کوثر اسدزاده؛ حبیب اله نادیان قمشه؛ وحید کشاورز توحید؛ عبدالرضا سیاهپوش
چکیده
هدف: بهمنظور بررسی تأثیر جدایههای باکتری سودوموناس محرک رشد گیاهی و فیلترکیک بر تغییرات رنگیزههای کلروفیلی و مؤلفههای رشدی در گیاه اسفناج تحت تنش علفکش متریبیوزین آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در گلخانه گروه خاکشناسی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در سال 97-1396 اجرا گردید.
روش پژوهش: ...
بیشتر
هدف: بهمنظور بررسی تأثیر جدایههای باکتری سودوموناس محرک رشد گیاهی و فیلترکیک بر تغییرات رنگیزههای کلروفیلی و مؤلفههای رشدی در گیاه اسفناج تحت تنش علفکش متریبیوزین آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در گلخانه گروه خاکشناسی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در سال 97-1396 اجرا گردید.
روش پژوهش: در این پژوهش از جدایههای Pseudomonas alloputida RUM14 و P. protegens CHA0 بهعنوان باکتریهای محرک رشد گیاهی و از فیلتر کیک بهعنوان کود آلی استفاده شد.
یافته ها: بررسی آماری نتایج این پژوهش نشان داد که تیمار گیاه اسفناج با جدایههای Pseudomonas alloputida RUM14 و P. protegens CHA0 و فیلترکیک بهطور معنیداری باعث افزایش رنگدانههای کلروفیلی a (بهترتیب 47، 21، 29 درصد) و b (42، 20 و 18 درصد) و کاروتنوئید (96، 33 و 84 درصد) و همچنین باعث افزایش وزن خشک ریشه (بهترتیب 59، 30 و 45 درصد)، طول ریشه (108، 51، 53 درصد)، وزن خشک ساقه (56، 49 و 12 درصد) و طول ساقه (31، 19 و 14 درصد) میگردد. بررسیهای آماری نشان داد که استفاده از علفکش متریبیوزین به میزان 100 گرم در هکتار بهطور معنیداری میزان رنگیزههای فتوسنتزی و مؤلفههای رشدی را کاهش میدهد. اما استفاده از باکتریهای محرک رشد و/یا فیلترکیک بهصورت معنیداری باعث کاهش این خسارت میگردد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش برای اولین بیان نمود که استفاده از باکتریهای محرک رشد گیاهی سودوموناس و/یا فیلترکیک بهطور معنیداری در افزایش رنگیزههای فتوسنتزی و مؤلفههای رشدی گیاه اسفناج مؤثر میباشد. همچنین تیمارهای ذکرشده خسارت ناشی از استفاده علفکش متریبیوزین را در گیاه اسفناج کاهش میدهد.
رئوف سید شریفی؛ رضا سید شریفی؛ حامد نریمانی
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر متانول و تلقیح بذر با باکتریهای محرک رشد بر مؤلفههای پرشدن دانه، محتوای کلروفیل و عملکرد گلرنگ (Carthamus tinctorius L.) تحت سطوح مختلف آبیاری، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1399 اجرا شد. عوامل موردبررسی شامل آبیاری (آبیاری کامل ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر متانول و تلقیح بذر با باکتریهای محرک رشد بر مؤلفههای پرشدن دانه، محتوای کلروفیل و عملکرد گلرنگ (Carthamus tinctorius L.) تحت سطوح مختلف آبیاری، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1399 اجرا شد. عوامل موردبررسی شامل آبیاری (آبیاری کامل بهعنوان شاهد، قطع آبیاری در50 درصد مراحل تکمهدهی و گلدهی)، کودهای زیستی (عدم کاربرد بهعنوان شاهد، تلقیح بذر با فلاوباکتریوم، سودوموناس، کاربرد همزمان فلاوباکتریوم و سودوموناس) و محلولپاشی متانول (محلولپاشی با آب بهعنوان شاهد و محلولپاشی 10 و 20 درصد حجمی متانول) بود. نتایج نشان داد که کاربرد همزمان فلاوباکتریوم، سودوموناس و محلولپاشی 20 درصد حجمی متانول تحت شرایط آبیاری کامل، محتوای کلروفیلa (57/41 درصد)، b (59/74 درصد) کلروفیل کل (33/49 درصد)، طول دوره و دوره مؤثر پرشدن دانه (بهترتیب 32/27 و 89/72 درصد)، عملکرد دانه (2/69 درصد) را نسبت به شرایط عدم کاربرد کودهای زیستی، متانول و آبیاری تا 50 درصد مرحله تکمهدهی افزایش داد. بهطورکلی، نتایج نشان داد که کاربرد باکتریهای محرک رشد و متانول بواسطه بهبود محتوای کلروفیل و مؤلفههای پرشدن دانه میتواند عملکرد دانه را تحت شرایط محدودیت آبی افزایش دهد.
فاطمه اقایی؛ رئوف سید شریفی؛ حامد نریمانی
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر غلظت 05/0 گرم در لیتر یونیکونازول و کاربرد کودهای زیستی بر عملکرد، محتوای کلروفیل و مؤلفههای پر شدن دانه گندم با استفاده از مدل دو تکهای در شرایط شوری خاک، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. عاملهای مورد بررسی شامل چهار سطح شوری خاک با نمک کلرید سدیم (عدم شوری ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر غلظت 05/0 گرم در لیتر یونیکونازول و کاربرد کودهای زیستی بر عملکرد، محتوای کلروفیل و مؤلفههای پر شدن دانه گندم با استفاده از مدل دو تکهای در شرایط شوری خاک، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. عاملهای مورد بررسی شامل چهار سطح شوری خاک با نمک کلرید سدیم (عدم شوری بهعنوان شاهد و شوریهای 40، 80 و120 میلیمولار در خاک)، و کاربرد جداگانه و ترکیبی یونیکونازول و کودهای زیستی (1) شاهد یا عدم کودهای زیستی و یونیکونازول، (2) قارچ میکوریزا، (3) یونیکونازول، (4) باکتری سودوموناس پوتیدا، (5) میکوریزا با سودوموناس پوتیدا، (6) میکوریزا با یونیکونازول، (7) کاربرد میکوریزا با یونیکونازول و سودوموناس پوتیدا) بودند. از مدل دوتکهای برای کمٍّیسازی مؤلفههای پر شدن دانه استفاده شد. نتایج نشان داد که کاربرد توأم میکوریزا با یونیکونازول و سودوموناس پوتیدا در شرایط عدم اعمال شوری، موجب افزایش محتوای کلروفیل a، کلروفیل کل، کاروتنوئید، وزن و حجم ریشه (بهترتیب 8/39، 6/51، 2/47، 9/97 و7/54 درصد) و همچنین افزایش حداکثر وزن تک بذر، طول دوره پر شدن، دوره مؤثر پر شدن دانه و عملکرد دانه (بهترتیب 4/78، 8/21، 2/32 و8/108درصدی) در مقایسه با عدم کاربرد کودهای زیستی و یونیکونازول در بالاترین سطح از شوری خاک شد. بر اساس نتایج، کاربرد کودهای زیستی و یونیکونازول میتواند بهعنوان یک رهیافت مناسب برای افزایش عملکرد و طول دورهی پر شدن دانه گندم تحت شرایط شوری خاک پیشنهاد شود.
فاطمه زمانی؛ رضا امیرنیا؛ اسماعیل رضائی چیانه؛ امیر رحیمی
چکیده
بهمنظور اثر کودهای زیستی بر عملکرد دانه و ترکیبات شیمیایی اسانس گیاه دارویی رازیانه، آزمایشی بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و 12 تیمار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه در سال زراعی 95-1394 اجرا شد. فاکتور اول شامل سه توده رازیانه (ارومیه، همدان و آلمان) و فاکتور دوم چهار سطح کودی شامل کود ...
بیشتر
بهمنظور اثر کودهای زیستی بر عملکرد دانه و ترکیبات شیمیایی اسانس گیاه دارویی رازیانه، آزمایشی بهصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار و 12 تیمار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه در سال زراعی 95-1394 اجرا شد. فاکتور اول شامل سه توده رازیانه (ارومیه، همدان و آلمان) و فاکتور دوم چهار سطح کودی شامل کود زیستی دارای باکتریهای تامین کننده نیتروژن، فسفر، پتاسیم، قارچ میکوریزا (گلوموس اینترارادایسز)، تلفیق کود زیستی باکتریایی + قارچ میکوریزا و عدم مصرف کود (شاهد) را شامل میشدند. نتایج نشان داد که کاربرد کودهای زیستی منجر به افزایش معنیدار عملکرد دانه، درصد کلونیزاسیون، عناصر غذایی، درصد اسانس، عملکرد اسانس و بهبود ترکیبات شیمیایی اسانس گردید و در این میان تیمارهای ترکیبی نسبت به تیمارهای مصرف جداگانه بیشترین تاثیر را در افزایش صفات مورد مطالعه داشتند. همچنین تاثیر توده بومی بر تمامی صفات کمی و کیفی مورد مطالعه به جز نیتروژن دانه معنیدار بود. عملکرد دانه، محتوی اسانس توده آلمان نسبت به دو توده همدان و ارومیه بالاتر بود. ترکیبات اصلی اسانس رازیانه، آنتول، فنچون، لیمونن و p-Allylanisole بود. بیشترین میزان آنتول در توده ارومیه در شرایطی کاربرد تلفیقی کود زیستی باکتریایی + قارچ میکوریزا بهدست آمد. به طور کلی، نتایج نشان داد که استفاده از کودهای زیستی اثر معنیداری در بهبود صفات کمی و کیفی رازیانه داشت.
اعظم فعلی؛ سعیده ملکی فراهانی؛ حسین بشارتی
چکیده
به منظور بررسی اثرات کاربرد کودهای آلی، شیمیایی و زیستی بر ویژگیهای گیاه و خاک در کشت زعفران (Crocus sativus L.) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه زعفران شش ساله دانشگاه شاهد تهران در سال زراعی 95-94 انجام گرفت. عامل اول کود شیمیایی نیتروژن (اوره)، در سه سطح (0، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار) و عامل دوم کودهای ...
بیشتر
به منظور بررسی اثرات کاربرد کودهای آلی، شیمیایی و زیستی بر ویژگیهای گیاه و خاک در کشت زعفران (Crocus sativus L.) آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه زعفران شش ساله دانشگاه شاهد تهران در سال زراعی 95-94 انجام گرفت. عامل اول کود شیمیایی نیتروژن (اوره)، در سه سطح (0، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار) و عامل دوم کودهای آلی و زیستی مختلف در چهار سطح (شاهد، ورمی کمپوست، ریزوباکتریهای محرک رشد گیاه حاوی سودوموناس و باسیلوس و تلفیق ریزوباکتریهای محرک رشد گیاه و ورمی کمپوست) بود. نتایج آزمایش نشان داد که تیمارهای کودی عملکرد کمی و کیفی زعفران و ویژگیهای خاک را بهطور معنیداری تحت تاثیر قرار دادند. تلفیق ورمی کمپوست با 50 کیلوگرم در هکتار کود اوره بیشترین اثر معنیدار را در افزایش عملکرد کمی و بهبود ویژگیهای خاک داشت. بهطوری که در این تیمار 6/42 درصد عملکرد خشک کلاله، 67/66 درصد نیتروژن خاک، 39/68 درصد ماده آلی خاک و 75/43 درصد فسفر قابل جذب خاک نسبت به شاهد افزایش یافت. نتایج این آزمایش نشان داد که به جز تلفیق ورمی کمپوست با 50 کیلوگرم در هکتار کود اوره در اکثر موارد در تلفیق سایر تیمارهای کودی با یکدیگر نسبت به شاهد برتری معنیداری مشاهده نشد. به طور کلی، در کشت زعفران کاربرد تلفیقی ورمی کمپوست به همراه نصف مقدار کود اوره توصیه شده می تواند باعث افزایش عملکرد گیاه و بهبود ویژگی های خاک شود.
فرشید حسنی؛ احمد اصغر زاده؛ محمدرضا اردکانی؛ آیدین حمیدی
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر باکتریهای محرک رشد بر مقدار جذب عناصر غذایی و افزایش بازده تولید ریزغدۀ سیبزمینی حاصل از کشت بافت، آزمایشی در قالب طرح فاکتوریل با طرح پایۀ کاملاً تصادفی و در چهار تکرار، در گلخانۀ مؤسسۀ تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهال در سال 1391 انجام گرفت. ریزغدههای دو رقم ‘اگریا’ و ‘سانته’ با زادمایۀ 116 و 173 باکتری ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر باکتریهای محرک رشد بر مقدار جذب عناصر غذایی و افزایش بازده تولید ریزغدۀ سیبزمینی حاصل از کشت بافت، آزمایشی در قالب طرح فاکتوریل با طرح پایۀ کاملاً تصادفی و در چهار تکرار، در گلخانۀ مؤسسۀ تحقیقات ثبت و گواهی بذر و نهال در سال 1391 انجام گرفت. ریزغدههای دو رقم ‘اگریا’ و ‘سانته’ با زادمایۀ 116 و 173 باکتری سودوموناس و نیز دو جنس باکتری باسیلوس (B. subtilisو B. megaterium) بهصورت مجزا و مخلوط با هم مایهزنی شدند. در پایان مرحلۀ پر شدن غده، مقدار عناصر غذایی فسفر، نیتروژن، پتاسیم، آهن، روی و منگنز اندازهگیری شد. ریزغدههای تولیدی در اندازههای مختلف درجهبندی شد و عملکرد کل ریزغدۀ تولیدی در اندازۀ استاندارد تعیین شد. مایهزنی با باکتریها بر تعداد ریزغدۀ تولیدی و جذب عناصر غذایی تأثیر مثبت و معنادار داشت. دو رقم از نظر مقدار جذب عناصر غذایی بهجز پتاسیم و تعداد ریزغدۀ تولیدی در اندازۀ استاندارد اختلاف معنادار نشان دادند. با مقایسۀ میانگین صفات مشخص شد که تیمارهای تلفیقی دو نوع باکتری بیشترین سهم را بر مقدار جذب عناصر غذایی و نیز تعداد ریزغده در اندازۀ استاندارد در قیاس با تیمار شاهد (عدم تلقیح با باکتری) داشت. رقم ‘سانته’ با برتری 48 درصدی، بیشترین تعداد ریزغده را در قیاس با رقم ‘اگریا’ تولید کرد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، تلقیح سیبزمینی با باکتریهای محرک رشد بهصورت مجزا و تلفیقی ضمن تشدید تأثیرات همافزایی از طریق افزایش رشد و توسعۀ ریشه و درنتیجه جذب بهتر عناصر غذایی میتواند سبب افزایش عملکرد و بازده تولید ریزغده شود.
اسماعیل رضائی چیانه؛ جلال جلیلیان؛ ال ناز ابراهیمیان؛ سیدمحمد سیدی
چکیده
بهصورت کرتهای خردشده بر پایة طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعهای واقع در استان آذربایجان غربی - شهرستان نقده در سال زراعی 92-1391 اجرا شد. سطوح آبیارﻯ در سه سطح (آبیاری بعد از 50 (شاهد)، 100 (تنش متوسط) و 150 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A (تنش شدید) و کودهای زیستی (قارچ مایکوریزا، ترکیب ازتوباکتر + فسفر بارور-2، مایکوریزا ...
بیشتر
بهصورت کرتهای خردشده بر پایة طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعهای واقع در استان آذربایجان غربی - شهرستان نقده در سال زراعی 92-1391 اجرا شد. سطوح آبیارﻯ در سه سطح (آبیاری بعد از 50 (شاهد)، 100 (تنش متوسط) و 150 میلیمتر تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A (تنش شدید) و کودهای زیستی (قارچ مایکوریزا، ترکیب ازتوباکتر + فسفر بارور-2، مایکوریزا + ازتوباکتر + فسفر بارور-2 و شاهد) بهترتیب بهعنوان کرتهای اصلی و فرعی در آزمایش درنظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که با افزایش سطح آبیاری از 50 به 150 میلیمتر تبخیر از تشتک ارتفاع بوته، تعداد چتر در بوته، وزن هزاردانه، عملکرد دانه، عملکرد زیستی، درصد و عملکرد اسانس زنیان بهطور معناداری کاهش یافت. در بین کودهای زیستی تیمار تلفیقی قارچ مایکوریزا + ازتوباکتر + فسفر بارور-2 نسبت به تیمارهای مصرف جداگانه بیشترین تأثیر را در افزایش صفات مطالعهشده داشتند. در هر یک از سطوح آبیاری (50، 100 و 150 میلیمتر تبخیر) بیشترین عملکرد دانه از تیمار کاربرد تلفیقی مایکوریزا + ازتوباکتر + فسفر بارور-2 (783 کیلوگرم در هکتار)، و کمترین عملکرد دانه از تیمار شاهد (400 کیلوگرم در هکتار) بهدست آمد.
طاهره رضاپور کویشاهی؛ محمد حسین انصاری؛ معرفت مصطفوی راد
چکیده
بهمنظور ارزیابی اثر برخی سویههای باکتری حلکنندة فسفات بر عملکرد و خصوصیات زراعی مهم لوبیای محلی گیلان تحت تأثیر مقادیر مختلف کود فسفره، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات با طرح پایة بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار، در مزرعة آزمایشی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گیلان (رشت) در سال زراعی 1393 اجرا شد. مقادیر کود فسفره شامل ...
بیشتر
بهمنظور ارزیابی اثر برخی سویههای باکتری حلکنندة فسفات بر عملکرد و خصوصیات زراعی مهم لوبیای محلی گیلان تحت تأثیر مقادیر مختلف کود فسفره، آزمایشی بهصورت اسپلیت پلات با طرح پایة بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار، در مزرعة آزمایشی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گیلان (رشت) در سال زراعی 1393 اجرا شد. مقادیر کود فسفره شامل سه سطح صفر، 40 و 80 کیلوگرم (P2O5) در هکتار و باکتری حلکنندة فسفات (سودوموناس پوتیدا) در سه سطح شامل سویههای 113، 168 و 173 و عدم تلقیح باکتری بهعنوان تیمار شاهد، بهطور تصادفی و بهترتیب در کرتهای اصلی و فرعی قرار گرفتند. اثر متقابل کود و باکتری بر وزن صددانه و محتوای پروتئین دانۀ لوبیا معنادار بود. کاربرد 80 کیلوگرم فسفر در هکتار کمترین تعداد غلاف در بوته (8/9 عدد)، تعداد دانه در غلاف (53/3 عدد)، عملکرد زیستتوده (3317 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد دانه (1136 کیلوگرم در هکتار) در واحد سطح را نشان داد. همچنین، بیشترین تعداد دانه در غلاف (12/4 عدد)، شاخص برداشت (44 درصد) و عملکرد دانه (1858 کیلوگرم در هکتار) تحت تأثیر سویة 168 باکتری حلکنندة فسفات بهدست آمد. سویة 168 کارایی بیشتری از نظر افزایش عملکرد دانه در مقایسه با دیگر سویههای باکتری حلکنندة فسفر داشت. براساس نتایج پژوهش حاضر، در سطوح پایین فسفر قابل دسترس خاک سویههای باکتری حلکنندة فسفات را میتوان در راستای افزایش عملکرد دانۀ لوبیای محلی در گیلان و شرایط اقلیمی و خاکی مشابه توصیه کرد.