار، گروه باغبانی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت، رشت، ایران0000-0002-3583-561XJournal Article20130812<strong>Climatic conditions of Guilan have caused to develope Azolla growth in wetland and ponds. Regarding environmental problems of Azolla accumulation, a study was conducted to investigate impact of composted Azolla with nutrient solution on the growth of Dracaena in replacement of peat in Ornamental Plants and Flower Research Station, Lahijan, Iran. The control treatment was a 2:1 ration of peat: perlite and peat was replaced by composted Azolla amounted 0, 25, 50, 75 and 100% v/v. The research was conduced by factorial experiment based on a compeletely randomized design in three replicates with 90 plants. Substrate properties including bulk density, porosity, electrical conductivity, pH, C/N ratio and phosphorus, potassium, iron, zinc and manganese concentrations were measured. Plant growth Indexes including leaf and stem dry weight, leaf and stem fresh weight, plant height, stem diameter and number of leaves were measured. The results showed that the highest growth was observed at 75% and 100% Azolla compost with nutrient solution and the lowest growth obtained at control and 25% composted Azolla. Azolla compost without nutrient solution had a greater effect on plant growth as compared with control even with the consumption of nutrient solution.</strong><strong>سرخس آزولا با توجه به شرایط آبوهوایی استان گیلان در سطح تالابها و آبگیرهای منطقه از رشد مناسبی برخوردار است. با توجه به معضلات زیستمحیطی تجمع آزولا، اثر کمپوست آزولا همراه با محلول غذایی به منزلة بستر مناسب در جایگزینی با پیت در پرورش گیاه زینتی دراسنا در ایستگاه تحقیقات گل و گیاهان زینتی لاهیجان بررسی شد. تیمار شاهد بستر پیت- پرلیت به نسبت حجمی 1:2 بود و کمپوست آزولای تولید شده در مقادیر صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد حجمی بهجای پیت جایگزین شد. تحقیق به صورت آزمایش فاکتوریل بر پایة طرحی کاملاً تصادفی و در سه تکرار با نود گیاه (دراسنا) در یک بازة زمانی چهارماهه انجام شد. خصوصیات بستر شامل جرم مخصوص ظاهری، تخلخل، هدایت الکتریکی، اسیدیته، نسبت C/N و میزان فسفر، پتاسیم، آهن، روی و منگنز اندازهگیری شد. شاخصهای رشد گیاه شامل وزن خشک برگ و ساقه، وزن تر برگ و ساقه، ارتفاع گیاه، قطر طوقه و تعداد برگ اندازهگیری شد. غلظت عناصر غذایی نیتروژن، فسفر، پتاسیم، آهن، روی و منگنز در برگ گیاه دراسنا اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که بیشترین میزان رشد در تیمارهای 75 و 100 درصد کمپوست آزولا با محلول غذایی و کمترین میزان رشد در تیمارهای شاهد و 25 درصد کمپوست آزولا بود. کمپوست آزولا بدون مصرف محلول غذایی اثر بیشتری بر رشد گیاه در مقایسه با بستر شاهد حتی با مصرف محلول غذایی داشت.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Investigation of preharvest application of salicylic acid and methyl jasmonate on quantitative and qualitative characteristics of cut rose flowerبررسی کاربرد قبل از برداشت سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات بر ویژگیهای کمّی و کیفی رز شاخهبریده5735835325910.22059/jci.2014.53259FAاصغررمضانیاناستادیار بخش علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانسید حسینمیردهقاندانشیار گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ولیعصر (عج)، رفسنجان، ایراننجمهروشن ضمیردانشآموخته کارشناسی ارشد، گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ولیعصر (عج)، رفسنجان، ایرانJournal Article20130721<strong>In this research the effect of preharvest application of salicylic acid and methyl jasmonate on vase life and some qualitative and quantitative characteristics of cut rose flowers cvs. ‘Sweet Water’ and ‘Dolsevita’ was investigated. Salicylic acid at 0.01, 0.05 and 0.1 mM and methyl jasmonate at 0.1 and 0.2 mM foliar sprayed and distilled water used as control. This experiment was carried out using CRD with four replications. Harvested flowers kept at 3±1°C and 70-80% RH. Results showed that methyl jasmonate at 0.2 and salicylic acid at 0.1 mM on ‘Sweet Water’ and methyl jasmonate at 0.1 mM on ‘Dolsevita’ increased vase life with delay in senescence related processes through increase in solution uptake, increase in relative fresh weight, maintenance of plant membrane stability and stem total carbohydrate. Also, ‘Sweet Water’ with average of 40.56 days compared with ‘Dolsevita’ with average of 27.74 days increased the vase life. Overall, preharvest spray of roses with methyl jasmonate and salicylic acid as a method to increase postharvest quality and maintenance of cut roses is recommendable.</strong><strong>در پژوهش حاضر، اثر کاربرد قبل از برداشت سالیسیلیک اسید و متیل جاسمونات بر طول عمر گلجایی و برخی صفات کیفی و کمّی گل بریدة رز رقم ‘سوییت واتر’ و ‘دلسویتا’بررسی شد. محلولپاشی برگی با سالیسیلیک اسید در سه سطح 01/0، 05/0 و 1/0 میلیمولار و متیل جاسمونات در دو سطح 1/0 و 2/0 میلیمولار قبل از برداشت انجام و از آب مقطر تیمار شاهد استفاده شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرحی کاملاً تصادفی در چهار تکرار انجام شد. گلها پس از برداشت در دمای 1±3 درجة سلسیوس و رطوبت نسبی 70-80 درصد قرار گرفتند و ویژگیهایی نظیر عمر گلجایی، وزن تازة نسبی، جذب محلول نگهدارنده، قطر گل، پایداری غشای گلبرگ و کربوهیدرات کل ساقه ارزیابی شد. نتایج نشان داد طی دورة نگهداری در رقم ‘سوییت واتر’ تیمار متیل جاسمونات 2/0 و سالیسیلیک اسید 1/0 میلیمولار و در رقم ‘دلسویتا’ تیمار متیل جاسمونات 1/0 میلیمولار از طریق تأخیر در فرایندهای مرتبط با پیری با افزایش میزان جذب محلول، افزایش وزن تازة نسبی، حفظ پایداری غشای گلبرگها و افزایش کربوهیدرات کل ساقه عمر گلجایی را افزایش داد. همچنین، رقم ‘سوییت واتر’ با میانگین 56/40 روز در مقایسه با رقم ‘دلسویتا’ با میانگین 74/27 روز در دمای 3 درجة سلسیوس عمر گلجایی بیشتری نشان داد. بهطور کلی، محلولپاشی قبل از برداشت رز با متیل جاسمونات و سالیسیلیک اسید راهکاری برای افزایش کیفیت و ماندگاری پس از برداشت رزهای بریدنی توصیه میشود.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023The effect of supplementary irrigation and methods of nitrogen application on grain yield and its components in chickpeaتأثیر آبیاری تکمیلی و روشهای کاربرد کود نیتروژن بر عملکرد دانه و اجزای آن در زراعت نخود5855985326010.22059/jci.2014.53260FAمختارقبادیاستادیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران0000-0002-5729-4666حسینصلاحیدانشجوی کارشناسیارشد، گروه زراعت و اصلاح نباتات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانمحمداقبالقبادیاستادیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران000000032014985xسیروسمنصوری فراستادیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایرانJournal Article20130714<strong>In order to study the responses of grain yield of chickpea to drought stress and application methods of nitrogen fertilizer, an experiment carried out as split-plot at Campus of Agriculture and Natural Resources, Razi University, Kermanshah, Iran, during 2009-10 and 2010-11. The supplementary irrigation at three levels (1. without irrigation, 2. one irrigation at flowering, 3. two irrigations at flowering and podding stages) as main-plot and the combination of different amounts and application methods of nitrogen fertilizer were as sub-plots. The results showed that grain yield was increased significantly due to increasing of the number of grains per plant and 100-grain weight in response to supplementary irrigation treatments. There was no significant difference in grain yield between one and two supplementary irrigation treatments with 1646 and 1728 kg/ha, respectively. Methods of nitrogen application had significant effects on grain yield and some yield components, but had not effect of 100-grain weight. Foliar spraying accompanied by soil application of N increased significantly grain yield. Finally, to get high grain yield in chickpea we recommend supplementary irrigation at flowering stage and also usage of both nitrogen application methods (soil application + foliar spraying).</strong><strong>به منظور بررسی واکنش عملکرد گیاه نخود به تنش خشکی و روشهای مصرف کود نیتروژن، آزمایشی به صورت کرتهای خردشده در پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی کرمانشاه و در دو سال زراعی 1388-89 و 1389-90 به اجرا درآمد. آبیاری تکمیلی در سه سطح (1. بدون آبیاری، 2. یک نوبت آبیاری در ابتدای گلدهی، و 3. دو نوبت آبیاری در مراحل گلدهی و غلاف بستن) به منزلة عامل اصلی و ترکیب تیمارهای مقادیر و روشهای مصرف کود نیتروژن در نه سطح به منزلة عامل فرعی درنظر گرفته شد. نتایج نشان داد که آبیاری تکمیلی منجر به افزایش معنادار تعداد دانه در بوته و وزن صددانه میشود و از این طریق عملکرد نهایی دانه افزایش مییابد. از نظر عملکرد دانه، بین تیمارهای یک نوبت و دو نوبت آبیاری تکمیلی (به ترتیب با 1646 و 1728 کیلوگرم در هکتار) اختلاف آماری معناداری مشاهده نشد. روشهای کاربرد کود نیتروژن روی عملکرد دانه و برخی اجزای آن تأثیر معنادار داشت، اما بر وزن صددانه تأثیری نداشت. مصرف توأم خاک کاربرد و محلولپاشی کود نیتروژن با تأثیر مثبت بر تعداد دانه در بوته، موجب افزایش عملکرد دانه شد. درمجموع، بهمنظور حصول حداکثر عملکرد دانه در زراعت نخود، انجام یک نوبت آبیاری تکمیلی در مرحلة گلدهی، همچنین استفاده از هر دو روش کاربرد کود نیتروژن (خاک کاربرد و محلولپاشی) توصیه میشود.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023The effect of drought preconditioning on increasing drought stress tolerance in two turfgrass creeping bentgrass and tall fescueتأثیر پیشتیمار خشکی بر افزایش تحمل به تنش خشکی دو گونه چمن بنتگراس خزنده و فستوکای پابلند5996115326110.22059/jci.2014.53261FAکامرانامیری نسبکارشناسارشد، گروه علوم باغبانی، دانشکدة علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان، رشت، ایرانهدایتزکی زادهاستادیار، گروه علوم باغبانی، دانشکدة علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان، رشت، ایرانمحمودقاسم نژاددانشیار، گروه علوم باغبانی، دانشکدة علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان، رشت، ایرانمحمد حسنبیگلوییاستادیار، گروه مهندسی آب، دانشکدة علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران0000-0002-6162-1535Journal Article20130712<strong>Drought preconditioning (DP) is a method of irrigation with low frequency and longer duration, to extend the root system and suppress drought damage in plants. In the present study, the effect of DP for 30 days on increasing tolerance to drought stress in two turfgrass species, creeping bentgrass (Agrostis stolonifera cv.Palustris) and tall fescue (Festuca arundinacea cv. Greystone) was investigated. DP and control plants were irrigated for 50 days with different levels of soil suction (20-23,40-43, 50-53 and 70-73 centibar), and finally, plants were watered up to field capacity point for 15 days, to recover from stress. Results showed that DP significantly lead to reduction in shoot length and increase in root length in both turfgrass species. DP plants showed less shoot dry and fresh weight and also less electrolyte leakage (EL) at each levels of stress, in compare with the control. Furthermore, DP plants showed greater reduction in EL after recovery. DP treatment also reduced leaf RWC at the end of 50 days of stress and after recovery in tall fescue, but in creeping bentgrass retained it at the control level. Overall, it appears that DP treatment can increase tolerance to drought stress in two species with increasing root length, reducing shoot length and EL and preserving leaf RWC.</strong><strong>پیشتیمار خشکی، اجرای آبیاری با تکرار کم و در فواصل طولانی، به منظور توسعة سیستم ریشه و کاهش خسارت خشکی در گیاهان است. در پژوهش حاضر، اثر پیشتیمار خشکی به مدت سی روز در افزایش تحمل به تنش خشکی در دو گونة چمن بنتگراس خزنده و فستوکای پابلند ارزیابی شد. گیاهان پیشتیمار شده و شاهد به مدت پنجاه روز تحت تأثیر تنش خشکی بر اساس سطوح مختلف نیروی مکش خاک (20-30، 40-43، 50-53 و 70-73 سانتیبار) قرارگرفتند. در پایان این دوره، به مدت پانزده روز به منظور رشد مجدد، رطوبت خاک در حد ظرفیت زراعی حفظ شد. نتایج نشان داد که پیشتیمار خشکی به طور معناداری سبب کاهش طول شاخساره و افزایش طول ریشه در دو گونه چمن شد. گیاهان پیشتیمار شده در مقایسه با گیاهان شاهد وزن تر و خشک شاخساره، همچنین میزان نشت الکترولیت کمتری را در هر یک از سطوح تنش خشکی نشان دادند. علاوه بر این، گیاهان پیشتیمار شده در مرحلة رشد مجدد از نظر نشت الکترولیت کاهش بیشتری نشان دادند. پیشتیمار خشکی در چمن فستوکای پابلند میزان محتوای نسبی آب برگ را در پایان پنجاه روز تنش خشکی، همچنین در مرحلة رشد مجدد کاهش داد، اما در بنتگراس خزنده سبب حفظ محتوای نسبی آب برگ تا سطح شاهد شد. در مجموع، به نظر میرسد که گیاهان پیشتیمار شده با افزایش طول ریشه، کاهش طول شاخساره، کاهش نشت الکترولیت و حفظ میزان محتوای نسبی آب برگ، تحمل به تنش خشکی را در دو گونه چمن افزایش داده است.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Seasonal chenges in essential oil content, yield and composition of spearmint cultivated in Shoshtarتغییرات فصلی میزان، عملکرد و اجزای اسانس نعنا دشتی کشتشده در منطقة شوشتر6136255326210.22059/jci.2014.53262FAمحمدمحمودی سورستانیاستادیار گروه علوم باغبانی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایرانمهرداداکبرزادهدانشجوی کارشناسی ارشد، پژوهشکدة گیاهان دارویی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20130802<strong>Spearmint (Mentha spicata L.) is one of the most important mint family plants that has numerous applications in food, cosmetical, and pharmaceutical industries due to its valuable medicinal properties. In this research, the change in plant fresh and leaf dry weights, essential oil content, yield and composition during year as randomized complete block design with twelve treatments and three replications was studied. Result showed that harvest time had a significant effect on plant fresh and leaf dry weights, essential oil content and yield. The highest plant fresh (1868.7 gr.m-1) and leaf dry (253.3 gr.m-1) weigths were recorded on July and June, respectively. Plants also showed highest amount of essential oil content (3.82%) and yield (8.5 gr.m-1) on July. The main essential oil componenens were carvone, limonene, careen, α-pinene, myrecene, β-borbonene, cisdihydrocarvone, dihydrocarveol, dihydrocarvyl acetate, Pulgone and trans caryophylene. The highest (67.9%) and lowest (22.4%) amounts of carvone were observed on July and January, respectively. The highest (21.1%) and lowest (4%) amounts of limonene were observed on augest and December, respectively. The maximum amount of caren (5.8%) was obtained on January. Cis dihydrocarvone, dihidrocarveol and dihydrocarvyl acetate were increased during winter. In total, spearmint can harvested from May to October but best harvesting time is July.</strong><strong>نعنا دشتی (<em>Mentha spicata</em>) یکی از مهمترین گیاهان دارویی خانوادة نعناست که به دلیل خواص دارویی ارزشمند کاربرد زیادی در صنایع غذایی، آرایشی- بهداشتی و داروسازی دارد. در تحقیق حاضر، تغییرات وزن تر گیاه و وزن خشک برگ، میزان، عملکرد و اجزای اسانس نعنا دشتی کشت شده در منطقة شوشتر در طول دوازده ماه در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دوازده تیمار زمان برداشت و سه تکرار بررسی شد. نتایج نشان داد که زمان برداشت گیاه اثر معناداری بر وزن تر گیاه و خشک برگ، و میزان و عملکرد اسانس دارد. بیشترین وزن تر (7/1868 گرم در مترمربع) و وزن خشک برگ (3/253 گرم در مترمربع) به ترتیب در ماههای تیر و خرداد ثبت شد. همچنین، بیشترین میزان (82/3 درصد) و عملکرد اسانس (83/8 گرم در مترمربع) در ماه تیر مشاهده شد. کارون، لیمونن، کارن، آلفاپینن، میرسن، بتابوربونن، سیس دیهیدروکارون، دیهیدروکاروئول، دیهیدروکارویل استات، پولگون و ترانس کاریوفیلن اجزای اصلی اسانس بودند. بیشترین (9/67 درصد) و کمترین (45/22 درصد) مقدار کارون بهترتیب در ماههای تیر و دی و بیشترین (14/21 درصد) و کمترین (02/4 درصد) مقدار لیمونن بهترتیب در ماههای مرداد و آذر ثبت شد. حداکثر مقدار کارن (81/5 درصد) در ماه دی بهدست آمد. مقدار ترکیبات سیس دیهیدروکارون، دیهیدروکاروئول و دیهیدروکارویل استات طی ماههای زمستان افزایش یافت. نتایج نشان داد که نعنا دشتی کشت شده در شوشتر، پنج مرحله (چین) قابل برداشت است ولی بهترین زمان برداشت تیر است.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Effect of micronutrient elements on seed yield, qualitative traits and oil in winter rapeseed varietiesتأثیر عناصر کممصرف بر عملکرد، صفات کیفی و روغن دانه ارقام زمستانه کلزا6276395326310.22059/jci.2014.53263FAمعرفتمصطفوی راداستادیار، بخش تحقیقات اصلاح و تهیة نهال و بذر، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان گیلان، رشت، ایران0000-0003-0148-2374اسماعیلجدیدیدانشجوی کارشناسیارشد، گروه علوم و تکنولوژی تولید بذر، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد آشتیان، آشتیان، ایرانتقیباباییمربی پژوهشی، بخش تحقیقات اصلاح و تهیة نهال و بذر، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مرکزی، اراک، ایران.Journal Article20130729<strong>In order to evaluate the seed yield and qualitative traits and oil in some winter rapeseed (Brassica napus L.) varieties as affected by micronutrient elements, this experiment was performed during 2011 - 2012 cropping seasons as split plot arrangement in randomized complete block design with three replications, in Arak, Iran. Micronutrient fertilizers including of Zero as check, Fe, Zn, Mn, Fe + Zn, Fe + Mn, Zn + Mn, Fe + Zn + Mn as main plot and rapeseed varieties including of Zarfam, Okapi, Modena and Licord as sub plot, comprised the experimental factors. The results showed that Okapi variety had the highest seed yield as affected by check (4194 kg/ha) and Zn + Mn (4011 kg/ha) treatments, respectively. In this research, Licord variety showed the highest seed content of Zinc at check and Fe + Mn treatments. The greatest seed content of copper obtained in Modena variety and Fe + Zn treatment. The greatest seed content of iron was shown in Modena vatiety, Fe and Fe + Zn treatments. Also, the highest seed content of manganese obtained in Modena variety and Zn + Mn treatment. In general, Zn + Mn treatment increased seed yield and oleic acid in Okapi variety. Hence, these treatments could be recommendable in Arak region and similar agroclimatic conditions.</strong><strong>آزمایش حاضر بهمنظور ارزیابی عملکرد و صفات کیفی دانه و روغن در برخی ارقام زمستانة کلزا (<em>Brassica napus</em> L.) تحت تأثیر کودهای کممصرف در سال زراعی 1390-91 به صورت کرتهای خردشده با طرح پایة بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در اراک اجرا شد. تیمارها شامل بدون مصرف کود، آهن، روی، منگنز، آهن + روی، آهن + منگنز، روی + منگنز، آهن + روی + منگنز و ارقام کلزا شامل ‘زرفام’، ‘اوکاپی’، ‘مودنا’ و ‘لیکورد’ بهترتیب فاکتور اصلی و فرعی بود. نتایج نشان داد که رقم ‘اوکاپی’ تحت تأثیر تیمارهای بدون مصرف کود (4194 کیلوگرم در هکتار) و تیمار روی + منگنز (4011 کیلوگرم در هکتار) بهترتیب، بیشترین عملکرد دانه را تولید کرد. در این پژوهش، رقم ‘لیکورد’ در تیمارهای شاهد و آهن + منگنز بیشترین میزان روی دانه را نشان داد. بیشترین میزان مس دانه در رقم ‘مودنا’ و تیمار کودی آهن + روی بهدست آمد. بیشترین میزان آهن دانه در رقم ‘مودنا’و تیمارهای کودی آهن و آهن + روی مشاهده شد. همچنین، بیشترین میزان منگنز دانه در رقم ‘مودنا’ و تیمار کودی روی + منگنز بهدست آمد. بهطور کلی، تیمار کودی روی + منگنز، عملکرد دانه و اسید چرب اولئیک را در رقم ‘اوکاپی’ افزایش داد. بدینترتیب، این تیمارها در منطقة اراک و شرایط اقلیمی مشابه توصیه میشود.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Improving tolerance to water deficit using Zn foliar spraying in two common bean cultivarsاثر محلولپاشی روی بر تعدیل تنش کمآبی در مراحل مختلف رشد ارقام لوبیا در شرایط آب و هوایی ایلام6416525326410.22059/jci.2014.53264FAمهرشادبراریاستادیار گروه زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانسجادکردیدانشجوی دکتری، گروه زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانلطفعلیگرامیکارشناسارشد، گروه زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانعلیحاتمیاستادیار گروه زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانعلیاشرف مهرابیاستادیار گروه اصلاح نباتات، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایرانفردینقنبریدانشجوی دکتری، گروه باغبانی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدان، همدان، ایرانJournal Article20131002<strong>In order to investigate the impact of foliar Zn application in reducing the negative effects of water stress on bean growth and yield, a field experiment was carried out in the Research Field of Ilam University in 2011. The experiment was arranged in split factorial based on a randomized complete block design with three replications. The experimental factors were water stress including water withholding at flowering, water withholding at pod formation and control (full irrigation) as main plot, and the factorial of Zn application levels including; 0, 2000 and 4000 ppm and two bean cultivars including; Akhtar and Dorsa as sub-plots. Results showed that water stress significantly reduced grain yield and the lowest grain yield obtained from water stress at flowering stage. The highest (3163.6 kg/ha) grain yield achieved by Zn application with 4000 ppm concentration. There was a significant difference between cultivars in different treatments and in overall Dorsa with 3846.4 kg/ha produced the highest grain yield. According to the results the most sensitive stage of bean plants to water stress is flowering stage and Zn application with a concentration of at least 4000 ppm can improve plant tolerance to water deficit.</strong><strong>بهمنظور بررسی محلولپاشی عنصر روی در تعدیل تنش کمآبی و اثر آن بر عملکرد و اجزای عملکرد دانة لوبیا، آزمایشی بهصورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح پایة بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعة تحقیقاتی دانشگاه ایلام، در سال 1389 اجرا شد. عوامل مورد بررسی شامل تنش کمآبی بهصورت قطع آبیاری در دو مرحلة گلدهی و غلافبندی به همراه تیمار شاهد (بدون قطع آبیاری) به عنوان عامل اصلی، و محلولپاشی عنصر روی در سه غلظت صفر (شاهد)، ppm2000 و ppm4000 و دو رقم لوبیای ‘اختر’ و ‘درسا’ به عنوان عوامل فرعی بودند. نتایج نشان داد که تنش کمآبی عملکرد دانه را بهطور معناداری کاهش داد و کمترین میزان عملکرد دانه (2597 کیلوگرم در هکتار) مربوط به تنش در مرحلة گلدهی بود. تیمار ppm4000 روی بیشترین میزان عملکرد دانه (6/3163 کیلوگرم در هکتار) را در مقایسه با سایر سطوح محلولپاشی تولید کرد و تیمار برتر از لحاظ عملکرد دانه توصیه میشود. از بین دو رقم مورد بررسی، رقم ‘درسا’ بیشترین میزان عملکرد دانه (4/3846 کیلوگرم در هکتار) را به خود اختصاص داد. نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد مرحلة گلدهی حساسترین مرحله از رشد گیاه لوبیا به تنش کمآبی است و استفاده از محلولپاشی روی راهکاری در تعدیل خسارت ناشی از تنش کمآبی توصیه میشود.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Effect of chitosan on in vitro proliferation of grape ’Bidaneh Ghermez‘ cultivarتأثیر کیتوسان بر پرآوری درون شیشهای انگور رقم ‘بیدانه قرمز’6536615326510.22059/jci.2014.53265FAصابرصادق پوردانشجوی کارشناسیارشد، گروه علوم باغبانی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانلطفعلیناصریدانشیار گروه علوم باغبانی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانJournal Article20130716<strong>In this research, the effect of different concentrations of chitosan (with low molecular weight) on in vitro proliferation of grape cultivar, ’Bidaneh Ghermez‘, was evaluated. 30 days after establishment, elongated shoots were cultured on the half strength Murashige and Skoog medium supplemented with 0.5 mg/l BAP, 0.1 mg/l IBA and different chitosan concentrations (0, 10, 20, 40 and 80 mg/l). The experiment was based on completely randomized design with five replications. Based on the results, the number of shoots, wet and dry weight of biomasses, leaf surface and chlorophyll index were highest at 40 mg/l chitosan. The highest shoot length and diameter were observed at 20 and 40 mg/l chitosan. The highest internode length was seen both in the control and 40 mg/l chitosan. In general, 40 mg/l chitosan significantly improved the proliferation. As a result it can be used as a growth stimulant material to increase for in vitro proliferation of this grape cultivar.</strong><strong>در پژوهش حاضر، اثر غلظتهای مختلف کیتوسان (صفر، 10، 20، 40 و 80 میلیگرم در لیتر محیط کشت) با وزن مولکولی پایین، در پرآوری دورن شیشهای انگور ‘بیدانة قرمز’ بررسی شد. سی روز پس از استقرار، شاخسارههای طویلشده روی محیط کشت نصف غلظت موراشیگ و اسکوگ حاوی 5/0 میلیگرم در لیتر بنزیل آمینوپورین (BAP)و 1/0 میلیگرم در لیتر اسید ایندول بوتیریک (IBA) و غلظتهای مختلف کیتوسان در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تکرار قرارگرفت. براساس نتایج، بیشترین پرآوری (6/7 شاخساره بر ریزنمونه)، وزن خشک و تر تودة گیاهی، سطح برگ و شاخص کلروفیل از غلظت 40 میلیگرم در لیتر کیتوسان به دست آمد. بیشترین طول شاخساره و قطر شاخساره در غلظت 20 و 40 میلیگرم در لیتر کیتوسان مشاهده شد. بیشترین طول میانگره در هر دو محیط کشت شاهد و 40 میلیگرم در لیتر کیتوسان مشاهده شد. بهطور کلی، اثر غلظت 40 میلیگرم در لیتر کیتوسان در بهبود شاخصهای پرآوری انگور رقم ‘بیدانة قرمز’ معنادار بود. از اینرو، میتوان آن را مادة محرک رشد در افزایش پرآوری درون شیشهای انگور رقم ‘بیدانة قرمز’ استفاده کرد.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Comparison of some physio-morphological characteristics of eight cut rose cultivarsمقایسه برخی ویژگیهای فیزیومورفولوژیکی هشت رقم رز شاخه بریده6636745326610.22059/jci.2014.53266FAعبدالحسینرضایی نژاداستادیار گروه تولیدات گیاهی، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایراناحمداسماعیلیاستادیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایرانJournal Article20130727<strong>In this study, postharvest characteristics of eight cut rose cultivars (Valentine, King Pride, Prima Donna, Black Baccara, Victory, Papagayo, Royal Baccara and Yellow Island) were investigated in a growth room with temperature of 20 ºC, relative humidity of 50% and light intensity of 10 µmol m-2 s-1 in autumn 2008. Among cultivars significant differences were found for all of the attributes evaluated. According to the results, King Pride with 17.7 days and Papagayo with 9.4 days showed the longest and the shortest vase life, respectively. After King Pride, Royal Baccara, Yellow Island and Black Baccara showed a high longevity. Flower peduncle was the largest in Yellow Island and King Pride and the lowest in Papagayo. Moreover, fresh weight loss was the highest in Papgayo and the lowest in King Pride and Yellow Island. King Pride showed the highest water uptake while Papagayo showed the highest water loss. Both water uptake and water loss were the lowest in Victory but its flower buds didn't open fully. Moreover, King Pride and Papagayo showed the highest and the lowest stomatal density, respectively. Overall, cultivars with larger flower and peduncle diameter and higher relative fresh weight, water uptake and stomatal density showed higher vase life. King Pride, Royal Baccara and Yellow Island were selected as best cultivars based on the vase life and other postharvest characteristics.</strong><strong>در این پژوهش، ویژگیهای پس از برداشت هشت رقم رز شاخهبریده (‘والنتاین’، ‘کینگپراید’، ‘پریمادونا’، ‘بلکباکارا’، ‘ویکتوری’، ‘پاپاگایو’، ‘رویالباکارا’ و ‘یلوآیلند’) در پاییز 1387 در اتاقی با دمای 20 درجة سانتیگراد، رطوبت نسبی 50 درصد و شدت نور 10 میکرومول بر مترمربع در ثانیه مطالعه شد. نتایج حاکی از تفاوت بسیار معنادار در همة ویژگیهای فیزیومورفولوژیکی اندازهگیریشده بین ارقام مورد مطالعه بود. ‘کینگپراید’ با 7/17 روز بیشترین و ‘پاپاگایو’ با 4/9 روز کمترین عمر گل را نشان داد. بعد از ‘کینگپراید’ ارقام ‘رویالباکارا’، ‘یلوآیلند’ و ‘بلکباکارا’ عمر بالایی داشتند. ‘یلوآیلند’ و ‘کینگپراید’ بیشترین و ‘پاپاگایو’ کمترین قطر دمگل را داشتند. سریعترین کاهش وزن تر در ‘پاپاگایو’ و کمترین کاهش در ‘کینگپراید’ و ‘یلوآیلند’ اتفاق افتاد. همچنین، ‘کینگپراید’ بیشترین جذب آب و ‘پاپاگایو’ بیشترین تعرق را نشان دادند. در ‘ویکتوری’ کمترین جذب آب و تعرق مشاهده شد اما بیشتر گلهای آن بهطور کامل باز نشد. همچنین، ‘کینگپراید’ و ‘پاپاگایو’ به ترتیب دارای بیشترین و کمترین تراکم روزنه بودند. بهطور کلی، ارقامی که دارای قطر گل، قطر دمگل، وزن تر نسبی، مقدار جذب آب و تراکم روزنهای بالاتری بودند، عمر گلجایی بیشتری داشتند. در نهایت، ارقام ‘کینگپراید’، ‘رویالباکارا’ و ‘یلوآیلند’ بهترین ارقام از نظر عمر گلجایی و ویژگیهای پس از برداشت معرفی شد.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Effect of on farm seed priming and application methods of zinc sulfate fertilizer on emergence characteristics, yield and yield components of two corn hybrids in Hamedanاثر پرایمینگ بذر در مزرعه و شیوه کاربرد کود سولفات روی بر خصوصیات سبز شدن، عملکرد و اجزای عملکرد دو هیبرید ذرت در همدان6756925326710.22059/jci.2014.53267FAمحمد علیابوطالبیاناستادیار گروه زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانفاطمهمقیثاییدانشجوی کارشناسیارشد، گروه زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانJournal Article20130727<strong>To evaluate the effect of on-farm seed priming and methods of zinc sulfate application on seed emergence properties, yield and yield components of two corn cultivars, an experiment was conducted as factorial in randomized complete block design with three replications during 2012 at research farm of Bu-Ali Sina university, Hamedan. First factor was methods of zinc sulfate application containing four levels of no-application, broadcasting in soil, banding and foliar application. Second factor included on farm primed and no primed seeds and third factor consisted of two corn hybrids (Es-sensor and Biaris). Analysis of variance showed that percentage and rate of emergence of on farm primed seeds increased about 16 and 12% respectively also emergence uniformity coefficient in primed seed while banding zinc sulfate comparing with no-primed seed and broadcasting zinc sulfate showed 74% increase. In Biaris cultivar priming increased significantly the number of kernel per ear. In two cultivars the highest 100 seeds weight was achieved of primed seed plus banding or foliar zinc sulfate application. In this study the highest grain yield was obtained of primed Biaris seed cultivar combined with zinc sulfate banding application ( 1370.42 g/m2) that was higher about 9.6% comparing with no-primed and no zinc sulfate treatment.</strong><strong>به منظور بررسی تأثیر پرایمینگ بذر در مزرعه و شیوة مصرف کود سولفات روی بر خصوصیات سبزشدن، عملکرد و اجزای عملکرد دو هیبرید ذرت در همدان آزمایشی به صورت فاکتوریل سه عامله در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعة آموزشی و تحقیقاتی دانشگاه بوعلیسینا، در سال 1391 اجرا شد. عامل اول شیوههای مصرف کود سولفات روی در چهار سطح عدم مصرف، پخش سطحی، مصرف نواری و محلولپاشی؛ عامل دوم شامل دو سطح پرایم و عدم پرایم بذر در مزرعه؛ و عامل سوم نیز شامل دو هیبرید ذرت میانرس اسسنسور و بیاریس بود. نتایج تجزیة واریانس نشان داد که درصد و سرعت سبزشدن در اثر پرایم کردن به ترتیب حدود 16 و 12 درصد افزایش یافت و ضریب یکنواختی سبزشدن در شرایط پرایم کردن و مصرف نواری کود سولفات روی در مقایسه با شرایط عدم پرایم و مصرف پخش کود سولفات روی 74 درصد افزایش نشان داشت. همچنین، در هیبرید بیاریس پرایم کردن تعداد دانه در بلال را به طور چشمگیری افزایش داد. در هر دو هیبرید بیشترین میزان وزن صددانه از ترکیب تیمارهای پرایم و مصرف نواری یا محلولپاشی کود سولفات روی بهدست آمد. در این تحقیق، بیشترین عملکرد دانه از هیبرید بیاریس پرایمشده در شرایط مصرف نواری کود سولفات روی به میزان 42/1370 گرم در مترمربع حاصل شد که در مقایسه با تیمار بدون پرایم و عدم مصرف کود سولفات روی 6/9 درصد افزایش تولید داشت.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Effect of foliar supplements of nitrogen and potassium on yield and yield components of hybrid rice (Oryza sativa cv. Daylam)اثر محلولپاشی کود نیتروژن و پتاسیم مکمل بر عملکرد و اجزای عملکرد برنج دورگ ‘دیلم’6937065326810.22059/jci.2014.53268FAسمانهاسدی صنمدانشجوی دکتری، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکدة علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران0000-0003-3977-8664محسنزوارهاستادیار، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکدة علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران0000-0002-3673-8256حسنشکری واحدمربی پژوهش، بخش خاک و آب، مؤسسة تحقیقات برنج کشور، رشت، ایرانپریساشاهین رخسارمربی پژوهش، بخش فنی و مهندسی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گیلان، رشت، ایرانhttps://orcid.org/00Journal Article20130723<strong>A randomized complete block design with three replications was performed in Rice Research Institute of Iran, Rasht in 2008, to find the effect of supplement foliar application of nitrogen and potassium on ’Daylam‘ hybrid rice grain yield, its components and grain protein percentage. Foliar application of 20 kg nitrogen (5 percent N) and 15 kg potassium (3 percent K2O) in different pre-anthesis stages was considered as treatments. Foliar application of distilled water was considered as control. Results showed that the grain yield and biological yield were increased in treatments which nitrogen and potassium was applied at pre-anthesis stages compared to control treatment. Foliar fertilization of nitrogen in maximum tillering stage had the highest effect on number of tiller per plant and grain number per panicle. The highest percentages of fertile tillers were related to foliar application of nitrogen at both maximum tillering and booting stages. Foliar application of nitrogen at maximum tillering and booting stage significantly increased grain protein content by 12.1 percent which it was 8.3 percent greater than control treatment. Result also showed that a significant and positive correlation exists between grain yield with biological yield and percentage of panicle fertility. Overall, it was concluded that maximum tillering stage is the best pre-anthesis phonological stage for foliar application of nitrogen and potassium on cv. Daylam hybrid rice.</strong><strong>پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر محلولپاشی کودهای نیتروژن و پتاسیم در مراحل پیش از گلدهی بر عملکرد، اجزای عملکرد و درصد پروتئین شلتوک برنج دورگ ‘دیلم’، همچنین تعیین بهترین زمان محلولپاشی انجام شد. آزمایش در قالب طرح پایة بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مؤسسة تحقیقات برنج کشور واقع در شهر رشت، در سال 1388 اجرا شد. محلولپاشی 20 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار در غلظت 5 درصد اوره و 15 کیلوگرم اکسید پتاسیم خالص در هکتار در غلظت 3 درصد سولفات پتاسیم در مراحل رشد پیش از گلدهی تیمارهای آزمایشی در نظر گرفته شد. پاشش آب خالص تیمار شاهد منظور شد. نتایج آزمایش، افزایش عملکرد شلتوک و عملکرد زیستی را در تیمارهای محلولپاشی پیش از گلدهی نیتروژن و پتاسیم در مقایسه با تیمار پاشش آب خالص نشان داد. محلولپاشی نیتروژن در مرحلة حداکثر پنجهزنی، بیشترین تأثیر را بر تعداد پنجه در کپه و تعداد خوشهچه در خوشه داشت. بیشترین درصد باروری پنجهها هم، مربوط به محلولپاشی نیتروژن در مرحلة حداکثر پنجهزنی و غلافرفتن بود. محلولپاشی نیتروژن بر شاخ و برگ برنج، در مرحلة حداکثر پنجهزنی و غلافرفتن به افزایش معنادار پروتئین شلتوک (1/12 درصد) منجر شد که نسبت به تیمار آب خالص 3/8 درصد افزایش داشت. مطالعة همبستگی صفات نشان داد که عملکرد زیستی با عملکرد شلتوک و درصد باروری خوشه همبستگی مثبت و معناداری داشته است. لذا، بهترین زمان محلولپاشی پیش از گلدهی برنج دورگ ‘دیلم’ با کودهای نیتروژن و پتاسیم، مرحلة حداکثر پنجهزنی است.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Mechanism of drought stress tolerance of GF677 rootstock (peach and almond hybride) under in vitro conditionsسازوکار تحمل تنش خشکی پایه GF677 (هیبرید هلو و بادام) در شرایط درونشیشهای7077165326910.22059/jci.2014.53269FAمهریمشایخیدانشجوی کارشناسی ارشد گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانفریبرزحبیبیکارشناس ارشد گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران0000-0003-1679-6595محمد اسماعیلامیریدانشیار گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانJournal Article20130726<strong>Mechanisms of drought stress tolerance of GF677 rootstock, peach and almond hybrid, (Prunus persica × Prunus amygdalus) were studied under in vitro conditions. Plantlets of GF677 rootstock were subcultured into the Murashige and Skoog (MS) solid proliferation medium containing 1 mg/l BA (6-Benzyladenine) and 0.1 mg/l NAA (naphthaline acetic acid) in four drought stress levels 0 (control), 10, 20 and 30 g/l polyethylene glycol 6000 (corresponding to osmotic potentials 0, -0.2, -0.4 and -0.6 Mpa, respectively). After six weeks results showed that induced drought stress had a significant effect on measured parameters. By increasing drought levels in the culture medium, antioxidant enzymes activity (catalase and peroxidase), total protein content and proline content significantly increased; meanwhile soluble sugars had non-significant increasing in the different levels of drought. According to the results it can be concluded that, the most important mechanisms of drought tolerance of GF677 rootstock under in vitro conditions are the use of antioxidant defense system, increasing protein synthesis (enhancing genes expression) and proline accumulation and osmoregulation by soluble sugars had less important.</strong><strong>سازوکار تحمل تنش خشکی پایة GF677، هیبرید هلو و بادام (<em>Prunus persica </em>× <em>Prunus amygdalus</em>) در شرایط درونشیشهای بررسی شد. گیاهچههای پایة GF677 به محیط کشت پرآوری جامد موراشیگ و اسکوگ (MS) حاوی 1 میلیگرم در لیتر بنزیلآدنین (BA) و 1/0 میلیگرم در لیتر نفتالین استیک اسید (NAA) در چهار سطح خشکی صفر (شاهد)، 10، 20 و 30 گرم بر لیتر پلیاتیلن گلیکول 6000 (به ترتیب، معادل پتانسیل اسمزی صفر، 2/0-، 4/0- و 6/0- مگاپاسکال) واکشت شد. بعد از گذشت شش هفته نتایج نشان داد تنش خشکی القاشده اثر معناداری بر پارامترهای اندازهگیری شده داشت. با افزایش سطوح خشکی در محیط کشت، فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت (کاتالاز و پراکسیداز)، مقدار پروتئین کل و مقدار پرولین به طور معناداری افزایش یافت، در حالی که قندهای محلول افزایش غیرمعناداری در سطوح مختلف خشکی داشتند. از نتایج حاصل میتوان چنین استنباط کرد که مهمترین سازوکار تحمل به تنش خشکی پایة GF677 در شرایط درونشیشهای، بهکارگیری سیستم دفاع آنتیاکسیدانتی، افزایش سنتز پروتئین (افزایش بیان ژنها) و تجمع پرولین است. تنظیم اسمزی با قندهای محلول اهمیت کمتری دارد. </strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Using of Thermotherapy for Elimination of Tristisa virus in Thomson navel orangeاستفاده از گرمادرمانی برای حذف ویروس تریستیزا در نهالهای پرتقال ‘تامسون’7177245327110.22059/jci.2014.53271FAمالکقاسمیاستادیار، مؤسسة تحقیقات مرکبات کشور، رامسر، ایرانمهساهاشمی سجادیکارشناسارشد گروه باغبانی، دانشکدة علوم کشاورزی دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانولیربیعیدانشیار گروه باغبانی، دانشکدة علوم کشاورزی دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانJournal Article20130719<strong>Thermotherapy is one of the tristeza management methods that was used in this study. Thus 36 ͺ ‘thomson navel orange’ scions on soure orange rootstocks were placed in temperature controlled chamber (TCC) to investigate the effect of thermotherapy on elimination of Tristeza virus. At first, the scions were inoculated by grafting of infected buds and after six months tested by ELISA to ensure contamination. Plants were placed in temperatures including: 40&30, 42&32, 44&340C for eleven weeks, two weeks and 10 days, respectively. In the last temperature, 12 plants dried and in 6 of the remaining plants, there was not verified any infected by ELISA, Direct Tissue Blot Immunoassay and indicator plant tests after three months from the last experiment.Termotherapy is considered as one of the healthy ways of citrus seedlings depending on plant species and viruses infecting alone or together with shoot tip grafting (STG) leads to the production of healthy seedlings. Healthy subjects express differences in the percentage of low initial concentration of virus. The difference in results between studies and other findings show the need and basis for selecting varieties tolerant to heat.</strong><strong>بیماری تریستزا یکی از مهمترین بیماریهای ویروسی مرکبات است. گرمادرمانی یکی از روشهای مدیریت این بیماری است که در این تحقیق استفاده شد. بدین منظور 36 اصله نهال پرتقال رقم ‘تامسون ناول’ در فیتوترون قرارگرفت. ابتدا، نهالها از طریق پیوند، آلوده شدند. بهمنظور اطمینان از آلودگی گیاهان آزمون سرولوژیکی الایزا استفاده شد. نهالها بهمدت دو هفته در دمای 35 و 30 درجة سانتیگراد روز و شب پیشتیمار شدند و بعد یازده هفته در دمای40 و 30 درجة سانتیگراد روز و شب، بهمدت دو هفته در دمای 42 و32 درجة سانتیگراد روز و شب و در نهایت بهمدت ده روز در دمای 44 و 34 درجة سانتیگراد روز و شب قرارگرفتند. در تیمار آخر، دوازده عدد از نهالها خشک شد و در شش عدد از گیاهان باقیمانده آلودگی مشاهده نشد. در سایر گیاهان زنده (هجده عدد) بیماری مشاهده شد. در نهایت، از آنجا که گرمادرمانی زمینة مناسبی را جهت کاهش غلظت ویروس فراهم کرد، میتوان از آن در کنار پیوند نوک شاخساره (STG) و بالا بردن ضریب اطمینان از حذف ویروس استفاده کرد.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Effect of Fe and Zn spraying on some characteristics of mungbean using chemical and organic fertilizationاثر محلولپاشی آهن و روی بر برخی صفات ماش در سیستم کوددهی شیمیایی و ارگانیک7257325327210.22059/jci.2014.53272FAجلالجلیلیاناستادیار گروه زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران0000-0002-6181-1320عظیمهخادهدانشجوی کارشناسیارشد زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانعلیرضاپیرزاددانشیار گروه زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران0000-0001-6122-8728Journal Article20130819<strong>To study effect of Fe and Zn spraying on some characteristics of mungbean, an experiment was designed as factorial based on randomized complete block with three replications in Urmia University, 2012. Treatments were nutrition systems (organic, chemical, integrated and no nutrition) and micronutrients (Fe, zinc, no foliar application and water spraying). The plant height, pod length, number of pod, number of grain in pod, and grain yield were obtained from plants treated with organic as well as chemical and integrated fertilization systems. With regards to obtain the maximum biomass (3421.8 kg/ha) and eco-friendly benefits of organic system, it is recommended as suitable fertilization treatment. The highest plant height (37.78 cm) and grain yield (800.8 kg/ha) obtained from Zn spraying, while the highest biological yield (3250.80 kg/ha) from Fe spraying and foliar application of micronutrients were the same, statistically. In conclusion, Zn and Fe spraying cause to increase the yield and yield component of mungbean.</strong><strong>این تحقیق بهصورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1391 در دانشگاه ارومیه اجرا شد. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از سطوح کودی (ارگانیکd، شیمیایی، تلفیقی و شاهد) و محلولپاشی (آهن، روی، بدون محلولپاشی و آبپاشی). بیشترین ارتفاع بوته، طول نیام، تعداد نیام، تعداد دانه در نیام و عملکرد دانه در نظامهای کودی ارگانیکی، شیمیایی و تلفیقی بهدست آمد. با توجه به بیشترین بیوماس تولیدی (8/3421 کیلوگرم در هکتار) و رعایت مسائل زیستمحیطی در سیستم کودی ارگانیکی، این نظام کودی تیمار کودی برتر توصیه میشود. علیرغم بیشترین ارتفاع بوته (78/37 سانتیمتر) و عملکرد دانه (8/800 کیلوگرم در هکتار) در محلولپاشی با روی و بالاترین عملکرد بیولوژیکی (8/3250 کیلوگرم در هکتار) در تیمار محلولپاشی با آهن، کاربرد آهن و روی از نظر آماری تفاوت معناداری با هم نداشت. بهطور کلی، محلولپاشی روی و آهن افزایش معناداری در عملکرد و اجزای عملکرد ماش نشان داد.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Effect of arbuscular mycorrhizae and on-farm seed priming on emergence characteristics, yield and yield components of maize at different levels of phosphate fertilizerاثر همزیستی میکوریزایی و پرایم بذر در مزرعه بر خصوصیات سبزشدن، عملکرد و اجزای عملکرد ذرت در مقادیر مختلف کود فسفات7337475327310.22059/jci.2014.53273FAمحمد علیابوطالبیاناستادیار گروه زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانرنگینشبرندیدانشجوی کارشناسیارشد رشته زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانJournal Article20130819<strong>To investigate the effect of on-farm seed priming and arbuscular mycorrhizal fungi in different amounts of phosphate fertilizer on emergence, yield and yield components of a semi-mid maturity corn hybrid (ES-SENSOR), an experiment was conducted at the research station of Agriculture College, Bu-Ali Sina University in 2012 in a factorial randomized complete block design with three replications, where the first factor was priming in two levels including control (non-primed) and priming with water and second factor was arbuscular mycorrhizal fungi (control and application of mycorrhizae) and the third factor was phosphate fertilizer application in three levels (non-use, 50 and 100 percent of recommended phosphate fertilizer). Results showed that seed priming increased seedling emergence rate by 15 percents. The highest symbiosis percentage was about 65.47 which was obtained by application of mycorrhizae and 50 percent of phosphate fertilizer recommendation. Also seed priming increased the number of grains per ear. 100 seed weight was also increased significantly by priming and inoculation with mycorrhizae at 50 percent phosphate fertilizer recommendation. In this study, seed priming increased grain yield by 22.32 percent. The highest yield rate of 1249.59 g/m2 was obtained in 50 percent phosphate application and use of mycorrhizal symbiosis. Therefore by application of mycorrhizal fungi in the direction of sustainable agriculture, phosphate fertilizer can be reduced by up to 50%.</strong><strong>بهمنظور ارزیابی تأثیر پرایمکردن بذر و قارچ میکوریز آربوسکولار در مقادیر مختلف کود فسفات بر صفات سبزشدن، عملکرد و اجزای عملکرد ذرت نیمه میانرس اس- سنسور، آزمایشی در سال 1391 در مزرعة پژوهشی دانشکدة کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایة بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد که در آن عامل پرایمکردن در دو سطح شاهد (بدون پرایم) و پرایم با آب، عامل قارچ میکوریز در دو سطح شاهد و کاربرد قارچ و عامل سوم یعنی کود فسفات در سه سطح شاهد صفر، 50 و 100 درصد از مقدار توصیه شدة فسفات مطالعه شد. نتایج نشان داد که پرایمکردن بذر باعث افزایش 15 درصدی سرعت سبزشدن شد. بیشترین درصد همزیستی نیز در تیمار 50 درصد مصرف کود فسفات به میزان 47/65 درصد بهدست آمد. همچنین، پرایمکردن باعث افزایش تعداد دانه در بلال شد. وزن صددانه نیز تحت تأثیر تیمار پرایمکردن، تلقیح با میکوریز و 50 درصد مصرف کود فسفات افزایش چشمگیری داشت. در این تحقیق، پرایمکردن باعث افزایش 32/22 درصدی عملکرد شد. بیشترین عملکرد دانه به میزان 59/1249 گرم در مترمربع، مربوط به تیمار استفاده از 50 درصد کود فسفات در تلقیح با میکوریز بود. لذا، در راستای کشاورزی پایدار میتوان با کاربرد قارچ میکوریز مصرف کود فسفات را تا 50 درصد کاهش داد.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Genetic variation for salinity tolerance and its association with biomass production in cultivated chickpea genotypesتحمل شوری و ارتباط آن با تولید زیستتوده در ژنوتیپهای نخود زراعی7497635327510.22059/jci.2014.53275FAمعصومهپوراسماعیلاستادیار، بخش تحقیقات ژنتیک و بانک ژن گیاهی ملی ایران، مؤسسة تحقیقات اصلاح و تهیة نهال و بذر، کرج، ایرانجلالرستگاراستادیار، بخش تحقیقات اصلاح و تهیة نهال و بذر، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی، نیشابور، ایرانمهدیزنگی آبادیکارشناس، تحقیقات خاک و آب، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی، مشهد، ایرانJournal Article20130903<strong>In this study, salinity tolerance of 51 Kabuli chickpea genotypes was investigated at vegetative growth phase using 4.5 and 6.5 ds/m salt solution (by adding NaCl to 1/2 Hoagland solution) and 1/2 Hoagland solution (EC= 1.7 ds/m) as control treatment. A split plot design was used in this experiment where the main plot was salinity treatments and the sub plot was genotypes. Treatments continued until 40 days and after that, shoot length, leaf area, chlorophyll content and biomass ratio were measured. Genotypes responded differently to saline condition. Based on vegetative biomass production under salt treatments in comparison with control treatment, different salinity tolerance indices calculated. Ranking of genotypes based on these indices indicated that, the genotypes number 5620, 6364, 5941, 5280, 6142, 6356, 5843 and Hashem cultivar were more tolerant to salinity. Under 6.5 ds/m NaCl, genotype 6142 was the most tolerant genotype. Sowing the genotypes at saline soil generally affected by Na+ and Cl- with electrical conductivity of 9.8 ds/m at Neishabur (Feiz abad) field caused strong damages on all the genotypes and 60 days after planting none of the genotypes could survive at saline field. High salinity level in the field in comparison with salinity tolerance threshold of the chickpea genotypes might be the reason for this reaction</strong><strong>در تحقیق حاضر، تحمل شوری برخی ژنوتیپهای نخود تیپ ‘کابلی’ در مرحلة رشد رویشی با کاربرد تیمارهای 7/1، 5/4 و 5/6 دسیزیمنس بر متر نمک کلریدسدیم بررسی شد. تیمارهای شوری با افزایش نمک کلریدسدیم به محلول هوگلند 2/1 تهیه شد که بهعنوان تیمار شاهد درنظر گرفته شده بود. این آزمایش در قالب طرح کرتهای خردشده به اجرا درآمد. فاکتور اصلی در این آزمایش تیمار شوری و فاکتور فرعی ژنوتیپهای انتخابی بود. تیماردهی به مدت چهل روز دنبال شد. از صفاتی نظیر طول ساقه، سطح برگ، محتوای کلروفیل نسبی و نسبت تولید زیستتوده یادداشتبرداری بهعمل آمد. نمونههای مختلف عکسالعمل متفاوتی به غلظتهای مختلف شوری نشان دادند. رتبهبندی ژنوتیپها براساس میزان تولید زیستتودة رویشی تحت تیمارهای شوری در مقایسه با تیمار شاهد و محاسبة شاخصهای تحمل تنش نشان داد که نمونههای 5620، 5941،6364، 6142، 5280، 6356 و 5843 و رقم ‘هاشم’ بیشترین مقدار شاخصهای تحمل تنش را دارایند. نمونة 6142 بهترین نمونه از نظر تحمل شوری در مرحلة رشد رویشی در تیمار 5/6 دسیزیمنس نمک کلریدسدیم بود. کاشت نمونهها در مزرعة تحقیقاتی در ایستگاه فیضآباد نیشابور با هدایت الکتریکی عصارة اشباع خاک 8/9 دسیزیمنس بر متر که عموماً تحت تأثیر یونهای سدیم و کلر بود، آسیب شدیدی را به تمامی نمونهها وارد ساخت، بهطوری که پس از شصت روز از زمان کاشت، تمامی نمونهها از بین رفت. علت این آسیب شدید به دلیل شوری بالای خاک منطقة آزمایش از حد آستانة تحمل این نمونهها بود.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Effects of drought stress and salicylic acid on morphological and physiological traits of (Foeniculum vulgare Mill.)تأثیر تنش خشکی و اسید سالیسیلیک بر صفات ظاهری و فیزیولوژیکی گیاه رازیانه7657785327610.22059/jci.2014.53276FAفاطمهسالارپورغرباکارشناس ارشد، گروه زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانحسنفرحبخشدانشیار گروه زراعت، دانشکدة کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانJournal Article20131001<strong>Recently, application of SA has increased to improve plants resistance to stresses such as drought. Hence, to investigate SA effects on morphophysiological characteristics of Fennel(Foeniculum vulgare Mill.) under drought stress, a split plot experiment based on latin square design with three replications was carried out at research farm of Shahid Bahonar University of Kerman in 2012. Three levels of drought stress (50, 75 and 100% of field capacity) and 3 concentrations of SA (0, 0.5 and 1mM) were considered as main and sub plot respectively. Foliar application of SA was performed at 3 to 4 leaf growth stage and before application of drought stress. The results showed that drought stress reduced plant height, the number and length of internodes on the main stem , grain yield and leaf protein (14.2, 2.4, 31.5, 51 and 23.5 percent respectively) and increased lipid peroxidation, hydrogen peroxide and phenolic compounds(66.6, 10.5 and 14.1 percent) compared to control. With increasing concentrations of salicylic acid, except for a reduction in lipid peroxidation and hydrogen peroxide (31.8 and 13.7 percent) a significant increase was observed in other traits when compared to control. Interaction of drought stress and SA on internode length on the main stem, lipid peroxidation and protein were signified. it was concluded that salicylic acid whit concentration of 1 mM has an effective role in alevieting stress injuries induced by drought.</strong><strong>امروزه، کاربرد اسید سالیسیلیک در افزایش مقاومت گیاهان به تنش خشکی افزایش یافته است. از اینرو، جهت بررسی تأثیر اسید سالیسیلیک بر خصوصیات مورفوفیزیولوژیکی گیاه رازیانه (<em>Foeniculum Vulgare </em>Mill.)تحت شرایط تنش خشکی، آزمایشی در مزرعة تحقیقاتی دانشگاه شهید باهنر کرمان، بهصورت کرتهای خرد ده در قالب طرح مربع لاتین با سه تکرار به مرحلة اجرا درآمد. تنش خشکی در سه سطح (50، 75 و 100 درصد ظرفیت زراعی) فاکتور اصلی و غلظت اسید سالیسیلیک در سه سطح (صفر، 5/0 و یک میلی مولار) فاکتور فرعی درنظر گرفته شد. محلولپاشی اسید سالیسیلیک در مرحلة چهاربرگی و قبل از اعمال تنش خشکی انجام شد. نتایج نشان داد تنش خشکی باعث کاهش معنادار ارتفاع، تعداد و طول میانگره در ساقة اصلی، عملکرد دانه و پروتئین برگ (بهترتیب 2/14، 4/2، 5/31، 51 و 5/23 درصد) و افزایش معنادار پراکسایش لیپید، پراکسید هیدروژن و ترکیبات فنلی برگ (6/66، 5/10 و 1/14 درصد) نسبت به شاهد شد. با افزایش غلظت اسید سالیسیلیک بهجز کاهش در پراکسایش لیپید و پراکسایش هیدروژن (8/31 و 7/13درصد)، افزایش معناداری در سایر صفات نسبت به تیمار شاهد دیده شد. اثر متقابل خشکی در اسید سالیسیلیک نیز بر طول میانگره در ساقة اصلی، پراکسایش لیپید و پروتئین معنادار بود. در نتیجه، اسید سالیسیلیک در غلظت 1 میلیمولار در رفع آسیبهای ناشی از تنش خشکی نقش مؤثری دارد.</strong>دانشگاه تهران، دانشکده فناوری کشاورزی ابوریحانبه زراعی کشاورزی2008-833716320141023Abstractsچکیده انگلیسی1205333410.22059/jci.2014.53334FAJournal Article20150421