عبدالله صفری؛ علی نخزری مقدم؛ علی راحمی کاریزکی؛ محمد صلاحی فراهی
چکیده
هدف: بهمنظور بررسی تأثیر تقسیط نیتروژن و آبیاری تکمیلی بر عملکرد، اجزای عملکرد و درصد روغن آفتابگردان، آزمایشی در سال زراعی 97-1396 بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه گنبد کاووس اجرا شد.روش پژوهش: تیمارهای آزمایش شامل تقسیط نیتروژن (عدم مصرف نیتروژن، مصرف 25 درصد بههنگام ...
بیشتر
هدف: بهمنظور بررسی تأثیر تقسیط نیتروژن و آبیاری تکمیلی بر عملکرد، اجزای عملکرد و درصد روغن آفتابگردان، آزمایشی در سال زراعی 97-1396 بهصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه دانشکده کشاورزی دانشگاه گنبد کاووس اجرا شد.روش پژوهش: تیمارهای آزمایش شامل تقسیط نیتروژن (عدم مصرف نیتروژن، مصرف 25 درصد بههنگام کاشت و 75 درصد قبل از گلدهی، مصرف 50 درصد بههنگام کاشت و 50 درصد قبل از گلدهی و مصرف 75 درصد بههنگام کاشت و 25 درصد قبل از گلدهی) و آبیاری تکمیلی (عدم آبیاری، آبیاری تکمیلی در مرحله گلدهی، آبیاری تکمیلی در مرحله پرشدن دانه و آبیاری تکمیلی در مرحله گلدهی و پر شدن دانه) هر کدام در چهار سطح بود.یافتهها: نتایج نشان داد که بیشترین تعداد دانه در ردیف، تعداد دانه در طبق، وزن هزاردانه، عملکرد دانه (4318 کیلوگرم در هکتار) و شاخص برداشت در تیمار مصرف 25 درصد نیتروژن در زمان کاشت و 75 درصد قبل از گلدهی مشاهده شد. مصرف 75 درصد مقدار نیتروژن در زمان کاشت و 25 درصد قبل از گلدهی تعداد ردیف در طبق را افزایش داد. عدم کاربرد نیتروژن درصد روغن را افزایش اما عملکرد روغن را کاهش داد. آبیاری در مراحل گلدهی و پرشدن دانه، تعداد دانه در طبق، وزن دانه و عملکرد (4427 کیلوگرم در هکتار) را افزایش داد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدستآمده، آبیاری در مراحل گلدهی و پرشدن دانه و همچنین مصرف 25 درصد نیتروژن در زمان کاشت و 75 درصد قبل از گلدهی برای بهدستآوردن عملکرد مطلوب آفتابگردان مناسب بود.
وجیهه امینی ماندی؛ علی نخزری مقدم؛ علی راحمی کاریزکی؛ معصومه نعیمی
چکیده
این مطالعه بهمنظور بررسی عوامل تأثیرگذار بر خلأ عملکرد برنج در منطقه جویبار واقع در استان مازندران با استفاده از دو روش آنالیز خط مرزی و نیز تحلیل مقایسه کارکرد در سالهای زراعی 97-1396 و 98-1397 بهصورت میدانی و مصاحبه حضوری با کشاورزان اجرا شد. در این راستا، بهصورت کلی 120 مزرعه برنج واقع در محدوده جغرافیایی موردمطالعه در هر سال زراعی ...
بیشتر
این مطالعه بهمنظور بررسی عوامل تأثیرگذار بر خلأ عملکرد برنج در منطقه جویبار واقع در استان مازندران با استفاده از دو روش آنالیز خط مرزی و نیز تحلیل مقایسه کارکرد در سالهای زراعی 97-1396 و 98-1397 بهصورت میدانی و مصاحبه حضوری با کشاورزان اجرا شد. در این راستا، بهصورت کلی 120 مزرعه برنج واقع در محدوده جغرافیایی موردمطالعه در هر سال زراعی بهگونهای تعیین شدند که از نظر مکانی و زمانی دارای تنوع کافی باشند. در روش تحلیل مقایسه عملکرد، رابطه موجود بین عملکرد با متغیرهای کمی و کیفی اندازهگیریشده، با استفاده از روش رگرسیون چندگانه موردبررسی قرار گرفت. در روش آنالیز خط مرزی، براساس پروتکل پیشنهاد شده، یک خط مرزی به دادهها در نمودار پراکنش دادهها برازش داده شد. نتایج نشان داد که براساس تحلیل مقایسه کارکرد، خلأ عملکرد مزارع برنج در منطقه جویبار 1842 کیلوگرم در هکتار و تاریخ برداشت مهمترین عامل خلأ عملکرد برنج بود. همچنین، براساس تجزیه و تحلیل خط مرزی، خلأ عملکرد مزارع برنج در این منطقه، به میزان 874 کیلوگرم در هکتار و مبارزه زیستی مهمترین عامل خلأ عملکرد برنج بود. بنابراین، نظارت و ارزیابی مداوم مدیریت محصولات زراعی در مزارع کشاورزان و شناسایی و از بینبردن یا کاهش خلأ عملکرد و عوامل مدیریتی ایجادکننده آن ضروری است.
مجتبی صالحی شیخی؛ علی نخزری مقدم؛ علی راحمی کاریزکی؛ مجید محمداسمعیلی
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر رقم نخودفرنگی و نسبتهای کشت مخلوط جایگزینی و افزایشی بر عملکرد و شاخصهای رقابت نخودفرنگی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 96-1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبدکاووس اجرا شد. فاکتورهای آزمایش، نسبتهای کشت مخلوط در نه سطح شامل کشت خالص نخودفرنگی، کشت خالص ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر رقم نخودفرنگی و نسبتهای کشت مخلوط جایگزینی و افزایشی بر عملکرد و شاخصهای رقابت نخودفرنگی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 96-1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبدکاووس اجرا شد. فاکتورهای آزمایش، نسبتهای کشت مخلوط در نه سطح شامل کشت خالص نخودفرنگی، کشت خالص اسفناج، کشت مخلوط سری جایگزین 33، 50 و 67 درصد اسفناج بهجای نخودفرنگی و کشت مخلوط سری افزایشی 33، 50، 67 و 100 درصد اسفناج به نخودفرنگی و ارقام نخودفرنگی شمشیری و پفکی بودند. عملکرد کل در تیمارهای کشت مخلوط سری افزایشی بیش از تیمارهای کشت مخلوط سری جایگزین و کشت خالص نخودفرنگی و اسفناج بود. نسبت برابری زمین و ضریب نسبی تراکم در تیمارهای کشت مخلوط سری افزایشی بیش از تیمارهای کشت مخلوط سری جایگزین بود. این نسبت در همه تیمارهای کشت مخلوط بیش از یک بود. بیشترین نسبت برابری زمین برابر 333/1 به تیمار کشت مخلوط سری افزایشی 100 درصد نخودفرنگی+ 100 درصد اسفناج تعلق داشت. در تیمارهای کشت مخلوط سری جایگزین، نخودفرنگی گیاه غالب و در تیمارهای کشت مخلوط سری افزایشی اسفناج گیاه غالب بود. در هیچکدام از تیمارهای کشت مخلوط کاهش عملکرد واقعی مشاهده نشد. بیشترین شاخص بهرهوری سیستم مربوط به تیمار سری افزایشی 100 درصد نخودفرنگی+ 100 درصد اسفناج با 3045 بود. درمجموع، نسبت برابری زمین بالای یک و مثبتبودن شاخص بهرهوری سیستم بیانگر سودمندبودن کشت مخلوط نخودفرنگی و اسفناج بهویژه سری افزایشی 100 درصد نخودفرنگی+ 100 درصد اسفناج بود.
عاطفه سادات موسوی؛ معصومه نعیمی؛ علی راحمی کاریزکی؛ عبدالطیف قلی زاده
چکیده
بهمنظور بررسی تأثیر کاربرد الیسیتورهای کیتوزان و اسیدسالیسیلیک بر تنظیم اسمزی و برخی صفات فیزیولوژیکی گیاه دارویی زوفا (Hyssopus officinalis L.) تحت شرایط خشکی، آزمایشی به صورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبد کاووس در سال زراعی 97-1396 اجرا شد. عامل آبیاری در سه سطح شامل دور آبیاری ...
بیشتر
بهمنظور بررسی تأثیر کاربرد الیسیتورهای کیتوزان و اسیدسالیسیلیک بر تنظیم اسمزی و برخی صفات فیزیولوژیکی گیاه دارویی زوفا (Hyssopus officinalis L.) تحت شرایط خشکی، آزمایشی به صورت کرتهای خردشده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبد کاووس در سال زراعی 97-1396 اجرا شد. عامل آبیاری در سه سطح شامل دور آبیاری هفت، 14 و 21 روزه بهعنوان فاکتور اصلی و چهار سطح محلولپاشی شامل عدم مصرف الیسیتور (تیمار شاهد، محلولپاشی با آب خالص)، محلولپاشی اسیدسالیسیلیک (300 میلیگرم در لیتر)، محلولپاشی کیتوزان (پنج گرم در لیتر) و تلفیق اسیدسالیسیلیک و کیتوزان بهعنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد اثر متقابل محلولپاشی و آبیاری روی صفات میزان نشت یونی، محتوای کلروفیل a، قند محلول و میزان مالوندیآلدهید معنیدار اما بر میزان کاروتنوئید و عملکرد اسانس معنیدار نبود. محلولپاشی همزمان سالیسیلیک اسید و کیتوزان با کاهش 17 درصدی نشت یونی و کاهش 40 درصدی میزان مالوندیآلدهید گیاه نسبت به شاهد سبب افزایش پایداری غشای سلولی تحت تنش آبیاری 21 روزه شد، در همین تیمار (21 روزه) کیتوزان سبب افزایش 51 درصدی میزان رنگیزههای فتوسنتزی و کلروفیل کل نسبت به شاهد شد. بنابر نتایج بهدستآمده اسید سالیسیلیک و کیتوزان توانستند از طریق فعالنمودن مکانیسمهای مختلف تحمل، توانایی گیاه زوفا را در پاسخ به تنش کمآبی افزایش دهند.
محمد صالح روان؛ علی راحمی کاریزکی؛ عباس بیابانی؛ علی نخ زری مقدم؛ ابراهیم غلامعلی پور علمداری
چکیده
بهمنظور بررسی اثر تراکم کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد ارقام جو در شرایط دیم، این آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبدکاووس طی دو سال زراعی 96-1395 و 97-1396 انجام شد. فاکتور نخست تراکم در چهار سطح 200، 300، 400 و 500 دانه در مترمربع و فاکتور دوم ارقام جو شامل فردان، خرم، ماهور ...
بیشتر
بهمنظور بررسی اثر تراکم کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد ارقام جو در شرایط دیم، این آزمایش بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبدکاووس طی دو سال زراعی 96-1395 و 97-1396 انجام شد. فاکتور نخست تراکم در چهار سطح 200، 300، 400 و 500 دانه در مترمربع و فاکتور دوم ارقام جو شامل فردان، خرم، ماهور و صحرا بود. در صفات تعداد دانه در سنبله و تعداد سنبله در مترمربع بهترتیب رقم صحرا در حداقل تراکم و ماهور در حداکثر تراکم برترین ارقام بودند. بالاترین وزن هزاردانه نیز در رقم فردان مشاهده شد. حداکثر عملکرد دانه در سال اول و دوم آزمایش بهترتیب از ارقام ماهور با تراکم 300 و خرم با تراکم 200 دانه در مترمربع بهدست آمد. بین تعداد سنبله در مترمربع با تعداد دانه در سنبله همبستگی منفی (**67/0-r= و **83/0- r= بهترتیب در سال اول و دوم آزمایش) مشاهده شد، اما این همبستگی با عملکرد دانه مثبت بود. بالاترین همبستگی مثبت و معنیدار نیز بین عملکرد دانه با شاخص برداشت و عملکرد زیستی مشاهده شد. با توجه به نتایج افزایش عملکرد دانه ناشی از افزایش در هر دو صفت شاخص برداشت و عملکرد زیستی بود، در هر دو سال آزمایش تراکم مطلوب بهمنظور دستیابی به حداکثر عملکرد دانه در ارقام فردان، خرم و صحرا 200 و برای رقم ماهور 300 دانه در مترمربع بود.
محمد شریف نوبتیانی؛ علی راحمی کاریزکی؛ عباس بیابانی؛ علی منصوری راد
چکیده
این مطالعه بهمنظور ارزیابی عوامل محدودکنندهی عملکرد گندم در شهرستان کلاله با استفاده از روش تحلیل مقایسه کارکرد (CPA) در سال زراعی 95-1394 انجام گردید. جمعآوری اطلاعات موردنیاز، بهصورت میدانی و مصاحبه شخصی با کشاورزان صورت گرفت. بدین منظور، 60 مزرعه گندم مناطق دیم شهرستان کلاله به گونهای انتخاب شدند که دارای تنوع کافی در کلیه ...
بیشتر
این مطالعه بهمنظور ارزیابی عوامل محدودکنندهی عملکرد گندم در شهرستان کلاله با استفاده از روش تحلیل مقایسه کارکرد (CPA) در سال زراعی 95-1394 انجام گردید. جمعآوری اطلاعات موردنیاز، بهصورت میدانی و مصاحبه شخصی با کشاورزان صورت گرفت. بدین منظور، 60 مزرعه گندم مناطق دیم شهرستان کلاله به گونهای انتخاب شدند که دارای تنوع کافی در کلیه عملیات مدیریت زراعی کاشت، داشت و برداشت باشند. مقدار دانه تحویلی به مراکز خرید گندم بعد از تعیین مقدار افت بهعنوان عملکرد نهایی مزرعه ثبت شد. برای تعیین میزان خلأ عملکرد و شناسایی عوامل ایجادکننده آن از تجزیه مقایسه کارکرد استفاده شد. نتایج حاصل از مدل عملکرد نشان داد که بین عملکرد قابل حصول (1/7248 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد واقعی (4/3176 کیلوگرم در هکتار) اختلافی به میزان 7/4071 کیلوگرم در هکتار وجود داشت. از بین متغیرهای مورد بررسی، متغیرهای تجربه کشاورز، میزان بذر مصرفی، مقدار فسفر قابل جذب در خاک، دفعات مصرف قارچکش، مواد آلی خاک، مقدار پتاسیم قابل جذب در خاک و مقدار نیتروژن مصرفی، بیشترین تأثیر را در ایجاد خلأ عملکرد گندم در این منطقه داشتند، که بهترتیب 4/19، 8/16، 9/14، 3/14، 7/12، 7/11 و 3/10 درصد از عملکرد قابل حصول را شامل میشدند. به نظر میرسد که با اصلاح این عوامل میتوان اختلاف بین عملکرد قابل حصول و عملکرد واقعی را کاهش داد.
شهرام سخاوتی فر؛ علی راحمی کاریزکی؛ علی نخزری مقدم؛ مهدی ملاشاهی
چکیده
درک پتانسیل عملکرد و فاصله موجود بین عملکرد واقعی گیاهان زراعی با عملکرد قابل دستیابی برای تشخیص عوامل محدودکننده عملکرد ضروری است. برای شناخت محدودیتهای مدیریتی تولید در گیاه کلزا، بررسیهایی در سال زراعی 96-1395 در 50 مزرعه انجام شد. این مطالعه در دهستان زاوکوه شهرستان کلاله که یکی از مناطق اصلی کشت کلزا در استان گلستان است، صورت ...
بیشتر
درک پتانسیل عملکرد و فاصله موجود بین عملکرد واقعی گیاهان زراعی با عملکرد قابل دستیابی برای تشخیص عوامل محدودکننده عملکرد ضروری است. برای شناخت محدودیتهای مدیریتی تولید در گیاه کلزا، بررسیهایی در سال زراعی 96-1395 در 50 مزرعه انجام شد. این مطالعه در دهستان زاوکوه شهرستان کلاله که یکی از مناطق اصلی کشت کلزا در استان گلستان است، صورت گرفت. همه دادههای مدیریتی مزارع پس از ثبت با استفاده از رگرسیون گام به گام و روشCPA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. با استفاده از مدل تولید و مقادیر پارامترهای مدل سهم هر یک از محدودیتها در ایجاد خلاء عملکرد مشخص شدند. میزان خلاء عملکرد بر پایه اختلاف بین عملکرد قابل دستیابی و عملکرد میانگین کشاورزان در منطقه به دست آمد. نتایج نشان داد بین متوسط عملکرد واقعی (2308 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد قابل حصول (4123 کیلوگرم در هکتار)، 1818 کیلوگرم در هکتار خلا وجود دارد. مهمترین فاکتورهای خلا عملکرد برای منطقه مورد مطالعه شامل مساحت مزرعه تحت مدیریت کشاورز با 4/21 درصد، عدم شخم تابستانه با 15 درصد، زمان تهیه زمین و شخم با 7/14 درصد، عدم مصرف بهینه کود نیتروژن 6/14 درصد، عدم مصرف بهینه کود پتاسیم با 14درصد، تراکم علفهای هرز در واحد سطح 8/10 درصد، ضد عفونی بذر با حشرهکشها 1/8 درصد و زیر شکن با 4/1 درصد میباشد.
علی نخزری مقدم؛ مجتبی صالحی شیخی؛ علی راحمی کاریزکی؛ مجید محمداسمعیلی
چکیده
بهمنظور بررسی اثر رقم و الگوی کاشت بر عملکرد و پروتئین دانه نخودفرنگی، وزن کل دو گیاه و نسبت برابری زمین، آزمایشی بهصورت فاکتوریل (دو عاملی) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبدکاووس در سال زراعی 96-1395 اجرا گردید. عامل اول رقم نخودفرنگی (شامل ارقام پفکی و شمشیری) و عامل دوم الگوی کاشت (در 9 سطح ...
بیشتر
بهمنظور بررسی اثر رقم و الگوی کاشت بر عملکرد و پروتئین دانه نخودفرنگی، وزن کل دو گیاه و نسبت برابری زمین، آزمایشی بهصورت فاکتوریل (دو عاملی) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه گنبدکاووس در سال زراعی 96-1395 اجرا گردید. عامل اول رقم نخودفرنگی (شامل ارقام پفکی و شمشیری) و عامل دوم الگوی کاشت (در 9 سطح شامل کشت خالص هر یک، کشت مخلوط جایگزینی نخودفرنگی و اسفناج بهترتیب با نسبتهای 2:1، 1:1 و 2:1 و کشت مخلوط افزایشی 33، 50، 67 و 100 درصد اسفناج به نخودفرنگی) بود. تأثیر رقم و الگوی کاشت بر اکثر صفات معنیدار شد. طول بوته، وزن 100 دانه، وزن غلاف، عملکرد غلاف در بوته، وزن تر بوته نخودفرنگی و وزن کل در رقم پفکی بیش از رقم شمشیری بود، اما تعداد غلاف در بوته و شاخص برداشت آن کمتر بود. تعداد غلاف در بوته، وزن غلاف، عملکرد غلاف در بوته، وزن 100 دانه، شاخص برداشت و وزن تر بوته در تیمارهای کشت خالص نخودفرنگی و کشت مخلوط جایگزین بیش از تیمارهای کشت مخلوط افزایشی بود. افزایش درصد اسفناج در تیمارهای افزایشی باعث کاهش صفات نخود فرنگی شد، اما عملکرد کل افزایش یافت. براساس نتایج، عملکرد رقم پفکی 81/11 درصد بیش از رقم شمشیری بود و بیشترین وزن کل دو گیاه با 1/30 تن در هکتار از تیمار کشت مخلوط افزایشی 100 درصد نخودفرنگی + 100 درصد اسفناج بهدست آمد. در کلیه تیمارهای کشت مخلوط نسبت برایری زمین بیش از یک بود که حاکی از برتری کشت مخلوط بود.
علی منصوری راد؛ علی نخزری مقدم؛ افشین سلطانی؛ علی راحمی کاریزکی؛ بنیامین ترابی
چکیده
یکی از عمدهترین مشکلات تولید سویا در استان گلستان اختلاف قابلتوجه بین عملکرد واقعی کشاورزان و عملکرد قابل وصول (خلاء عملکرد) است که در سالهای اخیر این اختلاف در مزارع سویا در مناطق تولید این محصول چشمگیر بوده است. بنابراین، شناسایی عوامل محدودکننده و خلاء عملکرد دارای اهمیت ویژهای است. بدین منظور مطالعهای در شهرستان کلاله ...
بیشتر
یکی از عمدهترین مشکلات تولید سویا در استان گلستان اختلاف قابلتوجه بین عملکرد واقعی کشاورزان و عملکرد قابل وصول (خلاء عملکرد) است که در سالهای اخیر این اختلاف در مزارع سویا در مناطق تولید این محصول چشمگیر بوده است. بنابراین، شناسایی عوامل محدودکننده و خلاء عملکرد دارای اهمیت ویژهای است. بدین منظور مطالعهای در شهرستان کلاله و در 73 مزرعه به صورت پیمایشی و براساس روش تحلیل مقایسه کارکرد انجام شد. در این مطالعه تمامی اطلاعات مربوط به عملیات مدیریتی، خصوصیات خاک و وضعیت اجتماعی – اقتصادی کشاورزان ثبت و اندازهگیری شدند. سپس با استفاده از رگرسیون گام به گام، رابطه بین عملکرد و تمامی متغیرها بررسی شد. نتایج نشان داد که بین عملکرد کشاورزان و عملکردی که میتوانند برداشت کنند، 4/2606 کیلوگرم در هکتار فاصله (خلاء) وجود دارد. نتایج آزمایش حاضر نشان داد که شش عامل محدودکننده عملکرد سویا در شهرستان کلاله شامل تجربه کشاورز، زیر خاک کردن بقایا، تاریخ کاشت، آبیاری بارانی، مقدار آب مصرفی و تراکم بوته بهترتیب 1/30، 1/5، 7/14، 8/13، 8/13 و 5/22 درصد خلاء عملکرد ایجاد میکنند. در این تحقیق از بین شش عاملی که عملکرد قابل حصول سویا را محدود کرده است پنج متغیر، عوامل مدیریتی هستند که در صورت بهینهسازی این عوامل مدیریتی میتوان عملکرد سویا را در منطقة کلاله تا 70 درصد افزایش داد.