مصطفی درویش نیا؛ مسلم موسویان
چکیده
این مطالعه به منظور دستیابی به آنتاگونیستهای موثر در کنترل بیماری مرگ گیاهچه فلفل گلخانهای با عامل Rhizoctonia solani انجام شد. آزمایشات در قالب طرح کاملا تصادفی در دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه لرستان در سال 97-1396 صورت گرفت. ابتدا قارچها و عوامل بیولوژیک از خاک گیاهان سولاناسه جداسازی و شناسایی شد. سپس با استفاده از روش کشت ...
بیشتر
این مطالعه به منظور دستیابی به آنتاگونیستهای موثر در کنترل بیماری مرگ گیاهچه فلفل گلخانهای با عامل Rhizoctonia solani انجام شد. آزمایشات در قالب طرح کاملا تصادفی در دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه لرستان در سال 97-1396 صورت گرفت. ابتدا قارچها و عوامل بیولوژیک از خاک گیاهان سولاناسه جداسازی و شناسایی شد. سپس با استفاده از روش کشت متقابـل توانایی آنتاگونیـستی جدایههای قارچی Trichoderma harzianum و Trichoderma virens و باکتری Bacillus subtilis علیه قارچ R. solani در آزمایشگاه بررسی شد. همچنین توانایی آنتاگونیـستی این عوامل بیولوژیکی و قارچکش بیولوژیک Trichomix HV در شرایط گلخانه روی این قارچ بیماریزا انجام شد. نتایج نشان دادند، دو گونه T. harzianum و T. virens با کلونیزه کردن و اسپورزایی در محیط PDA، به ترتیب به میزان 45/9 و 59/15 درصد باعث جلوگیری از رشد قارچ بیمارگر شدند و باکتری آنتاگونیست باعث بروز اثراتی چون خارج شدن محتویات هیفها، تغییر رنگ در نوک هیف، ظریف شدن و کاهش رشد میسلیوم تا 47/8 درصد شد. نتایج آزمایش در شرایط گلخانه نیز نشان داد، تیمارهای B. subtilis و T. harzianum بیشترین اثرات مثبت رشدی را روی صفات اندازهگیری از جمله طول و وزن (تر و خشک) ریشه و ساقه را داشتند و به ترتیب شدت بیماریزایی را تا 33/60 و 33/70 درصد کاهش دادند، از این رو بهترین عوامل آنتاگونیستی برای کنترل R. solani روی فلفل در این تحقیق بودند.
اعظم فعلی؛ سعیده ملکی فراهانی؛ حسین بشارتی
چکیده
به منظور بررسی اثرات کاربرد کودهای آلی، شیمیایی و زیستی بر ویژگیهای گیاه و خاک در کشت زعفران (Crocus sativus L.) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه زعفران شش ساله دانشگاه شاهد تهران در سال زراعی 95-94 انجام گرفت. عامل اول کود شیمیایی نیتروژن (اوره)، در سه سطح (0، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار) و عامل دوم کودهای ...
بیشتر
به منظور بررسی اثرات کاربرد کودهای آلی، شیمیایی و زیستی بر ویژگیهای گیاه و خاک در کشت زعفران (Crocus sativus L.) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه زعفران شش ساله دانشگاه شاهد تهران در سال زراعی 95-94 انجام گرفت. عامل اول کود شیمیایی نیتروژن (اوره)، در سه سطح (0، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار) و عامل دوم کودهای آلی و زیستی مختلف در چهار سطح (شاهد، ورمی کمپوست، ریزوباکتریهای محرک رشد گیاه حاوی سودوموناس و باسیلوس و تلفیق ریزوباکتریهای محرک رشد گیاه و ورمی کمپوست) بود. نتایج آزمایش نشان داد که تیمارهای کودی عملکرد کمی و کیفی زعفران و ویژگیهای خاک را بهطور معنیداری تحت تاثیر قرار دادند. تلفیق ورمی کمپوست با 50 کیلوگرم در هکتار کود اوره بیشترین اثر معنیدار را در افزایش عملکرد کمی و بهبود ویژگیهای خاک داشت. بهطوری که در این تیمار 6/42 درصد عملکرد خشک کلاله، 67/66 درصد نیتروژن خاک، 39/68 درصد ماده آلی خاک و 75/43 درصد فسفر قابل جذب خاک نسبت به شاهد افزایش یافت. نتایج این آزمایش نشان داد که به جز تلفیق ورمی کمپوست با 50 کیلوگرم در هکتار کود اوره در اکثر موارد در تلفیق سایر تیمارهای کودی با یکدیگر نسبت به شاهد برتری معنیداری مشاهده نشد. به طور کلی، در کشت زعفران کاربرد تلفیقی ورمی کمپوست به همراه نصف مقدار کود اوره توصیه شده می تواند باعث افزایش عملکرد گیاه و بهبود ویژگی های خاک شود.
فرشید حسنی؛ احمد اصغر زاده؛ محمدرضا اردکانی؛ آیدین حمیدی
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر باکتریهای محرک رشد بر مقدار جذب عناصر غذایی و افزایش بازده تولید ریزغدۀ سیبزمینی حاصل از کشت بافت، آزمایشی در قالب طرح فاکتوریل با طرح پایۀ کاملاً تصادفی و در چهار تکرار، در گلخانۀ مؤسسۀ تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهال در سال 1391 انجام گرفت. ریزغدههای دو رقم ‘اگریا’ و ‘سانته’ با زادمایۀ 116 و 173 باکتری ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر باکتریهای محرک رشد بر مقدار جذب عناصر غذایی و افزایش بازده تولید ریزغدۀ سیبزمینی حاصل از کشت بافت، آزمایشی در قالب طرح فاکتوریل با طرح پایۀ کاملاً تصادفی و در چهار تکرار، در گلخانۀ مؤسسۀ تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهال در سال 1391 انجام گرفت. ریزغدههای دو رقم ‘اگریا’ و ‘سانته’ با زادمایۀ 116 و 173 باکتری سودوموناس و نیز دو جنس باکتری باسیلوس (B. subtilisو B. megaterium) بهصورت مجزا و مخلوط با هم مایهزنی شدند. در پایان مرحلۀ پر شدن غده، مقدار عناصر غذایی فسفر، نیتروژن، پتاسیم، آهن، روی و منگنز اندازهگیری شد. ریزغدههای تولیدی در اندازههای مختلف درجهبندی شد و عملکرد کل ریزغدۀ تولیدی در اندازۀ استاندارد تعیین شد. مایهزنی با باکتریها بر تعداد ریزغدۀ تولیدی و جذب عناصر غذایی تأثیر مثبت و معنادار داشت. دو رقم از نظر مقدار جذب عناصر غذایی بهجز پتاسیم و تعداد ریزغدۀ تولیدی در اندازۀ استاندارد اختلاف معنادار نشان دادند. با مقایسۀ میانگین صفات مشخص شد که تیمارهای تلفیقی دو نوع باکتری بیشترین سهم را بر مقدار جذب عناصر غذایی و نیز تعداد ریزغده در اندازۀ استاندارد در قیاس با تیمار شاهد (عدم تلقیح با باکتری) داشت. رقم ‘سانته’ با برتری 48 درصدی، بیشترین تعداد ریزغده را در قیاس با رقم ‘اگریا’ تولید کرد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، تلقیح سیبزمینی با باکتریهای محرک رشد بهصورت مجزا و تلفیقی ضمن تشدید تأثیرات همافزایی از طریق افزایش رشد و توسعۀ ریشه و درنتیجه جذب بهتر عناصر غذایی میتواند سبب افزایش عملکرد و بازده تولید ریزغده شود.