حسنا فیاضی؛ ابراهیم زینلی؛ افشین سلطانی؛ بنیامین ترابی
چکیده
یکی از چالشهای مهم مرتبط با کشاورزی و امنیت غذایی، تغییر اقلیم جهانی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تغییر اقلیم در آینده بر عملکرد و بهرهوری آب ذرت علوفهای (Zea mays L.) در ایران انجام شد. برای پیشبینی تغییر اقلیم در آینده (2050 میلادی) از دو سناریوی RCP4.5 و RCP8.5 و از دادههای هواشناسی در سالهای 1394-1380 بهعنوان دوره مبنا استفاده ...
بیشتر
یکی از چالشهای مهم مرتبط با کشاورزی و امنیت غذایی، تغییر اقلیم جهانی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تغییر اقلیم در آینده بر عملکرد و بهرهوری آب ذرت علوفهای (Zea mays L.) در ایران انجام شد. برای پیشبینی تغییر اقلیم در آینده (2050 میلادی) از دو سناریوی RCP4.5 و RCP8.5 و از دادههای هواشناسی در سالهای 1394-1380 بهعنوان دوره مبنا استفاده شد. پتانسیل عملکرد با استفاده از مدل شبیهسازی گیاهی SSM-iCrop2 و براساس شیوهنامه گیگا برآورد شد و تغییرات اقلیمی برای هر سناریو در مدل شبیهسازی اعمال شد. نتایج نشان داد که تغییر اقلیم براساس هر دو سناریوی یادشده تأثیر قابلاعتنایی بر پتانسیل عملکرد ذرت علوفهای نسبت به شرایط فعلی نداشت و فقط موجب افزایشی معادل 9/0 و 4/1 درصد در دو سناریوی یادشده نسبت به شرایط فعلی (6/85 تن در هکتار) خواهد شد. این نتیجه را میتوان به چهارکربنهبودن این گیاه و در نتیجه عدم تأثیر افزایش CO2 بر رشد و عملکرد آن و همچنین باقیماندن دما در دامنه دماهای بهینه در بیشتر مناطق اقلیمی اصلی تولید ذرت علوفهای در ایران نسبت داد. میزان بهرهوری آب نیز در هر دو سناریو به میزان 4/0 و 6/1 درصد نسبت به شرایط فعلی (4/10 کیلوگرم بر مترمکعب) افزایش مییابد که دلیل احتمالی آن افزایش غلظت CO2 و بستهترشدن روزنهها میباشد. همچنین، بهدلیل آنکه تغییر چندانی در میزان آب مصرفی و تبخیر و تعرق مشاهده نشد میتوان افزایش بهرهوری آب در ذرت علوفهای را به افزایش پتانسیل عملکرد نسبت داد.
سمانه رهبان؛ بنیامین ترابی؛ افشین سلطانی؛ ابراهیم زینلی
چکیده
مطالعه حاضر با هدف برآورد خلأ عملکرد کلزای آبی در ایران، بهعنوان اولین قدم برای برنامهریزی بهمنظور افزایش پایدار تولید این گیاه زراعی مهم در سال 98-1396 در آزمایشگاه مدلسازی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی گرگان برای دوره زمانی 1378 تا 1393 انجام شد. برای برآورد خلأ عملکرد از روش ارائهشده در پروژه اطلس جهانی خلأ عملکرد در جهت شناسایی ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف برآورد خلأ عملکرد کلزای آبی در ایران، بهعنوان اولین قدم برای برنامهریزی بهمنظور افزایش پایدار تولید این گیاه زراعی مهم در سال 98-1396 در آزمایشگاه مدلسازی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی گرگان برای دوره زمانی 1378 تا 1393 انجام شد. برای برآورد خلأ عملکرد از روش ارائهشده در پروژه اطلس جهانی خلأ عملکرد در جهت شناسایی پهنههای اقلیمی و همچنین شناسایی ایستگاههای هواشناسی مهم در مناطق تولید کلزا در کشور استفاده شد. عملکـرد واقعی برای کلزای آبی در مناطق اصلی کشت آن در کشور بین 1184 تا 2358 کیلوگرم در هکتار میباشد. دامنه عملکرد پتانسیل کلزای آبی 3823 تا 6520 کیلوگرم در هکتار برآورد شد. بالاترین عملکرد پتانسیل در استانهای همدان و لرستان محاسبه و کمترین آن مربوط به جلگه خوزستان بود. دامنه خلأ عملکرد در اقلیمهای اصلی کشت آن در کشور 2480 تا 4365 کیلوگرم در هکتار یعنی بین 53 تا 77 درصد خلأ و بهطور متوسط 3276 کیلوگرم در هکتار معادل 65 درصد خلأ عملکرد برآورد شد. با در نظرگرفتن عملکرد قابلحصول بهعنوان عملکرد هدف، بین 1544 تا 3208 و بهطور متوسط 2261 کیلوگرم در هکتار عملکرد قابلحصول وجود دارد. بزرگبودن خلأ عملکرد، بیانگر این است که از ظرفیت تولید گیاهان زراعی در کشور بهخوبی استفاده نمیشود. بررسی دلایل و روشهای رفع خلأ عملکرد موجود و استفاده از راهکارهای مدیریتی کارآمد بهمنظور دستیابی به عملکردهای بالاتر از لحاظ اقتصادی و امنیت غذایی در کشور بسیار دارای اهمیت است.
علیرضا نه بندانی؛ مجتبی سعادتی؛ مهدی گودرزی؛ افشین سلطانی
چکیده
خطر کاهش امنیت غذایی ناشی از تغییرات اقلیمی یکی از چالشهای عمده قرن 21 است. این مطالعه با هدف پیشبینی پتانسیل عملکرد و تولید گیاهان زراعی استراتژیک کشور تحت تأثیر سناریوهای تغییر اقلیمی انجام گرفت. در این تحقیق پتانسیل عملکرد و تولید 17 گیاه زراعی (گندم، جو، برنج، لوبیا، کلزا، نخود، ذرت دانهای، پنبه، عدس، سیب زمینی، کنجد، سویا، ...
بیشتر
خطر کاهش امنیت غذایی ناشی از تغییرات اقلیمی یکی از چالشهای عمده قرن 21 است. این مطالعه با هدف پیشبینی پتانسیل عملکرد و تولید گیاهان زراعی استراتژیک کشور تحت تأثیر سناریوهای تغییر اقلیمی انجام گرفت. در این تحقیق پتانسیل عملکرد و تولید 17 گیاه زراعی (گندم، جو، برنج، لوبیا، کلزا، نخود، ذرت دانهای، پنبه، عدس، سیب زمینی، کنجد، سویا، چغندرقند، نیشکر، آفتابگردان، یونجه و ذرت علوفهای) در سطح کل کشور در شرایط فعلی (دوره زمانی 1384 تا 1393) و دو سناریوی اقلیمی آینده خوشبینانه (افزایش 5/1 درجه سانتی گراد دما همراه با افزایش 14 درصد بارش دوره زمانی 1384 تا 1393) و بدبینانه (افزایش 5/1 درجه سانتی گراد دما همراه با کاهش 14 درصد بارش دوره زمانی 1384 تا 1393) با استفاده از مدل گیاهی SSM-iCrop2 برآورد شد. نتایج نشان داد سناریوی بدبینانه باعث کاهش پتانسیل تولید گندم و حبوبات (حدود 1 درصد) و سناریوی خوشبینانه باعث افزایش پتانسیل تولید این محصولات (به ترتیب 4 و 2 درصد) میشود. هر دو سناریوی تغییر اقلیم باعث کاهش پتانسیل تولید برنج، سیبزمینی، دانههای روغنی و گیاهان قندی (به ترتیب 4، 10، 5 و 7 درصد) میشود. همچنین، پتانسیل تولید گیاهان علوفهای در هر دو سناریوی تغییر اقلیم بدبینانه و خوشبینانه افزایش مییابد. نتایج حاکی از آن بود که مهمترین عوامل تأثیرگذار بر تغییرات عملکرد گیاهان زراعی در اقلیم آینده کاهش طول دوره رشد، کارایی استفاده از تشعشع و کارایی تعرق خواهند بود. به طور کلی، گیاهان گندم، جو، سیب زمینی و نیشکر بیشتر از سایر گیاهان تحت تأثیر تغییرات اقلیمی قرار گرفتند.
راحله عرب عامری؛ افشین سلطانی؛ ابراهیم زینلی؛ بنیامین ترابی
چکیده
تحلیل خلأ عملکرد یک تخمین کمی از امکان افزایش در ظرفیت غذا برای یک ناحیه مشخص را فراهم میآورد که یک جزء مهم در طراحی راهبردهای تأمین غذا در مقیاس منطقهای، ملی و در سطح جهانی است. در این راستا پژوهشی بهمنظور میزان و چگونگی پراکنش خلأ عملکرد محصول نخود و عدس در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال 1395-1397 انجام گرفت. در ...
بیشتر
تحلیل خلأ عملکرد یک تخمین کمی از امکان افزایش در ظرفیت غذا برای یک ناحیه مشخص را فراهم میآورد که یک جزء مهم در طراحی راهبردهای تأمین غذا در مقیاس منطقهای، ملی و در سطح جهانی است. در این راستا پژوهشی بهمنظور میزان و چگونگی پراکنش خلأ عملکرد محصول نخود و عدس در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال 1395-1397 انجام گرفت. در این مطالعه با استفاده از مدل SSM-iCrop2 عملکرد پتانسیل در مناطق تولیدکننده نخود و عدس در ایران شبیهسازی شد. برای این منظور از پروتکل پروژه اطلس خلأ عملکرد، موسوم به پروتکل GYGA، در جهت شناسایی پهنههای اقلیمی و همچنین شناسایی ایستگاههای هواشناسی مهم واقع در مناطق تولید نخود و عدس دیم در کشور استفاده شد. پس از شناسایی ایستگاههای مهم، پتانسیل عملکرد برای محدوده ایستگاهها شبیهسازی شد و سپس نتایج منطقهای براساس پروتکل GYGA به کل کشور تعمیم داده شد. برای نخود دیم در کشور، مقادیر عملکرد واقعی، پتانسیل و خلأ عملکرد بهترتیب 43/0، 04/1 و 61/0 تن در هکتار بهدست آمد. در مورد عدس دیم در کشور نیز، مقادیر عملکرد واقعی، پتانسیل و خلأ عملکرد بهترتیب 43/0، 10/1 و 67/0 تن در هکتار بهدست آمد. از این اطلاعات میتوان جهت مدیریت بهتر در مناطق کم بازده و پربازده در کشور برای این دو محصول بهره برد.
فاطمه سلمانی؛ افشین سلطانی؛ ابراهیم زینلی؛ حسین شاهکو محلی
چکیده
کشت نشایی بهعنوان روشی برای افزایش عملکرد و کاهش نیاز آبیاری مطرح است. بهمنظور شبیهسازی کشت نشایی ابتدا پارامترهای مربوط به رشد گیاهچه پنبه در یک آزمایش گلخانهای بهصورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال 1397 اندازهگیری شدند. سپس این پارامترها در مدل SSM-iCrop2 استفاده شده ...
بیشتر
کشت نشایی بهعنوان روشی برای افزایش عملکرد و کاهش نیاز آبیاری مطرح است. بهمنظور شبیهسازی کشت نشایی ابتدا پارامترهای مربوط به رشد گیاهچه پنبه در یک آزمایش گلخانهای بهصورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال 1397 اندازهگیری شدند. سپس این پارامترها در مدل SSM-iCrop2 استفاده شده و تأثیر کشت نشایی با چهار اندازه گیاهچه (براساس سطح برگ 17، 22، 27 و 37 سانتیمترمربع در بوته) در چهار تاریخ کاشت (15 خردادماه، 1 تیرماه، 15 تیرماه و 30 تیرماه) شبیهسازی و ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که در تاریخ کاشت زود، کشت نشایی موجب 43 تا 49 روز زودرسی محصول شده (خالیشدن زودتر زمین)، اما تأثیر معنیداری بر مقادیر عملکرد (از 164 تا 354 گرم در مترمربع) و میزان نیاز آب خالص آبیاری (213 تا 613 میلیمتر) نداشت. در تاریخ کاشت معمول (1 تیرماه) کشت نشایی باعث 27 تا 38 روز زودرسی محصول شد، درحالیکه کشت بذری در این تاریخ کاشت تا اول آذرماه قابلبرداشت نبوده و باعث اختلال در کشت محصول بعدی شد. در این تاریخ کاشت نیز همانند کشت زود، کشت نشایی تأثیر معنیداری بر مقدار عملکرد (از 444 تا 452 گرم بر مترمربع) و نیاز آبی (299 تا 308 متر) نداشت. در تاریخ کاشت دیر نیز کشت بذری تا اول آذرماه قابل برداشت نبود، ولی کشت نشایی با چهار اندازه گیاهچه بین یک تا پنج روز موجب زودرسی نسبت به کشت بذری شد. در این تاریخ کاشت، کشت نشایی تأثیر معنیداری بر مقدار عملکرد (361 تا 441 گرم در مترمربع) داشت ولی میزان نیاز آبیاری خالص (271 تا 300 میلیمتر) تحت تأثیر کشت نشایی قرار نگرفت. نتیجهگیری شد که کشت نشایی موجب کاهش نیاز آبیاری نمیشود، در تاریخ کاشت زود باعث افزایش عملکرد نمیشود، ولی تاریخ کاشتهای 1 و 15 تیرماه که کشت بذری قبل از اول آذرماه قابلبرداشت نیست، کشت پنبه را ممکن میسازد. در تاریخ کاشت 30 تیرماه کشت بذری و نشایی هر دو موجب اختلال در کشت محصول بعدی میشوند و قابلاستفاده نیستند. در هیچیک از تاریخهای کاشت، کشت نشایی بهدلیل هزینه زیاد آن، به لحاظ اقتصادی قابلتوصیه نیست.
بنیامین ترابی؛ نجیب الله ابراهیمی؛ افشین سلطانی؛ ابراهیم زینلی
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور تخمین پارامترهای مدل SSM_iCrop و ارزیابی کارایی آن در پیشبینی رشدونمو گیاه باقلا در شرایط آبوهوایی گرگان انجام شد. این پژوهش روی گیاه باقلا "رقم برکت" بهصورت اسپلت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال زراعی 95-1394 انجام شد. فاکتورهای ...
بیشتر
پژوهش حاضر بهمنظور تخمین پارامترهای مدل SSM_iCrop و ارزیابی کارایی آن در پیشبینی رشدونمو گیاه باقلا در شرایط آبوهوایی گرگان انجام شد. این پژوهش روی گیاه باقلا "رقم برکت" بهصورت اسپلت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان در سال زراعی 95-1394 انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل تاریخ کاشت (6 آذرماه، 4 دیماه و 11 بهمنماه) و تراکم بوته (5، 15، 25 و 35 بوته در مترمربع) بودند. پارامترهای مربوط به مراحل فنولوژی، گسترش و پیرشدن سطح برگ، تولید و توزیع ماده خشک و موازنه آب با استفاده از دادههای آزمایش حاضر و دیگران تخمین زده شدند. نتایج ارزیابی مدل نشان داد مدل بهخوبی میتواند روز تا گلدهی (8/3RMSE = و 1/4CV=)، روز تا رسیدگی (9/11RMSE = و 1/8CV = )، تعداد گره روی ساقه اصلی (7/1RMSE = و 0/10CV = )، شاخص سطح برگ (8/0RMSE = و 8/28CV =)، عملکرد بیولوژیک (5/158RMSE = و 6/21CV = ) و عملکرد دانه (6/118RMSE = و 7/24CV = ) را پیشبینی کند. بنابراین میتوان از مدل SSM_iCrop برای بررسی وضعیت مدیریت زراعی و تجزیه و تحلیل رشد و عملکرد باقلا در شرایط گرگان استفاده کرد.
ریحانه ربانی محمدیه؛ فرشید قادری فر؛ ابراهیم زینلی؛ افشین سلطانی
چکیده
به منظور بررسی اثر فاصله بین ردیفهای کاشت بر عملکرد و رشد ارقام پنبه در دو شرایط مصرف و عدم مصرف کود، مطالعهای در گرگان در سال زراعی 1396 بهصورت آزمایش اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل سه رقم پنبه (ساجدی، کاشمر و گلستان)، فاصله ردیف کشت در دو سطح (20 و 80 سانتیمتر) و ...
بیشتر
به منظور بررسی اثر فاصله بین ردیفهای کاشت بر عملکرد و رشد ارقام پنبه در دو شرایط مصرف و عدم مصرف کود، مطالعهای در گرگان در سال زراعی 1396 بهصورت آزمایش اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل سه رقم پنبه (ساجدی، کاشمر و گلستان)، فاصله ردیف کشت در دو سطح (20 و 80 سانتیمتر) و مصرف کودهای شیمیایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم به ترتیب با مقادیر 350، 300 و 225 کیلوگرم در هکتار و تیمار شاهد (عدم مصرف کود) بود. براساس نتایج تجزیه واریانس اثر رقم بر تعدا شاخه زایشی، ارتفاع اولین قوزه از سطح زمین و تعداد قوزه معنیدار بود در حالی که اثر فاصله ردیف بر تعداد شاخه رویشی، ارتفاع اولین قوزه از سطح زمین، تعداد قوزه، وزن قوزه و عملکرد وش معنیدار بود. درهر سه رقم مورد مطالعه کاهش فاصله ردیف باعث کاهش ارتفاع بوته و افزایش شاخص سطح برگ، ماده خشک و عملکرد وش شد. کوددهی نیز باعث افزایش معنیدار ارتفاع بوته، شاخص سطح برگ، تعداد شاخه زایشی، تعداد قوزه، وزن قوزه و عملکرد وش شد. در مورد اثرات متقابل نیز تنها اثر متقابل رقم × فاصله ردیف بر تعداد شاخه زایشی و اثر متقابل فاصله ردیف × کوددهی بر تعداد قوزه، وزن قوزه و عملکرد وش معنیدار بود. بنابراین، اثر متقابل معنیداری بین فاصله ردیف و مصرف عناصر غذایی از لحاظ خصوصیات رشدی و عملکرد ارقام پنبه وجود دارد و کاهش فاصله ردیف در پنبه میتواند باعث افزایش قابل توجهی در عملکرد وش شود.
حمید احمدی علیپور؛ افشین سلطانی؛ حسین کاظمی؛ علیرضا نه بندانی
چکیده
گندم (Triticum aestivum L.) یکی از مهمترین محصولات زراعی از جایگاه ویژهای در کشور برخوردار است. یکی از راههای افزایش تولید، کاهش خلأ عملکرد است. در این راستا با استفاده از مدل شبیهسازی SSM-Wheat[1] و نرمافزار GIS[2] میزان تولید و خلأ عملکرد گندم در استان گلستان بررسی شد. بدین منظور، عملکرد بالقوه در شرایط آبی و دیم در سطح استان شبیهسازی و پهنهبندی ...
بیشتر
گندم (Triticum aestivum L.) یکی از مهمترین محصولات زراعی از جایگاه ویژهای در کشور برخوردار است. یکی از راههای افزایش تولید، کاهش خلأ عملکرد است. در این راستا با استفاده از مدل شبیهسازی SSM-Wheat[1] و نرمافزار GIS[2] میزان تولید و خلأ عملکرد گندم در استان گلستان بررسی شد. بدین منظور، عملکرد بالقوه در شرایط آبی و دیم در سطح استان شبیهسازی و پهنهبندی عملکرد پتانسیل در محیط GIS انجام شد و سپس خلأ عملکرد و خلأ تولید نیز در شرایط آبی و دیم محاسبه شد. نتایج نشان داد که با ارقام گندم مورد ارزیابی و روشهای فعلی زراعی، میانگین عملکرد بالقوة گندم آبی و دیم بهترتیب 8140 و 4930 کیلوگرم در هکتار است. همچنین تولید پتانسیل در شرایط آبی و دیم در استان برابر با 35/1 و 11/1 میلیون تن (جمع 469/2 میلیون تن) بهدست آمد. در صورت شناسایی و رفع عوامل ایجاد کنندة خلأ عملکرد در استان، مقدار کل تولید گندم از حدود یک میلیون تن فعلی (میانگین 10 سال اخیر) به 97/1 میلیون تن قابل افزایش است. براساس نتایج در استان گلستان، مهمترین عوامل ایجاد کنندة خلأ عملکرد گندم با ارقام و مدیریتهای زراعی فعلی، مدیریت نادرست آبیاری، نامناسب بودن ارقام مورد کشت و استفادة نامناسب از کودهای پایه، سرک و کممصرف است و برای رفع خلأ عملکرد، مصرف 165 تا 215 کیلوگرم بذر در هکتار، استفاده از بذرهای گواهی شده ارقام مناسب برای کشت آبی و دیم، مصرف حداقل 50 کیلوگرم کود فسفر (معادل P2O5) در هنگام کشت، مصرف حداقل 95 کیلوگرم کود نیتروژن خالص در هکتار و یکپارچهسازی مزارع پیشنهاد میشوند. [1]. Simple Simulation Model Wheat [2]. Geographic information system
نجیب الله ابراهیمی؛ بنیامین ترابی؛ افشین سلطانی؛ ابراهیم زینلی
چکیده
برای آنالیز رشد گیاه در طول فصل رشد به دادههای سطح برگ و تجمع مادة خشک نیاز است. استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی مثل بتا، لجستیک، گمپرتز، ریچاردز، نماییخطیبریده و نماییخطیمتقارن بهدلیل داشتن پارامترهایی با مفهوم فیزیولوژیک در آنالیز رشد درحال گسترش هستند. هدف از انجام تحقیق حاضر، ارزیابی مدلهای رگرسیونی غیرخطی مختلف، ...
بیشتر
برای آنالیز رشد گیاه در طول فصل رشد به دادههای سطح برگ و تجمع مادة خشک نیاز است. استفاده از مدلهای رگرسیون غیرخطی مثل بتا، لجستیک، گمپرتز، ریچاردز، نماییخطیبریده و نماییخطیمتقارن بهدلیل داشتن پارامترهایی با مفهوم فیزیولوژیک در آنالیز رشد درحال گسترش هستند. هدف از انجام تحقیق حاضر، ارزیابی مدلهای رگرسیونی غیرخطی مختلف، برای بررسی روند شاخص سطح برگ و تولید ماده خشک و برآورد پارامترهای مربوط به آنالیز رشد است. مطالعه روی گیاه باقلا رقم «برکت» بهصورت طرح اسپلیت - پلات در قالب طرح پایة بلوکهای کامل تصادفی، با سه تاریخ کاشت و چهار تراکم در چهار تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان اجرا شد. معیار AICc نشان داد که مدل بتا نسبت به مدل لجستیک برای دادههای سطح برگ برازش بهتری داشت. طبق این مدل در تراکمهای مختلف LAImax بین 3/2 تا 3/5، tm بین 9/131 تا 2/144 و te بین 7/158 تا 5/163 روز پس از کاشت متغیر بود. معیار AICc برای دادههای تولید ماده خشک نشان داد که مدل بتا نسبت به مدلهای گمپرتز و لجستیک در ارزیابی روند تولید ماده خشک بهتر بود. طبق این مدل Wmax در تراکمهای مختلف بین 1/725 تا 3/1484 گرم در مترمربع، tm بین 3/138 تا 4/146 و te بین 6/162 تا 0/179 روز پس از کاشت متغیر بود. نتایج نشان داد عملکرد دانه از 231 تا 2744 گرم در مترمربع متغیر بود و با افزایش تراکم در هر تاریخ کاشت عملکرد دانه روند افزایشی نشان داد. تغییرات عملکرد تحت تأثیر مستقیم حداکثر شاخص سطح برگ، حداکثر تجمع ماده خشک و سرعت رشد محصول قرار گرفت..
امیر حجارپور؛ افشین سلطانی؛ ابراهیم زینلی؛ حبیب الله کشیری؛ امیر آینه بند؛ محمد ناظری
چکیده
در این تحقیق با جمعآوری اطلاعات مدیریتی حدود 700 مزرعة گندم در استان گلستان طی سالهای زراعی 93-1392 و 94-1393 و استفاده از آنالیز خط مرزی، علاوهبر برآورد عملکردهای پتانسیل، حد بهینة عوامل مدیریتی بررسیشده برای دستیابی به این عملکردهای پتانسیل در شرایط آبی و دیم شناسایی شد. بر این اساس، اطلاعات جمعآوریشده در مورد عوامل مدیریتی ...
بیشتر
در این تحقیق با جمعآوری اطلاعات مدیریتی حدود 700 مزرعة گندم در استان گلستان طی سالهای زراعی 93-1392 و 94-1393 و استفاده از آنالیز خط مرزی، علاوهبر برآورد عملکردهای پتانسیل، حد بهینة عوامل مدیریتی بررسیشده برای دستیابی به این عملکردهای پتانسیل در شرایط آبی و دیم شناسایی شد. بر این اساس، اطلاعات جمعآوریشده در مورد عوامل مدیریتی در سه بخش آبی، دیم پرمحصول و دیم کممحصول تجزیهوتحلیل شد. با رسم پراکنش دادههای عملکرد در مقابل متغیرهای مختلف مدیریتی، بالاترین عملکردها در سطوح مختلف هر نهاده یا مدیریت خاص انتخاب شد. با توجه به نتایج، عملکرد پتانسیل گندم در استان گلستان در شرایط آبی، دیم پرمحصول و دیم کممحصول بهترتیب 6816، 5791 و 3932 کیلوگرم در هکتار تخمین زده شد که فاصلهای 42، 31 و 50 درصدی با عملکردهای واقعی این مناطق دارد. بر اساس نتایج این تحقیق، تاریخ کاشت بهینه با توجه به شرایط هر منطقه، میزان بذر مصرفی بهینه در رسیدن به تراکمهای مطلوب، میزان بهینة مصرف کود نیتروژن و تعداد دفعات تقسیط آن، میزان مصرف بهینة کودهای فسفر و پتاسیم، همچنین تعداد دفعات آبیاری در شرایط آبی استان تعیین شد. کشاورزان در هر منطقه با رعایت این حدود بهینه میتوانند میزان تولید در واحد سطح مزارع خود را افزایش دهند و باعث کاهش خلأ عملکرد در استان بشوند.